رضا کیانیان: دسته چک ندارم
به گزارش اقتصاد نیوز، در این شماره تجارت فردا ضمن مرور اخبار هفته، به سایه «احمدینژادیسم بر سر روحانی» پرداخته و ادبیات رئیسجمهور کشورمان در نواختن منتقدان را نقد کرده است. در همین پرونده حسین مرعشی با دفاع از عملکرد روحانی، بر نقد عملکرد دولت قبل تاکید کرده است.
موشها و آدمها نیز موضوع پرونده دیگری است با محوریت «زیرآبزنی». در این پرونده آسیبهای زیرآبزنی در مسیر شایستهسالاری مورد بررسی قرار گرفته است. مصرف بالای دارو در ایران از دیگر موضوعات مورد بحث این شماره است و سپس تجارت فردا به وضعیت سقوط پرواز «ایران۱۴۰» و حاشیههای تولید آن پرداخته است. در این پرونده، بهبهانی، وزیر راه احمدینژاد گفته که مخالف تولید ایران ۱۴۰ بوده اما رضا نخجوانی که اولین مدیر مجوزدهنده برای تولید این هواپیما است، تاکید کرده که «از طرف شرکت سازنده، تحت فشار بودیم».
رونمایی از بسته خروج از رکود روحانی با محور دفاع از سیاست تعدیل اقتصادی، یکی دیگر از پروندههای این شماره است. سعید لیلاز در این پرونده گفته که منتقدان بسته دولت، راهکار جایگزینی ندارند.
تعامل اقتصادی با جهان، موضوع گفتوگوی بهکیش، اقتصاددان با تجارت فرداست و در ادامه عیسی کلانتری در گفتوگویی دیگر، به بررسی وجود روغن پالم در شیر پرداخته و تاکید کرده که صنایع غذایی در ایران دچار ضعف کیفی است، نه بهداشتی. نظامالدین برزگری، رئیس پیشین سازمان استاندارد هم مشکلات موجود در محصولات غذایی ایران را ناشی از ناهمسویی وزارت بهداشت و سازمان استاندارد ارزیابی کرده است.
ماجرای اعتراض نهادهای مدنی زیست محیطی به فعالیت معدنکاران در شهرستان دماوند، موضوع دیگری است که در این شماره تجارت فردا بررسی شده و طی آن معدنکاران از بلاتکلیفی خود در این رابطه گلایه کردهاند. فعالیت اقتصادی خبرنگاران و ماجرای معامله نفتی ایران و روسیه که معاون وزیر نفت آن را «فضاسازی رسانهای» دانسته، از دیگر مطالب این شماره است.
نقد کتاب «واقعیت ها، خطاها و دروغها» و گفتگو با نویسنده این کتاب، گفتگو با حامد قدوسی و امیرنقیخان تجریشی دو متخصص اقتصاد مالی درباره کندی رشد ابزارهای مالی در ایران، مرور اخبار مهم جهان از جمله تحولات ترکیه در پس انتخاب اردوغان به عنوان رئیسجمهور و جنگ غزه، از دیگر موضوعاتی است که هفتهنامه تجارت فردا به آن پرداخته است.
گزیده ای از میزگرد خواندنی این شماره تجارت فردا را می خوانید:
موسی غنی نژاد:
*بیشتر هنرمندان به موضوعات معیشتی یا اقتصادی بیاعتنا هستند. هنرمندان و بازیگران دورههای اوج و فرود دارند. در دوره اوج قطعاً از درآمد بیشتری برخوردار میشوند و باید به فکر روزهای فرود هم باشند.
*آنچه ذهن نویسنده و هنرمند ایرانی را از سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی دور میکند، باور داشتن به تفکرات سوسیالیستی است که در پس ذهن بیشتر هنرمندان ایرانی وجود دارد.
*انسان دوره ما نمیتواند درویشوار زندگی کند. انسان دوره ما نمیتواند دلق بر تن کند و خرقه بر دوش افکند. تصور چنین زندگیهایی محال است. چون چنین آدمی در وضعیت تورمی موجود هرسال باید بهای بیشتری برای آب و نان و بادامش بپردازد
*نمیشود در حوزهای مدافع حضور دولت بود و در حوزهای دیگر مخالف آن. وقتی هنرمند مدافع کمکهای دولتی برای ساختن فیلم است و به بازار اتکا ندارد، رسماً حکم کارمندی دولت را پذیرفته و دولت چون دارد به هنر کمک میکند انتظار دارد منویات او تبلیغ شود.
*هنرمندی که در پس ذهنش آموزههای سوسیالیسم موج میزند، اقتصاد را از کفر ابلیس بدتر میداند. سرمایهداری را نکوهش میکند و از سرمایهگذاری تنفر دارد. به همین دلیل است که میگوییم عقل معاش ندارد.
*فردی که عقل معاش ندارد نمیتواند برای مسائل مالی و اقتصادیاش تصمیم منطقی بگیرد بنابراین در جدالی نابرابر با تورم و مشکلات اقتصادی قرار میگیرد. تورم ارزش دارایی او را کاهش میدهد و از آنجا که با مسائل اقتصادی آشنا نیست، متوجه این فرآیند نمیشود. در نتیجه هر روز سفرهاش کوچکتر میشود و زمانی متوجه میشود که برای خرید سیگار هم پول ندارد.
*در کشور ما بیشتر افرادی که پولدار میشوند به نوعی با دولت و سیاست در ارتباط هستند و ارتباط این افراد با قدرت، مبتنی بر رانت است و میبینیم فردی که تا دیروز زندگی عادی داشته، یکشبه میلیاردر میشود. این شیوه کسب ثروت مذموم است و هیچکس آن را تایید نمیکند.
*آقای کیانیان شما و همکاران شما نباید از مقوله سرمایهگذاری دچار عذاب وجدان شوید. چون به خود و خانواده تعهد دارید. نباید خجالت بکشید. فردی باید خجالت بکشد که مسبب تورم است. فردی که با سیاستهایش، رکود اقتصادی را رقم زده باید خجالت بکشد. دولت تورمساز باید شرمسار باشد.
*خود شما احتمالاً بارها نقش آدمهای بد را در قالب کارخانهدار و ثروتمند بازی کردهاید. انگار احساس عمومی نویسندگان ما این است که هرکس پول و ثروت دارد، آدمی به غایت خونخوار و کثیف است.
*در سینما و به خصوص در تلویزیون ایران، ارزشهای کارآفرینی زیر سوال میرود و او را فردی دروغگو، جنایتکار، قاتل و کثیف معرفی میکنند.
*شما عارف نیستید. درویش هم نیستید که دنیا را رها کنید. شما هنرمند هستید و باید همیشه بر رفاه بیشتر خودتان و مردم کشورتان تاکید کنید.
*شما بهتر است بگویید دولت در هیچچیزی دخالت نکند از جمله در اقتصاد و سینما و مطبوعات. همه در چارچوب قانون آزاد باشند در اقتصاد هم همینطور. آن وقت اقتصاد بهتر میشود.
*قبول کنیم که جامعه ما ثروتستیز است و مهمتر از آن هنوز سرمایهدار را زالوصفت میداند. چه کسی مسوول این اتهام است؟ چه کسی باید این انگ را پاک کند؟ به نظر من هنرمندان و نویسندگان
رضا کیانیان:
*کل درآمد سینما در یک دوره یکساله 36 میلیارد تومان است یعنی درآمد ساندویچیهای کنار سینما از سالن سینما بیشتر است
*به طور متوسط به اعضای خانه سینما هر سه سال یک بار فرصت شغلی میرسد. یعنی هر عضو خانه سینما هر سه سال یک بار میتواند کار کند.
