ایران و پازل فرمانروایی عربستان

کدخبر: ۱۷۵۲۶۰
هنوز منطقه ما و جهان از اینکه عربستان این‌قدر عجولانه روابط خود را با قطر قطع کرد و برخی دیگر از کشورهای نزدیک به خود را وادار کرد همین سیاست را نسبت به قطر در پیش گیرند، متعجب هستند و آن را غیرمنتظره می‌دانند. برای رمزگشایی از این اقدام عجولانه باید از این عبارت مدد گرفت: «عربستان در ابعاد مختلف در حال جااندازی رهبری خود در خاورمیانه است». عربستان در شش ماه گذشته تلاش کرده رهبری خود را در جهان عرب، در جهان اسلام و در منطقه خاورمیانه پیاده کرده و تحکیم بخشد. سعودی‌ها ٦٠ سال صبر کردند تا بر مصر تفوق یافته و رهبری جهان عرب را به دست آورند.
ایران و پازل فرمانروایی عربستان

سیدعلی خرم، استاد حقوق بین‌الملل با این مقدمه در روزنامه شرق نوشت: در این مدت عبدالناصر، حافظ اسد، قذافی و بالاخره صدام، مدعی رهبری جهان عرب بودند و سعودی‌ها یارای تسلط بر آنها را نداشتند. اما با سرنگونی حسنی مبارک و برسرکار آمدن اخوان‌المسلمین، عربستان به ژنرال سیسی کمک کرد تا محمد مرسی اخوانی را که با رأی مستقیم مردم بر سر کار آمده بود، سرنگون و دوباره حکومت قبلی را احیا کنند. به‌این‌ترتیب سیسی، مرید و پیرو عربستان شد در حدی که خلاف نظر مردم مصر، دو جزیره استراتژیک را به عربستان به قیمت ١١‌میلیارد دلار فروخت.

ژنرال سیسی در این منظر دیگر قابلیت رهبری جهان عرب را نداشته و باید تا سال‌ها قیمومیت عربستان را بپذیرد. جهان اسلام که سال‌ها از رهبری قدرتمند و دارای گفتمان اسلامی میانه‌رو برخوردار نبوده تا بتواند دیدگاه‌های اکثر کشورهای عضو را به خود جلب کند، با دعوت ملک سلمان و همجواری با رئیس‌جمهور آمریکا، همراهی کرد و نوعی بیعت ناخواسته با رهبری عربستان در حضور دونالد ترامپ صورت داد. این حلقه دیگری بود که عربستان به کلکسیون قدرت خود افزود تا راه را برای قدرت فائقه خود در خاورمیانه هموار کند. منطقه پرتلاطم خاورمیانه هیچ‌وقت آن‌قدر روان نبوده که یک قدرت بتواند آن را به‌تنهایی تحت نفوذ خود درآورد.

عربستان هم باوجود دست‌اندازی به سوریه، عراق، یمن و نفوذ در اردن، مصر، بحرین، امارات و... هیچ‌گاه نتوانسته نقش و نفوذی مستمر در خاورمیانه به دست آورد. عربستان انتظار دارد حداقل منطقه خلیج فارس به‌عنوان بخش مهم خاورمیانه، تحت نفوذ بی‌چون و چرای سعودی‌ها باشد و از این رهگذر با تنبیه قطر خواست به‌اصطلاح «گربه را جلوی حجله بکشد» تا خلیج فارس کاملا همسو با خودش را داشته باشد.

به علاوه قصد داشت در قطر نیرو پیاده کند تا دولتی کاملا مطیع به وجود آورد، ولی حضور نیروهای ترکیه که برای مانور مشترک به قطر آمده بودند، این توطئه را خنثی کرد. بنابراین عربستان سه شرط برای قطر قرار داده که در راستای تقویت قدرت این کشور در خاورمیانه ارزیابی می‌شود. اول کاهش رابطه سیاسی و قطع روابط تجاری با ایران، دوم خروج نیروهای ترکیه از قطر و سوم قطع برنامه‌های الجزیره که دائما عملکرد عربستان را زیر سؤال می‌برد و سیاست اخوان‌المسلمین را تبلیغ می‌کند.

اما این سیاست عربستان که مبتنی بر اشتباه محاسبه بود، نتوانست رهبری قاطع و بلامنازع این کشور را در خلیج فارس که به تصور عربستان حیاط خلوت این کشور محسوب می‌شود، برقرار کند. یک نیروی پنهان در اروپا، روسیه و چین علاوه بر ایران و ترکیه قصد دارد از قطر حمایت کند، زیرا از زورگویی عربستان و خوش‌رقصی این کشور در قبال آمریکا خشنود نیست. عربستان تصور می‌کرد با تنبیه قطر، رهبری خود را مستحکم کرده و آن را به کل خاورمیانه گسترش خواهد داد، ولی جهان به نفع قطر واکنش نشان داد و تبدیل به سدی مقابل عربستان شد. 

 عربستان در دوره اوباما یک متهم مسلم در گزارش محرمانه کنگره آمریکا به دلیل واقعه تروریستی ١١ سپتامبر ٢٠٠١ تلقی می‌شد، چون نقش دولتی عربستان در این واقعه به اثبات رسیده بود و به همین دلیل قانون JASTA درکنگره برای دریافت غرامت از عربستان به تصویب رسید و عربستان به هر دری می‌زد بلکه از دست این قانون نجات پیدا کند. با ظهور دونالد ترامپ در صحنه ریاست‌جمهوری آمریکا و طرح اینکه کشورهای خاورمیانه خود باید هزینه اقدامات آمریکا برای حفظ امنیت را بپردازند، فضا برای عربستان فراهم شد. عربستان با اعزام هیئت‌های آشکار و پنهان به واشنگتن به توافقی با ترامپ دست یافت که هزینه طرح‌های مشترک آمریکا و عربستان در خاورمیانه را بپردازد.

خریدهای عظیم تسلیحاتی بخشی از این تعهد عربستان محسوب می‌شود. اینکه عربستان چه نوع تعهداتی به ترامپ داده ممکن است زیبنده یک کشور مستقل نباشد، اما از نگاه صاحب‌نظران و تحلیلگران بین‌المللی، عربستان توانسته در مجموع جایگاه خود را از یک متهم مسلم به یک شاکی و بازیگر مدعی در خاورمیانه تبدیل کند. به عبارت دیگر عربستان تهدید جدی علیه خود را نزد آمریکا به یک فرصت طلایی تبدیل کرد. علاوه بر عربستان، اسرائیل و ترکیه هم که در دوره اوباما در تنگنا بودند و اجازه تخطی جدی به محدوده بازیگری ایران را در خاورمیانه نداشتند، با ظهور دونالد ترامپ فرصت یافتند مخالفت‌های خود را با ایران به ثبت برسانند.

اینکه ایران از فرصت طلایی دوران اوباما چه استفاده‌ای کرد و چه راهکاری در پیش گرفت که آن فرصت‌ها در دوره دونالد ترامپ به تهدید تبدیل نشوند، قابل بررسی و تأمل است اما واقعیت قطر می‌تواند فرصت جدیدی برای ایران به وجود آورد که در صورت به کارگیری سیاست و کیاست می‌توان به نتایج گوناگون ازجمله حفظ جایگاه قطر در منطقه، جدایی جناح میانه‌رو شورای همکاری خلیج فارس از عربستان، کاهش تهدیدات و تحریم‌های جدید علیه ایران و حفظ قدرت منطقه‌ای ایران در خاورمیانه دست یافت. در صورت اعمال سیاست‌های تبلیغاتی یا تهدیدات تبلیغاتی، همه این دستاوردها مسلما بر باد خواهد رفت.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید