دونالد ترامپ نه فقط با دموکرات‌ها که با حزب خودش هم جنگید

علل پنجگانه پیروزی ترامپ بر کلینتون

کدخبر: ۱۵۴۲۰۲
آنچه باورنکردنی می‌نمود به واقعیت تبدیل شد و نزدیک به 59 میلیون رای به نام دونالد ترامپ ریخته شد. من از اولین کسانی بودم که پیروزی ترامپ را در انتخابات درون حزبی پیش‌بینی کرده بودم، اما در مورد مقابله با هیلاری کلینتون دموکرات پیروزی ترامپ را پیش‌بینی نکرده بودم و گمان می‌کردم ترامپ از هیلاری شکست خواهد خورد.
علل پنجگانه پیروزی ترامپ بر کلینتون

کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ بی‌اغراق سنت‌شکنانه‌ترین کارزار انتخاباتی تاریخ معاصر آمریکا بود. ظاهرا او بیشتر از همه متخصصان و کارشناسان می‌فهمید. ترامپ نظرسنجی‌ها را ندیده گرفت. به ایالت‌هایی رفت که کارکشته‌های رقابت‌های انتخاباتی می‌گفتند هرگز نمی‌برد؛ مثل ویسکانسین و میشیگان. به جای اینکه لشکر داوطلبانش را دم خانه‌ها بفرستد که رای جمع کند، تجمع‌های عظیم برگزار کرد. هزینه‌هایی که صرف تبلیغات کرد، چه در رقابت داخلی حزب جمهوری‌خواه، چه در رقابت نهایی با هیلاری کلینتون، به مراتب کمتر از رقیبان بود. در یک کلام، دونالد ترامپ کل دانش برآمده از سال‌ها کار انتخاباتی کارکشته‌ها را نادیده گرفت و گاه دقیقا عکسش عمل کرد.

آنها که فکر می‌کردند بهتر می‌دانند و بیشتر بلدند یکصدا و پیوسته به تصمیم‌های ترامپ می‌خندیدند. در نهایت، اما همان تصمیم‌ها ثمر داد و حالا ترامپ است که می‌خندد؛ با فرزندانش و جمع کوچک یارانش، آن‌ هم در کاخ سفید. دونالد ترامپ نه فقط با دموکرات‌ها که با حزب خودش هم جنگید و همه را شکست داد. از رقابت‌های داخلی حزب جمهوری‌خواه که بیرون آمد، پشت‌سرش کوهی از جمجمه‌های رقیبان به جا گذاشت. کسانی چون مارکو روبیو، تد کروز، کریس کریستی و بن کارسون نهایتا جلوی فرمانروای جدید زانو زدند. آنها که نزدند، امثال جب بوش و جان کسیک، باید از این پس خود را بیرون دایره حزب بدانند. اما تکلیف بقیه حزب چه می‌شود؟ از پل رایان، سخنگوی مجلس نمایندگان گرفته تا رده‌های پایین‌تر. واقعیت این است که آقای ترامپ بدون کمک ساختار حزب رئیس‌جمهور شده. یا شاید به همین دلیل که جلوی این ساختار ایستاده رئیس‌جمهور شده است. بی‌اعتنایی او به بزرگان جمهوری‌خواه و رای‌شان، حجتی بود برای رای‌دهنده‌های آمریکایی که او مستقل و غیرخودی است. آن هم در دورانی که افکار عمومی روزبه‌روز از واشنگتن و واشنگتن‌نشینان بیزارتر می‌شود. البته فقط ترامپ نبود که این فضا را حس کرده بود. برنی سندرز، رقیب هیلاری کلینتون در حزب دموکرات یا تد‌کروز جمهوری‌خواه، فهمیده بودند مردم شرایط گذشته را نمی‌خواهند، اما آنکه بیش و بهتر از همه از این موج بهره برد و با آن تا کاخ سفید رفت، ترامپ بود.

 

سفیدپوستان کم سواد

سفیدپوستانی که فاقد مدرک دانشگاهی بودند، در انتخابات شرکت کردند و بقیه مشارکت چندانی نداشتند. مشارکت طبقه کارگران سفیدپوست آمریکا در مناطق حومه چشمگیر بود و همین مساله راهی را برای ترامپ به وجود آورد تا حتی در مناطقی که در سال 2012 از اوباما حمایت کرده بودند، حمایت بیشتری به دست آورد. مناطق حومه‌ای چون «ماکومب» در ایالت میشیگان، قشر زیادی از طبقه متوسط جامعه در حومه دیترویت، در سال 2012 از اوباما حمایت کردند و ترامپ در انتخابات امسال، به راحتی توانست در این مناطق 6/ 53 درصد از حمایت مردمی را کسب کند و «هیلاری کلینتون» تنها حمایت 1/ 42 درصد را به دست آورد. 72 درصد از سفیدپوستانی که فاقد مدرک دانشگاهی بودند، به نفع ترامپ رای دادند.

