حمید قنبری

فیش های حقوقی و آگاهی عمومی

کدخبر: ۱۴۶۲۸۹
.
فیش های حقوقی و آگاهی عمومی

1. آنتونی پارسونز، دیپلمات انگلیسی که از سال 1974 تا 1979 سفیر انگلستان در تهران بود در جایی از خاطرات خود می نویسد که زمانی از فساد دربار با شاه سخن گفته بود. شاه در مقام پاسخ به او بر آمده و اظهار داشته بود که اینها که گفته می شود شایعه و اتهام است و حقیقت ندارد. اگر درست یادم باشد، جمله ای که پارسونز در ادامه نوشته بود چنین مضمونی داشت «مهم نیست که این شایعات حقیقت دارد یا خیر. مهم این است که مردم آنها را باور می کنند.» شاه حتی اگر می توانست اثبات کند آنچه در مورد فساد دربار می گویند حقیقت ندارد (فسادی که بعدها مشخص شد واقعاً وجود داشته است)، مردم آن را باور نمی کردند و دروغی از پس دروغ های دیگرش می پنداشتند. سخن پارسونز را چه بپسندیم چه نپسندیم، در آن عنصری از حقیقت وجود دارد. در سیاست، باور پذیری و باور ناپذیری یک سخن، گاه مهم¬تر از صادق بودن یا کاذب بودن آن است. چه در ایران، چه در سایر کشورها، گاه مردم دوست دارند که چیزی را باور کنند و کسانی در این بازی برنده هستند که آنچه را مردم دوست دارند بشنوند بیان می کنند. این، حقیقت تلخی است که به سختی می توان انکارش کرد و متأسفانه شواهد بسیاری برای اثبات آن وجود دارد.

2. امروز اگر به یک راننده تاکسی یا یک شاگرد مغازه خرده فروشی یا یک بازنشسته تأمین اجتماعی بگویید که علت اوضاع بد مالی و جور نبودن دخل و خرج شما حقوق چند صد میلیونی برخی مدیران دولتی است، راحت تر و سریع تر این حرف را باور می کنند تا اینکه بگویید؛ علت اوضاع بد اقتصادی شما و بسیاری از مردم کشور، نهادهای ناکارآمد، قوانین و مقررات دست و پا گیر، فقدان مکانیزم های اعتبار سنجی، اعطای بی رویه و کارشناسی نشده یارانه به بخش قابل توجهی از مردم، وجود نداشتن چارچوب های روزآمد ورشکستگی و خروج بنگاه ها از بازار، وجود نداشتن مکانیزم های موثر برای ثبت و اجرای وثایق اعتباری و منقول، عدم امکان واگذاری مطالبات بانکها به شرکت های مدیریت دارایی ها و حبس شدن دارایی های آنها به شکل اموال غیر منقول و نظایر اینهاست. مردم دوست ندارند که از این سخنان پیچیده و مغلق بشنوند. آنها بیشتر دوست دارند که عامل مشکلات و گاه تیره روزی خود را در قامت یک یا چند شخص ببینند. در چنین شرایطی اگر عکس و تصویری هم از آن اشخاص وجود داشته باشد چه بهتر. تجسم مشکل ساده تر می شود. اینکه بگوییم عامل مشکلات مردم، مدیران فلان دستگاه ها هستند که چند صد میلیون حقوق می گیرند، برای مردم عادی بسیار باورپذیرتر است تا اینکه از ناکارآمدی نهادها و قواعد بازی برایشان داد سخن دهیم.

3. این بار هم دولتمردان، خواه ناخواه وارد این بازی خواهند شد. چون به خوبی می دانند در عالم سیاست، مهم این نیست که این حقوق ها تا چه میزان در وضعیت اقتصادی مردم تأثیر دارند، بلکه مهم این است که «مردم تا چه حد برای آن اهمیت قائلند.» اما حقیقت این است که دولت اگر به دنبال این است که کاری کند که در بلند مدت مفید و موثر به حال مردم باشد، باید مردم را به سمتی سوق دهد که نگران اموری باشند که واقعاً مهم هستند. باید سطح دانش عمومی تا حدی بالا برود که دغدغه مردم این باشد که مشکلات اصلی و بنیادین آنها حل شود؛ نه اینکه به دنبال مقصری نام و نشان دار باشند و انگشت اتهام را به سمت وی نشانه روند و دولت را نیز به دنبال خود بکشانند.دولت اگر چنین روشی را در پیش بگیرد و در ارتقای آگاهی عمومی بکوشد، می تواند امیدوار باشد که روزی برسد که چنین مسائلی در چارچوب منطقی و قانونی خود حل و فصل شوند و به سختی امکان تبدیل آنها به نزاع های سیاسی وجود داشته باشد اما اگر بخواهد فقط آن کاری را انجام دهد که مردم، در همین لحظه و هم اکنون توقع دارند و آن چیزی را بگوید که مردم دوست دارند بشنوند، باید خود را آماده روزی کند که پرسیده شود «پس فرق این دولت با دولت قبلی چیست؟»

آدرس کانال:
https://telegram.me/haghanbari

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید