مرد تمام فصول اقتصاد ایران /چهره حزب اللهی که عملگرا شد

کدخبر: ۵۶۳۴۷۷
در کشورهایی که نظام مند نیستند افراد نقش موثری دارند همان طور که در فوتبال ایران مهم هست چه کسی سرمربی یا رئیس باشد در اقتصاد ایران هم مهم است کار دست چه کسی باشد. این چهره ها می توانند در برخی مقاطع کار در بیاورند گرچه دستاوردشان پایدار و با دوام نیست.
 مرد تمام فصول اقتصاد ایران /چهره حزب اللهی که عملگرا شد

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از اکوایران، پنجم فروردین روزی است که نوربخش به خانه ابدی بدرقه شد، بسیاری می گویند اگر بود برای امروز ایران به کار می آمد، اما مدیرانش می گویند اندیشه خودی و غیر خودی مانع از این بود که او امروز در جمع خودی ها باشد.

مرد تمام فصول اقتصاد ایران

چه شد که این طوری شد؟این سئوال بسیاری از مردم عادی هست چه رسد به تحلیل گران و مفسران.سوالی که شاید بخش زیادی از آن ناظر به وضع زندگی و‌کسب و کار مردم باشد.

به شهادت آمارها،کیک اقتصاد ایران کوچکتر از سال های قبل است و این کوچکی می تواند خود را در رفاه و سفره مردم نشان دهد.بنابراین پرسش مطرح شده بیراه نیست، اقتصادی که در نیمه ابتدایی دهه ۸۰ متوسط رشد هفت درصد را کسب کرده بود نرخ تورمش از حدود ۵۰ درصد در میانه دهه ۷۰ به زیر ۱۵ درصد رسیده بود و ارز تک نرخی داشت چرا امروز مجددا ارزش چند نرخی است، تورمش شتاب گرفته و رشد اقتصادش از نفس افتاده،البته اگر منصفانه قرار باشد قضاوت شود در پنج دهه گذشته روند اقتصاد ایران کم شتاب در رشد و پر نوسان در تورم بوده است. 

اما در برخی برهه ها، مردم توانسته اند نفسی چاق کنند زیر بار فشارها.با این حال چرا معدل اقتصاد در این دوره رو به پایین بوده است؟

پاسخ به این سوال سهل و ممتنع است، سهل است چون در یک کلام می توان به کیفیت سیاست گذاری اشاره کرد اما از سوی دیگر هزار نکته باریک تر از مو این سئوال دارد. چون باز پرسشی مطرح می شود که چرا در برخی برهه ها رکوردها جابجا شده و اوضاع کمی به نفع مردم تغییر کرده اما این سرخوشی داوم نداشته است.

شاید ردپای این تفاوت احوال مقطعی را بتوان در وجود برخی چهره ها و سیاست گذاران ردیابی کرد.در کشورهایی که نظام مند نیستند افراد نقش موثری دارند همان طور که در فوتبال ایران مهم هست چه کسی سرمربی یا رئیس باشد در اقتصاد ایران هم مهم است کار دست چه کسی باشد. این چهره ها می توانند در برخی مقاطع کار در بیاورند گرچه دستاوردشان پایدار و با دوام نیست.

یکی از چهره هایی که توانست ایفاگر چنین نقشی در اقتصاد ایران باشد محسن نوربخش است، چهره ای که فقدانش برای نسل قدیمی تر در فضای رسانه ای و اقتصادی محسوس است.او با محمد علی رجایی به سیاست گذاری ایران معرفی شد و در مقابل محمد علی نوبری رییس کل مطلوب ابوالحسن بنی صدر علم شد.

نوربخش در ابتدای راه یک اقتصاددان انقلابی و حزب اللهی بود اما هر چه جلوتر آمد گامی به سوی عملگرایی برداشت. با وجود آنکه گفته می شود رئیس کل بانک مرکزی باید غیر سیاسی باشد اما او بیشترین تعامل با عرصه سیاست را داشت تا بانک و بانکداری را در ایران جا بیندازد، نظام ارزی ایران صاحب دفتر و دستک کند و برای سیاست های پولی استقلال تامین کند.

عمر کاری نوربخش اکثرا در بانک مرکزی گذشت، اما تلاشش معطوف سیاست بود، نزدیکانش می گویند هر گاه مجلس جدیدی شکل می گرفت فهرستی از نمایندگان تهیه می کرد که به آن فهرست عقلا می گفتند با کمک آنها تلاش می کرد مانع از تصویب طرح هایی شود که به زیان مملکت بود.با آنکه در مقام رئیس کل بانک مرکزی در دولت حق رای نداشت اما شخصیتی از خود به تصویر کشیده بود که آرایش آرا با نظر او تغییر می کرد.

نوربخش متوجه شده بود برای اصلاح اقتصاد ایران، باید با حوزه سیاست تعامل جدی داشته باشد گره را پیدا کرده بود و می خواست از سرمنشا نگذارد گره کور شود. به همین دلیل هم یکی از اعضای فعال حزب کارگزاران شده بود تا حول یک اندیشه سیاسی و اقتصادی پروژه اصلاحات را پیش ببرد.

در دوم خرداد ۷۶ نقش موثری در جلب حمایت اعضای حزبش برای حمایت از خاتمی داشت و در کنار توسعه سیاسی و تعامل با جهان، به دنبال ارتباط اقتصادی با کشورها و نهادهای مهم بین المللی بود.البته که نوربخش همانند هر مدیر دیگری عاری از خطا نبود، منتقدان زیادی داشت که عملکرد اقتصادی و سیاسی او را نقد می کرد. اما برخی از منتقدان منصف او هم باور دارند که یک سر و گردن بالاتر از تمامی کسانی بود که بعد از او آمدند.

او حداقل با قدرت لابی و‌کلامی که داشت مانع از خرابکاری های زیادی شد و شاید اگر بود اوضاع این قدر خراب نمی شد.اما عمرش به دنیا نبود، او از کودکی دچار عارضه روماتیسم قلبی بود و ۱۸ سال قبل از مرگش ناچار به عمل قلب در خارج از کشور شده بود. بنا داشت وقتی به اجلاس بهاره صندوق بین المللی پول می رود از فرصت بهره بگیرد و وضعیت خود را چک کند اما بامداد سوم فروردین به خواب ابدی رفت.

ساعتی قبل از ابدی شدن به همسفرش در نوشهر گفته بود از اینکه مدام بدیهیات اقتصادی را برای دیگران توضیح بدهد خسته شده است. مدیران سابقش می گویند آنچه او را از پا انداخت همین خستگی بود، نوربخش دریافته بود که پس از این همه تلاش ممکن است با او‌ همان معامله ای بشود که با غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران شده بود.

پنجم فروردین روزی است که نوربخش به خانه ابدی بدرقه شد، بسیاری می گویند اگر بود برای امروز ایران به کار می آمد، اما مدیرانش می گویند اندیشه خودی و غیر خودی مانع از این بود که او امروز در جمع خودی ها باشد.یعنی همان بلایی سرش می آمد که بر سر سرمایه های فکری و معنوی این سرزمین رفته است.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید