ریشه اختلافات اقتصاد دانان
در مورد دیدار اخیر معاون اول رئیسجمهور با اقتصاددانان میتوان به چند نکته اشاره کرد. نخست اینکه، عنوان این جلسه خروج از وضعیت رکودی بود. به نظر من باید در همین عنوان، قدری تامل کرد. تورم به دلایل مختلف در این سالیان وجود داشته اما رکود داستان دیگری دارد و باید دید آیا منظور ما از رکود همان کاهش تولید است یا آنچنان که در کشورهای صنعتی گفته میشود، به معنای افزایش بیکاری است؟ به اعتقاد بنده، آنچه الان در اصطلاح، رکود تلقی میشود ناشی از کاهش درآمد نفتی است و این در حالی است که ما رکود را به معنای آن سیکلهای تجاری در اقتصادمان نداریم. چرا که ما هرگز در ایران این چنین مفهومی نداشتیم. یک اشتباه مفهومشناسی در اینجا وجود دارد که باید توجه کنیم اینها مسائل مختلف جهان سوم و کشورهای در حال توسعه است و به واسطه اتکا به نفت، هر گاه درآمد نفت پمپاژ شد، تولید این کشورها بالا میرود اما نرخ بیکاری آنها خیلی تکان نمیخورد و وقتی تولید نفت کاهش مییابد،تولید آنها کم میشود و بیکاری آنها هم آنچنان که باید در سیکلها نوسان داشته باشد، نوسانی ندارد.
اهمیت ارتباط با اقتصاددانان
اما نکته دوم. به نظر من این جلساتی که از سوی دولت برگزار میشود به چند دلیل بااهمیت است. یکی اینکه این احترام به نظر کارشناسی و علمی است و نشان میدهد که دولت این عزم را دارد که با توجه به نظرات کارشناسی به سمت حل مسائل برود. نکته دوم که به نظر مهم میآید این است که در این جلسات شکل فرمایشی و نمایشی وجود ندارد.عزمی در دولت به نظر میرسد وجود دارد که به طور واقعی از نظرات میخواهند استفاده کنند.البته به طور طبیعی مثل هر اقدام اولیهای ممکن است آسیبهایی هم وجود داشته باشد که باید به این آسیبها هم توجه کرد. اهمیت سوم این است که این دعوت واقعاً روی سوابق علمی تخصصی، صورت گرفته، نه از روی گرایشهای خاص سیاسی. همچنین نکته قابل تقدیر دیگر این است که سعی شده در این جلسات جنبههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تفکیک شوند.
سازوکار ارتباط مفید
اما بپردازیم به اینکه چگونه میتوان این جلسات را مفید برگزار کرد. نکته اول در این زمینه به اعتقاد من این است که، منش علمی و دانشگاهی افرادی که به این جلسات دعوت میشوند باید محرض شده باشد. در گام اول اعتقاد به علم اقتصادی که خواندهاند، داشته باشند. این نکته بسیار مهمی است، برای اینکه گویا تردیدی هنوز در بین برخی افراد وجود دارد. بنابراین گام اول دعوت از افرادی است که دانش اقتصاد رکودی را فهمیده و به دانش اقتصاد برای حل مسائل اعتقاد داشته باشند. شما در غرب کشورهایی را میبینید که مشکلات اقتصادی آنها با تصمیمهای اقتصادی حل میشود. این فرآیند توسط افرادی انجام میشود که این اعتقاد را دارند. این اعتقاد باعث شده که مشکلات اقتصادی کشورهایی که در دهه 1930 دچار بحرانهای عمیق شده بودند دیگر به آن حالت نباشد، هرچند که ممکن است فراکنی کنند که این مشکلات به بخشهای دیگر منتقل شده اما حداقل اجماع روی فایده گرایش به علم را برایشان داشته است. نکته بعدی این است که باید از افرادی دعوت صورت بگیرد و این جلسه با حضور افرادی برگزار شود که معتقد باشند اختلاف نظر بین اقتصاددانان، مانع از حل معضلات اقتصادی نمیشود. اگر این اعتقاد وجود داشته باشد که اختلاف این اقتصاددانان آنقدر عمیق است که خود آنها نمیتوانند به توافق برسند، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم سیاستگذار بتواند نظر اینها را بپذیرد. در کشورهای پیشرفته هم اختلافنظر وجود دارد ولی نه اینکه اختلاف نظر نتواند به یک سیاست واحد برای حل معضلات برسد. در این مورد دو حالت وجود دارد. یک موقع است اختلاف نظر ناشی از شناخته نشدن پدیده است که اصلاً باید در این جلسات مانع از برقراری جلسه با افرادی شد که شناخت راجع به مشکل ندارند، منتها بحث من اختلاف نظر در شناخت نیست. اعتقاد من این است که کسانی که خوب خوانده و درک کرده باشند باید دعوت شوند اما بین همین افراد هم میتواند اختلاف نظر رخ دهد. این اختلاف نظر در تایمینگ اثرات است. یعنی یکی میگوید مالیات را کم یا متوقف کنید و دیگری میگوید این کار را بعد از اصلاح نهادها انجام دهید. این اختلافنظر نیست، بلکه اختلاف نظر در زمان اثرات است. اگر کسی دانش خوب داشته باشد و مخصوصا اقتصاد را به خوبی مطالعه کرده باشد و در اقتصاد وزنه محسوب شود، 90 درصد مطالب همگی در یک راستا قرار میگیرند و فقط زمان اعمال سیاست و به ثمر رسیدن سیاستها متفاوت است. مصداق این موضوع این است که حتی در این جلسات بعضی میگویند برخی مطالبی که ما در علم اقتصاد کلان میخوانیم در اقتصاد ایران صادق نیست، در حالی که چطور ممکن است فردی به خاطر دانشش به این جلسه دعوت شود و بعد بیان کند که دانش این کشور در واقعیت صدق نمیکند! ما نمیتوانیم بگوییم این قواعد علمی صدق نمیکنند. به نظر بنده طبق همین علم اکنون رکود فعلی به طرف عرضه اقتصاد بر میگردد. منتها در طرف عرضه یک تابع تولید وجود دارد که نیروی کار و سرمایه نیز در آن هستند. نیروی کار هم اقوامی دارد که به صنعت وارد میکند در حالی که آن نیروی کار، نیروی کارآمد کشور محسوب نمیشود. وگرنه تابع آن همان تابع تولید کشورهای توسعه یافته است و قوانین و قانونمندی آن هم ثابت است اما آن لیبلی (laybel) که با رویکردی تبعیضگرایانه، فامیل بازی و پارتی بازی در تابع تولید آورده شده، باعث میشود به شما آن تولید مدنظر را ندهد و در نتیجه در طرف عرضه مشکل پدید میآید. در این وضعیت ما در سالهای اخیر تنها خواستهایم از سمت تقاضا این مشکل را برطرف کنیم، در حالی که مشکل جای دیگر است. بنابراین به نظر من قوانین و توابع صادق هستند، اما متغیرهایی که داخل آن جای میدهید، آن نیروی کار مدنظر نیست و به همین دلیل نباید انتظار نتیجه داشت.
ملزومات برگزاری جلسات مفید
اما مبحثی هم در مورد مشکلات اجرایی و آسیبشناسی میخواهم مطرح کنم. در مورد کلیات باید اشاره کنم، اقتصاددانان و دانشگاهیان چندان نمیتوانند به مجریان در این مورد اطلاع دهند، برای اینکه مجریان با عرصه میدان و کار اجرایی، بیشتر در ارتباط هستند تا دانشگاهیان و برخی دانشگاهیان فقط همان مطالب درسی را میتوانند به شکل دیگری باز گو کنند، مگر اینکه فکتها، آمارها و ارقام در زمانبندی مناسبی نه دو روز قبل از جلسه، مطرح شود و با توجه به آن نکاتی که در بالا گفتم، تحلیلهایی صورت بگیرد تا جلسات از حالت عامیانه خارج شود. در واقع میتوان با مطالعه فکتها، آمارها و واقعیات این جلسات را موثرتر کرد و از سوی دیگر دانشگاهیان از کنار هم قرار دادن این پازل آمارها میتوانند گلوگاههای اقتصادی را بیشتر بشناسند. اما اگر فکتی نداشته باشید، آماری هم از روند تولید شرکتها در ایران یا درآمد سرانه در ایران یا روند توزیع درآمد در اقتصاد ایران یا روند قیمتها نخواهید داشت و مباحث مطرح در این جلسات همان بحثهای کلی کتب درسی خواهد بود. بنابراین به نظر میآید برای اینکه این جلسات از کلیات خارج شود، باید قبل از برگزاری جلسه به طور مشخص در حیطههای خاص، آمارها و واقعیت اقتصادی ایران را در اختیار اقتصاددانان قرار دهند که از جمله این اطلاعات مورد نیاز آمارهای مربوط به وضعیت تولید صنعتی، وضعیت تولید کشاورزی و وضعیت توزیع درآمد است. همچنین باز هم برای اینکه از حالت عامیانه خارج شود باید برنامهبندی و زمانبندی مناسبی برای این جلسات صورت بگیرد. چرا که در این جلسات باید منتظر تعداد زیادی از افراد و اعضای تیم کابینه دولت باشیم و بعضا دیده میشود حتی تناسبی بین زمان جلسه و تعداد سخنرانان رعایت نمیشود که به همین دلیل تاکید دارم باید برنامهبندی و زمانبندی مناسبی برای این کار صورت بگیرد. مثلا فرض کنید در جلسه به هشت نفر آن آمارها و فکتهای لازم داده شده و قرار است تنها 20 دقیقه هرکدام از آنها ایدههای خاص اقتصادی خود را مطرح کنند. طبیعی است که این روند چندان موثر نخواهد بود. از نظر بنده چگونگی اداره این جلسه و رعایت تناسب زمانبندی با تعداد سخنرانانی که قرار است ایدههای خود را مطرح کنند خیلی مهم و ضروری است.