چهار مشکل بنیادین برای گزینه «بی‌رقیب» انتخابات

کدخبر: ۱۶۱۴۷۸
واقعیت آن است سازمان ملی رأی حسن روحانی نسبت به چهار سال گذشته تقریباً دست‌نخورده باقی مانده. این سرمایه به خودی خود حاوی این نکته مهم نیز هست که حتی اگر او در دور رقابت‌ها به هر دلیل حاضر نشود - که فرض بسیار بسیار محالی است - باز هم این به معنای معطوف شدن آراء ملی روحانی به سمت رقبایش نخواهد بود.
چهار مشکل بنیادین برای گزینه «بی‌رقیب» انتخابات

روزنامه «آفتاب یزد» در سرمقاله خود آورده است: التهاب درونی جامعه ایران برای شرکت در فصل انتخاباتی ریاست جمهوری بهار آینده روز به روز بیشتر می‌شود. بدنه جامعه سیاسی ایران نسبت به دورهای مشابه قبل به شدت داغ‌تر شده است. دلایل متعددی وجود دارد که این دوره از انتخابات را به مهمترین فصل رقابت و کنشگری سیاسی برای مردم و فعالان سیاسی تبدیل کند. شاید اگر موضوع صرفاً در رقابت میان حسن روحانی با رقیبی همطراز مطرح بود، علل شتاب گرفتن دور موتور سیاست در ایران قابل درک بود. اما نکته آن است که اولاً روحانی رقیبی توانمند را در مقابل خود نمی‌بیند و ثانیاً جبهه رقیب، از داشتن فردی که بتواند او را با یک چالش اساسی و معنادار روبرو کند عمیقاً محروم است.

اما موضوع ضعف رویارویی با حسن روحانی تنها در نداشتن یک رقیب خلاصه نمی‌شود. برای نیروهای متحد صف کشیده مخالف او مشکل اصلی این است که این سیاستمدار، علی‌رغم انتقادات مطرح، اما جذابیت خود برای رأی‌دهندگان را همچنان حفظ کرده است. نتیجه این جذابیت در پای صندوق‌های رأی البته برای مخالفان دقیقاً به معنای تعطیلی جدی پروژه‌های مهندسی سیاسی جامعه و شکست تئوری‌های کسب قدرت دست‌کم تا مدت طولانی است. به همین دلیل هزینه اصلی رویارویی با حسن روحانی تنها در رقابت با او با خلاصه نمی‌شود.

شکست، هزینه‌های فوق‌العاده سنگین و دامنه‌داری را به رقبای او تحمیل خواهد کرد. فکر می‌کنم مشکل رقبای حسن روحانی در انتخابات بهار آینده، لزوماً به توانایی‌های لجستیکی و امکاناتی مربوط نمی‌شود. آنها در این زمینه با مشکلی روبرو نیستند. مشکل اصلی به کیفیت و نوع تحلیل‌ها و برداشتشان از تحولات درونی جامعه و سطح خواست‌ها و توقعات مردم مربوط می‌شود که در مرحله نتیجه‌گیری، نارضایتی‌های جاری را دلیلی بر شکست روحانی در تورنمنت انتخاباتی تصور کرده‌اند. هرچند این نارضایتی‌ها و کاستی‌هایی که متوجه رئیس‌جمهور روحانی است، توده‌های مردم را در مقابل او به ترکیبی مطالبه‌گر تبدیل کرده (و این حق جامعه است)، اما هیچ دلیل محکمی در دست نداریم که با اتکا به آن تصور کنیم مطالبات طبیعی، مردم را از آقای رئیس‌جمهور رویگردان کرده است.

واقعیت آنست سازمان ملی رأی حسن روحانی نسبت به چهار سال گذشته تقریباً دست‌نخورده باقی مانده. این سرمایه تقریباً دست‌نخورده البته به خودی خود حاوی این نکته مهم نیز هست که حتی اگر او در دور رقابت‌ها به هر دلیل حاضر نشود - که فرض بسیار بسیار محالی است - باز هم این به معنای معطوف‌شدن آراء ملی او به سمت رقبایش نخواهد بود. انتخابات دو سال پیش پارلمان ایران که متحدان و هواداران روحانی به پارلمان راه یافتند و نیز حمایت فردی قدرتمند و پرنفوذ مانند علی لاریجانی رئیس پراگماتیست پارلمان از رئیس‌جمهور، به وضوح جایگاه اجتماعی و سیاسی روحانی در ساختار قدرت ملی را آشکار کرد. اما در آنچه به آقای رئیس‌جمهور مربوط می‌شود، او نمی‌تواند و منطقی هم نیست که منکر وجود مشکلات جدی در کشور شود. از طرفی راه مقابله و کنترل این مشکلات هم سکوت و گذر اغماضانه از برابر آنها نیست.

مشکل بنیادین رئیس‌جمهور روحانی به طور مشخص در چهار بلوک قابل مشاهده است:

۱- عدم طرح آگاهی‌بخش چرایی وجود مشکلات به افکار عمومی.

۲- خلاصه کردن همه موفقیت‌های دولت در توافق هسته‌ای. این موضوع به وضوح اثر اولیه خود را در نزد افکار عمومی از دست داده و آقای روحانی باید از آن به فوریت عبور کند. بسیاری از اقدامات دولت حسن روحانی طی چهار سال گذشته نتایجی مشابه و مثبتی برای جامعه ایرانی به ارمغان آورده اما بدنه دولت در توصیف آنها دچار لکنت زبان است.

۳- فقدان توانایی در توصیف و بیان اقدامات و کارهای انجام شده طی چهار سال اخیر از سیاست‌های مالی - پولی و اقتصادی و اجتماعی گرفته تا آرامش در سیاست خارجی، مشکلی است که مشخصاً متوجه آقای رئیس‌جمهور است. ایرادی اساسی که به وی وارد است و سیاستمدار بسیار باهوش، مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی، تا پیش از فوتش مکرراً به آن اشاره می‌کرد، فقدان یک سازمان توانا و قدرتمند روابط عمومی و تبلیغات در دفتر رئیس‌جمهور برای معرفی خدمات و کارهای دولت و خنثی‌سازی تبلیغات مخالفان است. شاید اکنون قدری دیر شده باشد، اما آقای روحانی با آغاز دور دوم ریاست جمهوری، قبل از هر کاری باید این معضل را حل کند.

۴- آقای رئیس‌جمهور باید این نکته را برای افکار عمومی روشن سازد که مخالفانش، تنها در امر مخالفت با دولت متحد هستند. ولی نه برنامه و نه استراتژی برای اداره کشور در شرایط کنونی ندارند. مهمترین دلیل این ادعا، عدم ارائه یک برنامه روشن و قانع‌کننده برای اداره کشور از سوی مخالفان با فرض پیروز شدنشان در انتخابات است. اگر چنین برنامه‌ای داشتند، برای قضاوت افکار عموی و ایجاد حق انتخاب باید تاکنون آن را منتشر می‌کردند. در حالی که دولت، هم کارنامه روشنی در دست دارد (هرچند همه نمرات آن سطح بالا نیست) و هم توانایی ارائه برنامه برای چهار سال آینده.

رئیس‌جمهور روحانی فرصت‌های خوبی در دست دارد، اما دائمی نیستند. با همه این اوصاف و با وجود ضعف‌های انکارناپذیر، حسن روحانی همچنان مورد توجه افکار عمومی است. اگر او حق دارد از کارنامه‌اش دفاع کرده و کاری کند که مردم از انتخابشان رضایت نسبی داشته باشند، متقابلاً چندان محق نیست که به این توجه و گرایش عمومی بی‌تفاوت باشد. توجه به این دو نکته کار انتخاب قطعی مجددش را با سختی عبور از میان مخالفان، می‌تواند عملا به امری ساده تبدیل کند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید