داستان بلدرچین و برزگر
صفای افطاری ماه مبارک رمضان غیر قابل وصف است. آن هم اگر همراه با دیدار دوستان و آشنایان باشد. امشب توفیق داشتم که روزهام را با همشهریان کرمانیام باز کنم. میان هفتاد کرمانی سرشناس که هرکدام در سازمانی و نهادی، تصمیمسازند و تصمیمگیر و برای خود آبرویی و اعتباری دارند. از حجج اسلام حجتی کرمانی، حاج محمود دعایی و جناب انصاری و آقای طه هاشمی گرفته تا نمایندگان راه یافته به مجلس دهم. دکتر تویسرکانی و دکتر شجاعی هم از قوه قضائیه حضور داشتند و استاندار و جمعی از مسوولان کرمانی هم به جمع ما پیوستند.
قبل از افطار، نشستی در ارتباط با توسعه استان و اقتصاد مقاومتی برگزار شد. در این نشست تأکید کردم که خود، باید آستینها را بالا بزنیم و برای توسعه کرمان کاری کنیم. گفتم انتظار میرود ما که صاحبنظر اقتصادی و سرمایه کم نداریم، سرمشق بقیه استانها در زمینه اجرایی شدن اصول اقتصاد مقاومتی و حرکت به سوی توسعه پایدار باشیم.
برای آنکه منظورم را خوب رسانده باشم، داستان کوتاهی را تعریف کردم. خیلی سال پیش که دانشآموز بودم، در کتاب فارسی درسی داشتیم به نام «بلدرچین و برزگر». داستان از این قرار بود که بلدرچینی با سه جوجه خود در کشتزاری لانه داشت. چون فصل درو شد، یکی از جوجهها پیش مادرش آمد و گفت: مادر امروز شنیدم کشاورز به زنش میگفت فردا همسایگان به کمک می آیند و کشتزار را به کمک آنها درو خواهیم کرد. مادر گفت: راحت باشید هیچ اتفاقی نمیافتد.
فردا رسید و هیچ اتفاقی نیفتاد. شب یکی دیگر از جوجهها پیش مادر آمد و گفت: مادر امروز شنیدم که کشاورز به زنش میگفت فردا پسرعموهایم به کمک میآیند و با کمک آنها کشتزار را درو خواهیم کرد. مادر گفت راحت باشید فردا مزرعه درو نخواهد شد.
و چون دوباره شب فرا رسید، جوجه سوم پیش مادر آمد و گفت: امروز کشاورز به زنش میگفت فردا خودمان با هم آستینها را بالا میزنیم و مزرعه را درو میکنیم. بلدرچین مادر گفت: فردا حتما لانه ما خراب میشود و باید اینجا را ترک کنیم. جوجهها پرسیدند مگر این بار با دفعههای قبل چه فرقی دارد؟ مادر گفت: تا زمانی که کشاورز به امید این و آن نشسته بود مطمئن بودم کسی او را یاری نمیکند، ولی چون خودش تصمیم دارد مزرعه را درو کند، اطمینان دارم مزرعه درو خواهد شد.
امشب به همشهریان سرشناسم گفتم اگر به انتظار نشستهایم که دیگران برایمان توسعه بیافرینند، زهی خیال باطل. خودمان باید دست به زانوی خود بگیریم و یا علی بگوییم و برخیزیم.
منبع:
https://telegram.me/mohsenjalalpour