بازیابی سرمایه گذاران سرخورد ه
کسانیکه از ایران مهاجرت کردهاند بعضا انسانهای بسیاری موفقی در صحنه اقتصادی، فرهنگی و علمی در کشور هستند و تواناییهای اینها در آن فضا شکوفا شده و اگر شرایط مناسب باشد میتوانند همین تواناییها را در کشور خودشان بروز دهند. بنابراین معمولا مهاجرین کسانی که هستند که قدرت ریسک بالاتر، توان تحول و کارافرینی دارند. در مجموع به خوبی تصمیم همراه با خطر میگیرند و معمولا افراد موفقی هستند.
کسانیکه خطر مهاجرت را میپذیرند توان اجرایی نسبتا خوبی را دارند و اگر شرایط در حد ارضاکنندگی آنها شکل بگیرد با بازگشت آنها نفع ملی در کشور سامان مییابد.
ما باید مجموعه این شرایط را در نظر بگیریم، اگر کسی صرفا ثروت خود را به داخل منتقل کند از اهمیت چندانی برخوردار نیست، این توانمندی فرد است که از اهمیت بهسزایی برخوردار است و شخصی که از این توانمندی برخوردار است، هیچ چیزی جز موثر بودن برای او از اهمیت برخوردار نیست.
بنابراین بازگرداندن ثروت آن افراد به کشور بدون تاثیرگذاری آن افراد بیشک باعث سرخوردگی خواهد شد و در این شرایط نمیتوان یک بازگشت سرمایه به کشور با پشتوانه را دامن زند.
اما بحث دیگری هم مطرح است. الگویی در دیگر کشورها نتیجه داده و این الگو عبارت است از اینکه نخواهیم به دلایلی ایرانیان مهاجرت کرده برگردند. به لحاظ روحی و روانی این موضوع برای بسیاری توجیهپذیر است، هر چند اغلب در داخل کشور دلبستگیهای زیادی دارند و ایران را دوست دارند اما به هرحال آنجا موقعیتهایی دارند که مایل نیستند از دست بدهند. یک راه دیگر این است که بتوانند در تردد و مبادله اقتصادی-فرهنگی با داخل کشور باشند. این الگوی موثری است که بسیاری کشورها دنبال میکنند.
چین از چینیهای مهاجر به عنوان یک فرصت استفاده میکند. چینیهای مهاجر هم مدیریت میکنند و هم شراکت. هند، ویتنام و در سطح گسترده لبنان در حال انجام این الگوست است. این الگو دستیافتنیتر است و قدم اولی را شکل میدهد که سرمایهگذاران را تشویق میکند با داخل کشور در تعامل باشند.
نکته دیگر اما، چه به دنبال الگوی بازگشت کامل ایرانیان باشیم و چه به دنبال الگوی تردد آنها، مهم این است که یک ارادهای در ساختار کل دستگاههای حاکم جهت حل این مسئله وجود داشته باشد. دولت به تنهایی قادر نیست این کار را انجام دهد. قوه قضائیه، نهادها و ارگانهای فرهنگی همگی مهم هستند و به خصوص نهادهای امنیتی. فقط نظر مثبت وزارت اطلاعات کافی نیست. حتما باید این رویکرد مثبت به سایر ارگانهای امنیتی منتقل شود. این رویکرد متناقض باعث ایجاد سرخوردگی میشود و این سرخوردگی در جامعه منتقل میشود.
گزیدن رویکردی یکسان، به شدت در این زمینه موثر است. حتی به نظر اگر نمیشود چنین رویکردی را در حوزه بازگشت سرمایه ایرانیان بهوجود آورد، بهتر است اساسا موضوع در کل پیگیری نشود. زیرا این سرخوردگی تبعات بسیار زیادی دارد که زدودن آن تبعات زمان و هزینه بسیاری میگیرد.
بخشی از مهاجران که از ایران مهجرت کردند و شاید بخش بزرگی هم نیستند، کسانی هستند که به دلایل سیاسی از کشور مهاجرت کردهاند و معمولا اگر شرایط مناسب باشد نیازی به تشویق در مورد آنها نیست. هر لحظه در ولع برگشتن به کشور هستند. داستان به کلی با مهاجران سرمایه متفاوت است. مسئله برای اینها بیشتر نبود امکان حضور است که مانع بازگشت میشود.
تا وقتی که این قول و قرار را مجموعه نهادهای امنیتی ندهند خیلی سخت است که بخواهیم کسانی را تشویق کنیم که بازگردند. فکر میکنم وزارت اطلاعات دولت نباید با دادن یک وعده و خوشبینی افراد را دچار مشکل کند. به هر حال نمونههایی از این واقعیت نشان میدهد که باید با احتیاط بیشتری عمل کرد.
همچنان ما به شکل ناخوشایندی گرفتار عصبیتها و برخوردهای افراطی سال ۸۸ از سوی کسانی که فضای خشونت را دامن زدند هستیم. هر چقدر هم از سوی اصلاحطلبان با سعه صدر، گذشت و بردباری با مسئله برخورد میشود یک بخشی از نیروها هستند که فقط برای اثبات اینکه حق با آنها بوده حرکت میکنند، بیشتر افراطی برخورد میکنند، در حالی که فضای داخلی کشور ظرفیت تندروی و صحبتهای تند محافظهکاران را ندارد.
قرار بر این نیست کسی یقه بدرد و فردی، فرد دیگری را محاکمه کند، تنها کافیست آثار آن فضای تند ۸۸ برطرف شود و در کشور امید بهوجود بیاید. کار دولت کار بسیار سختی است. دولت نمیتواند از جانب خودش قول بدهد، به این دلیل که همه امکانات در دست دولت نیست. دولت در مذاکرهای با نیروهایی که پروندههایی دارند و میتوانند متعرض افرادی باشند، باید فضا را به سمت اغماض و چشم پوشی سوق دهد.