*خیلی از هنرمندان در میانههای عمر یا اواخر عمر که در واقع کاری از دستشان بر نمیآید به روزگار بدی دچار میشوند
بعضی از دوستانم میگفتند، ما دیدیم روی اتوبوسها کالای خارجی تبلیغ کردهاند. این برای آنها مثل کفر بود.
*تصور من این بود که باید جهان را تغییر داد اما بعد به این نتیجه رسیدم که تنها چیزی که خرد و داغان شد سر خودم بود. چون دیوار هیچوقت داغان نمیشود. مشت من بود که داغان میشد.
*در جریان مصادرههای ابتدای انقلاب دیدیم که اموال بیشتر کارآفرینان و سرمایهداران را مصادره کرده بودند. درنتیجه کار و سرمایه از بین رفت.
*هیچ دولتی بیشتر از بخش خصوصی دلش برای توسعه کشور نمیسوزد.
*من به عنوان رضا کیانیان، هنوز در زندگیام چک ندارم. چون فکر میکنم هر زمان که چک بکشم، پولی را خرج میکنم که آن را ندارم. پس چرا پولی را که ندارم خرج کنم؟
*سالیان سال است که خانهام در خیابان بهار است. هیچوقت نتوانستم از تورم جلو بیفتم. هر چقدر هم که درآمد دارم، باز هم از تورم عقب هستم.
*عدهای که میدانم ممکن است عاری از اخلاق باشند به من پیشنهاد سرمایهگذاری میدهند.
*شما هم نمیتوانید منکر فساد و رانت در اقتصاد ایران باشید. ساختمانهایی که یکشبه ساخته میشوند. میلیاردرهایی که یکشبه متولد میشوند. پولهایی که یکشبه از این بازار به آن بازار سرازیر میشوند. شما نمیتوانید مدافع این وضعیت باشید. من به عنوان یک هنرمند نمیتوانم این وضع را ببینم و اعتراض نکنم. آن وقت شما میخواهید من هم در یکی از همین فرصتها سرمایهگذاری کنم؟
*طیف عظیمی در جامعه دلار خریدهاند، وقتی دلار ارزان میشود، همه ناراحت میشوند. یعنی هر چه دلار گرانتر شود، آنها خوشحالتر میشوند. وقتی دلار گران میشود، کسی به سینما نمیرود، دیگر ما نمیتوانیم میوه و گوشت بخوریم. اجارهخانه زیاد میشود و صاحبخانهها عدهای از مستاجران را جواب میکنند چون نمیتوانند اجارهخانه را بدهند.
*بحث من این است که تمام این رانتخوارها و تمام کسانی که با دلار کاسبیهای خیلی بزرگ کردهاند، وقتی دلار پایین میآید، ناراحت میشوند. وقتی من هم دلار بخرم مثل همینها ناراحت میشوم. من برای اینکه ناراحت نشوم این کار را نمیکنم.
*یک نماینده یا کارشناس دولت از این اتفاقات گرانی و ارزانی طلا و دلار زودتر از دیگر مردم خبر دارد. اگر از این اطلاعات استفاده کند همه میگویند بهبه چقدر زرنگ است.
*فیلم گرگ والاستریت را دیدهاید؟ در این فیلم به خوبی نشان میدهد که یک معاملهگر بورس چگونه و با لطایفالحیل به ثروت کلان دست پیدا میکند. راستش آقای دکتر اگر ثروتمند شدن به این روش را تجویز میکنید، من ترجیح میدهم ثروتمند نشوم.
*من نمیدانم که این اقتصاد آزاد است یا اینکه دولتی است. اگر اقتصاد آزاد باشد مطمئناً فرصتهای بسیار زیادی برای سرمایهگذاری وجود دارد. حتی برای 50 میلیون تومان من.
*الان اگر به یک مشاور سرمایهگذاری بگویم میخواهم با 50 میلیون تومان سرمایهگذاری کنم به من میخندد. اگر نظام اقتصادی کشور درست باشد و رقابت آزاد وجود داشته باشد، سرمایه خرد هم قابل احترام میشود.