ایالت‌هایی که در تخمین ها با شانس مساوی محسوب می شد، آن‌قدر هم ۵۰-۵۰ نبود. اوهایو، فلوریدا، کارولینای شمالی. دونالد ترامپ یکی‌یکی رای‌ها را کسب کرد. هیلاری کلینتون ماند و ایالت‌های حامی دموکرات‌ها یا به قول کارشناسان آمریکایی «سد آبی‌رنگ» رأیی که قرار بود جلوی پیشروی رقیب را بگیرد. آن سد هم عاقبت سوراخ شد. دموکرات‌ها روی ایالت‌های مرکزی شمال آمریکا حساب کرده بودند. ایالت‌هایی که دهه‌ها است به دموکرات رای می‌دهند. بخشی از این رای مال سفیدپوستان طبقه کارگر و سیاهان است. در این انتخابات، رای بخش سفیدپوست به‌خصوص سفیدپوست‌های دانشگاه‌نرفته، از حزب دموکرات برگشت، چه زن چه مرد. رای غیرشهری هم به‌سوی ترامپ سرازیر شد. رای آمریکایی‌هایی که حس می‌کردند ساختار قدرت که در سواحل شرقی و غربی آمریکا متمرکز شده، فراموش‌شان کرده. ممکن است در نهایت با رای پرشمار همین ایالت‌های ساحلی، مثل کالیفرنیا و نیویورک، خانم کلینتون در مجموع آرا از ترامپ پیش باشد. اما ترامپ ضربه کاری را جایی زد که باید می‌زد. مشارکت سیاهپوستان آمریکایی در انتخابات سال جاری میلادی در مقایسه با انتخابات سال 2012 کمتر بود و این، یکی از دلایلی است که کلینتون در «فلوریدا» و «پنسیلوانیا» متحمل شکست شد.

 

بی‌رحمی ترامپ وخوی سیاسی غیروابسته

بی‌‌رحمی سیاسی ترامپ و استفاده از القاب تحقیرکننده برای دیگر نامزدهای انتخاباتی همچون «جب کم انرژی» (خطاب به جب بوش)، «مارکو کوچولو» برای مارکو روبیو و «هیلاری حقه‌باز»، یکی از دلایل پیروزی ترامپ در انتخابات بود. وی تمامی قوانین سیاسی را از طریق حملات شخصی به دیگران، زیر پا گذاشت و به ندرت عذرخواهی می‌کرد. این گونه رفتارها برای نیمی از رای‌دهندگان آمریکا جذاب بود، کسانی که از سیاستمدارانی خسته شده بودند که ظاهرا خوب حرف می‌زدند، اما به وعده‌های خود پایبند نبودند.

 

جیمز کومی رئیس اف‌بی‌آی

مداخلات اخیر «جیمز کومی» مدیر «اف‌بی‌آی» در هفته‌های پایانی مبارزات انتخاباتی آمریکا کمک زیادی به پیروزی ترامپ کرد. زمانی که جیمز کومی، رئیس اف‌بی‌آی، آن نامه معروف را به نمایندگان کنگره نوشت و اعلام کرد تحقیقات در مورد ایمیل‌های هیلاری کلینتون دوباره شروع شده است. البته فاصله ترامپ و کلینتون پیش از این ماجرا هم کمی کم شده بود. اما رشد محسوس ترامپ در فاصله بین نامه اول (که تحقیقات به جایی‌نرسیده) و نامه دوم (که تحقیقات دوباره به جریان افتاده) اتفاق افتاد.

احتمالا در این فاصله ترامپ جای پایش را بین حامیانش سفت‌تر کرده و محافظه‌کاران مردد را به سمت خود کشانده است. اما نباید از یاد برد که همه این داستان و آنچه بعضی «مداخله کومی» خواندند، پیش نمی‌آمد، اگر کلینتون زمانی که وزیر خارجه بود به جای ایمیل‌های شخصی از همان ایمیل کاری وزارتخانه استفاده می‌کرد. وی در نامه‌ای به کنگره، جزئیاتی از تحقیقات پلیس فدرال آمریکا درباره ایمیل‌های تازه پیدا شده مربوط به استفاده کلینتون از سرور شخصی‌اش را فاش کرد و همین مساله رقابت انتخاباتی میان کلینتون و «دونالد ترامپ» را آشفته کرد. با وجود آنکه یکشنبه هفته گذشته، اف‌بی‌آی کلینتون را از اتهامات مبرا کرد، اما ضربه‌ای که به وی وارد کرد همچنان به قوت خود باقی ماند.

 

هیلاری، بیل و بنیاد کلینتون

برخی اسناد فاش شده نشان داد که هیلاری کلینتون پس از استعفا از وزارت خارجه آمریکا به سخنرانی‌های متعددی در جمع شرکت‌های امنیتی، بانک‌ها و دیگر نهادهای مالی پرداخته و بابت هر سخنرانی 225 هزار دلار دریافت می‌کرده است. قضیه ایمیل‌های فاش شده کلینتون موجب شد که نقاط منفی وی برجسته‌تر شده و خشونت‌های ترامپ و القابی که برای کلینتون به کار می‌رفت برای حامیانش مورد پذیرش واقع شود.

 

شورش ترامپ علیه نخبگان و جهانی شدن

این خود مساله بزرگی است که چطور ترامپ میلیاردر خود را یک فرد مردمی معرفی کرد و علیه جهانی شدن، باز کردن مرزها و یک جهان نولیبرال سخنرانی و از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا حمایت کرد. از نظر او تجارت‌ آزاد، مهاجرت و تغییرات تکنولوژیک برای همه فایده ندارد و خیلی افراد نادیده گرفته می‌شوند و سیاستمداران توجه اندکی به افرادی که نادیده گرفته می‌شوند، می‌کنند و به آنها چندان گوش نمی‌دهند و در واقع این دلیل پیروزی ترامپ بود. مهم نیست که تا چه اندازه او انسان بدی است.

هاواردگلد

مارکت واچ

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید