بی توجهی مسوولان یا کمبود اعتبارات سانحه می آفریند؟
به گزارش اقتصاد نیوز، گویا در مباحث حمل و نقلی شاهد چرخش شقوق حادثهساز هستیم و روزی باید از سوارشدن بر هواپیما بترسیم و روز دیگر از نشستن بر صندلی اتوبوس و امروز نیز قطار به عنوان ایمنترین وسیله حمل و نقلی سانحه ساز میشود.
در روزهای زمستانی سال گذشته بود که برخورد دو دستگاه اتوبوس اسکانیا با یکدیگر در جاده قم استارت سوانح در حوزه حملونقل را به صدا در آورد و پس از آن به فراخور تعداد تصادفات جادهای رو به فزونی یافت.
تصادفهایی که در طی چند سال گذشته روال کاهشی یافته بود مجدداً سر از سکون خارج کرد و شاهد تصادفاتی بودیم که تلفات جانی آنها از تعداد انگشتان یک دست فراتر رفته و به جای جادهها این بار سر از خیابانها و بزرگراههای داخل شهر در آوردند.
بازیگران اصلی این تصادفات اتوبوسهای بودند که زمانی تک رانهای جادههای کشور بودند و همگان آنها را به ایمن بودن میشناختن و نشستن بر صندلی این اتوبوسها خود امنیت خاطری برای مسافرانش فراهم میکرد که موجب شده بود این اتوبوسهای اسکانیا یار همیشگی مسافران ایرانی شوند.
اما وقوع تصادفهای پشتسر هم در چند ماه اخیر باعث شد تا نگرانیها از ایمنی سفر با اتوبوس به نسبت گذشته بیشتر شود. اگر چه هنوز حرفوحدیثهای بسیاری در خصوص تصادفات جادهای با اتوبوس مطرح است. کم و بیش شاهدیم که این روند ادامه دارد.
این بار گویا پس از اتوبوس نوبت به ایمنترین وسیله حملونقل یعنی قطار رسیده است. برخورد دو قطار مسافری و باری در مسیر تهران-مشهد اگرچه تنها یک کشته برجای گذاشت و تعدادی از مسافران زخمی شدند اما وقوع این سانحه را نباید دست کم گرفت.
چرا که وقوع پشتسر هم سوانح در ناوگان حملونقل عمومی در بخشهای مختلف حملونقل به ویژه در بخش جادهای و ریلی بهزعم کارشناسان امر یک هشدار است. این هشدار حامل این پیام است که زیرساختهای بخش حملونقل در سالهای گذشته به علت کمبود اعتبارات بخش عمرانی دچار فرسودگی شدهاند و امروز آثار آن شاید در قالب وقوع سوانح در حال نمایان شدن است.
با این حال در سالهای گذشته شاهد بودیم که مسوولان حملونقل کشور در تمام حوادث جادهای، ریلی، دریایی و هوایی در نهایت با بیان جمله کلیدی «علت حادثه در دست بررسی است» برای خود زمانی برای محاسبه علل وقوع چنین حادثههایی را خریدند و تنها بعد از چند ماه با ذکر اینکه راننده، خلبان، کاپیتان و لوکوموتیوران مقصر بوده است هریک از پروندهها را مختومه اعلام کردند.
با این حال بنا بر گزارش ایسنا، طبق آمارهای که از سوی مراکز قابل تائید وزارت راه و شهرسازی اعلام میشود «تلفات جادهای ایران معادل سقوط سالانه 60 هواپیما»ست. با توجه به اینکه میزان تلفات جادهای به صورت روزانه و تدریجی اعلام میشود، چندان موج نگرانی در جامعه ایجاد نمیکند و زمانی که عدد کل تلفات سال محاسبه میشود به یک فاجعه برمیخوریم. جایی که آمار تلفات جادهای کشور از 18 هزار نفر عبور میکند و این رقم معادل سقوط 60 فروند هواپیمای مسافری با 300 سرنشین است.
در صورتی که اگر یک فروند هواپیما سقوط کند یا دچار سانحه شود با وجود پایین بودن تعداد تلفاتش نسبت به جاده، سالها در اذهان عمومی باقی میماند و مسوولان زیادی زیر سوال میروند و از طریق ارگانهای مختلف محاکمه میشوند و در بسیاری از موارد منجر به استیضاح وزیر راه و برکناری او و رئیس سازمان هواپیمایی شده است اما در زمینه تصادفات جادهای با وجود گستردگی تعداد سوانح و تلفات چنین رویکردی وجود ندارد.
این رقم از ابعاد دیگر نیز نگرانکننده است؛ چرا که کشور ما با 75 میلیون نفر جمعیت حدود 1.1 درصد از جمعیت کل کره زمین را دارد اما طبق آمارهای جهانی سالانه 1.45 درصد از سوانح رانندگی و تلفات جادهای در ایران رخ میدهد در حالی که کشور آلمان که از نظر جمعیت و تعداد خودروها شباهت زیادی به ایران دارد تلفات جادهای سالانهاش 3830 نفر است؛ یعنی پنج برابر کمتر از ایران!
این آمار و ارقام نشان میدهد بخش حملونقل کشور نیاز به بازنگری و تغییر و تحولات جدی دارد. آیا اینکه مسوولان تنها به این جمله بسنده کنند اعتبارات کافی نیست و یا عزم ملی باید این عرصه انجام شود تا شاهد کاهش سوانح در بخش حملونقل باشیم تنها راه چاره است؟ آیا زمان آن نرسیده است که مسوولان امر تصمیمات عاجل درباره وقوع سوانح در بخش حملونقل بگیرند؟