یک جامعه‌شناس مطرح کرد

«زجر طبقاتی» در جامعه یکدست محتاج یارانه نقدی

کدخبر: ۱۴۶۰۳۹
آیا اقدامات دولت‌های نهم و دهم با کاهش قدرت اقتصادی و توان پس‌انداز طبقه متوسط به تضعیف این طبقه منجر شده است؟
«زجر طبقاتی» در جامعه یکدست محتاج یارانه نقدی

به گزارش اقتصادنیوز، علی‌اصغر سعیدی، دانشیار جامعه‌شناسی اقتصادی دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه اقدامات دولت احمدی‌نژاد به بدتر شدن وضعیت معیشت گروه‌های میانی و پایین طبقه متوسط و کمتر شدن مرزبندی گروه‌های مختلف منجر شده است، می‌گوید: «اینکه گروه‌های جامعه همپوشی‌های درآمدی زیادی داشته باشند به نظر امر مطلوبی نمی‌رسد، داشتن یک جامعه یکدست که محتاج یارانه نقدی باشند چیزی نیست که آرزوی کسی باشد چون قابلیت‌های افراد متفاوت است و ایجاد چنین جامعه‌ای انگیزه‌ها را از بین خواهد برد. اصل تفاوت یکی از اصولی است که انگیزه پیشرفت و تلاش ایجاد می‌کند و به زبان اقتصادی باعث سرمایه‌گذاری‌های مختلف از جمله سرمایه‌گذاری آموزشی می‌شود، اما اگر این انواع سرمایه‌گذاری بازده نداشته باشد و افراد نتوانند تمایز گروهی و طبقاتی ایجاد کنند، نمی‌توان این سرمایه‌گذاری‌های اجتماعی و فرهنگی را به سرمایه اقتصادی تبدیل کرد تا افراد جایگاه واقعی‌شان را به دست آورند. این نوعی زجر طبقاتی هم به شمار می‌آید.»

این جامعه‌شناس در گفت‌وگو با مجله «تجارت فردا»، در پاسخ به این پرسش که «آیا امکان بزرگ شدن طبقه متوسط در دولت روحانی وجود دارد؟» اظهار می‌کند: «البته که ممکن است. اما بزرگ شدن یا تقویت اقشار میانی بدون تغییر در موقعیت سایر گروه‌ها رخ نمی‌دهد، زیرا بهبود وضع اقتصادی و موقعیت طبقات متوسط به موقعیت سایر گروه‌ها به‌ویژه طبقات مسلط و میزان توزیع ثروت در اقشار میانی بستگی دارد. مسلم است بعد از انقلاب نظم جدید اجتماعی جایگزین نظام گذشته شد. در وهله اول به نظر می‌رسید این جایگزینی به‌سرعت تثبیت شود، اما دگرگونی عمده در اندازه و حدود قشرهای اجتماعی، حداقل در سه مقطع شامل سال‌های اول انقلاب، سال‌های بعد از جنگ و سال‌های بعد از اصلاحات ادامه داشته است، به نحوی که تحرک فردی قابل توجهی رخ داده است و گروه‌ها و افراد زیادی از طریق شبکه‌های اجتماعی و گروهی، شأن و مقام اقتصادی و اجتماعی بالاتر و فرصت‌های بیشتری پیدا کرده و به‌سرعت پیشرفت کرده‌اند. به جای صنعتگران بزرگ، مدیران دولتی در صنایع مستقر شدند؛ با گسترش سریع دستگاه اداری، لشگری و کشوری، گروه‌های مختلف طبقات از جمله افرادی از طبقات محروم گذشته، از طریق نظام آموزش، طبقه متوسط جامعه را گسترده‌تر کردند. در این میان، فرصت‌های اقتصادی اندکی نیز نصیب بخش خصوصی، از جمله تجار حامی مالی انقلاب شد. تکنوکرات‌های انقلابی، بر بخش خدمات مدرن از جمله بانک، بازارهای مالی و بیمه تسلط یافتند و بخشی نیز در ساختمان و صنعت شروع به فعالیت کردند. با وجود این بخش اعظم اقتصاد در سازمان‌های دولتی و موازی دولتی باقی ماند.»

او می‌افزاید: «یکی از حسن‌هایی که بزرگ شدن یا تقویت طبقه متوسط خواهد داشت این است که نابرابری بین اقشار میانی طبقه متوسط و اقشار بالایی آن را کاهش می‌دهد و یکی از پیامدهایش کاهش فعلی تنفری است که این گروه‌های جامعه از سرمایه دارند، به‌ویژه در شرایط فعلی که بخشی از این سرمایه‌ها در جامعه خود را با مصرف تظاهری به نمایش می‌گذارند. برخی از این نمایش ثروت‌ها، به سبب نابرابری اقشار میانی و بالایی چنان است که تنها عده‌ای خاص می‌توانند در تجربه مصرف آن مشارکت کنند و نمی‌توان آن را به مثابه یک سبک زندگی عمومی محسوب کرد، اما بسیاری نمایش‌های ثروتی را که به صورت استفاده از کالاهای لوکس انجام می‌شود اقشار میانی جامعه هم می‌توانند تقلید کنند. بنابراین اقشار میانی با سرمایه فرهنگی حتی نمی‌توانند تجربه مصرف اقشار بالایی جامعه را داشته باشند و آن را به مثابه سبک زندگی جدید تجربه کنند. با بهبود وضع اقتصادی این شکاف در بین سبک زندگی اقشار مختلف همچنان باقی خواهد ماند.»

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید