آنچه 3 گروه ذینفع باید انجام دهند تا بحران یونان پایان یابد
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از واشنگتنپست، لری سامرز در این یادداشت نوشت: در میان کشمکش این روزها میان یونان و وامدهندگان، رهبران این کشور به درستی اعلام میکنند که بیش از هر کشور صنعتی دیگری -که از رکود اقتصادی رنج میبرد- بر خود سیاست ریاضتی تحمیل کردهاند. آنها نمیتوانند در شرایطی که امیدی به آینده ندارند به این سیاستها ادامه دهند. رهبران اروپا نیز به درستی اعلام میکنند که آنها بارها و بارها مواضع خود را به جای یونان تعدیل کردهاند. آنها تاکید میکنند که مردم آنها اجازه نمیدهند که یونانیها را از اجرای قوانینی که دیگر کشورهای عضو اتحادیه ملزم به رعایت آن هستند معاف کنند. و در آخر صندوق بینالمللی پول نیز به درستی گفته است که تنها از توافقی که مورد قبول یونان و اتحادیه اروپا باشد، حمایت میکند.
مشکل آنجاست که طرفین درگیر بیشتر از آنچه از شکست بترسند از یک مصالحه و توافق غیرقابلقبول میترسند. تاریخدانان به یاد دارند که چگونه مسیر برای وقوع جنگجهانی اول مهیا شد. اما شاید یکهفته بعد دستاندرکاران بازارهای مالی به گذشته نگاه کنند و این سوال را با تعجب بپرسند که چگونه اجازه داده شد سیستم مالی اروپا از هم بپاشد؟
در مورد عواقب شکست مذاکرات تردید نکنید. با خروج یونان و پایان یافتن کمکها و حمایتهای اتحادیه اروپا و در نتیجه ورشکستگی بانکها و مشکلات اعتباری به وجود آمده، ریاضتی به مراتب سختتر از امروز در انتظار یونانیها خواهد بود و به احتمال زیاد یونان به یک کشور شکستخورده تبدیل خواهد شد که آسیب بزرگی برای مردم و رهبران یونان خواهد بود.
با خروج یونان از اتحادیه اروپا به عنوان یک کشور شکستخورده اگرچه اتحادیه اروپا میتواند در یک بازآرایی به ساختاری دست یابد که پرداختهای بسیار کمتری بابت بدهیهای اعضا بپردازد، اما با موج مهاجرت یونانیها مواجه میشود که هزینههای بسیاری را بر بودجههای ملی کشورهای اروپایی تحمیل خواهد کرد. باید این موضوع را در نظر داشت که با خروج یونان از اتحادیه اروپا به احتمال زیاد مسیر ورود روسیه نیز به این کشور هموار خواهد شد.
صندوق بینالمللی پول نیز که به دنبال یافتن بزرگترین بهانه برای پرداخت نکردن وام است، با شکست این مذاکرات میتواند ادعا کند که به بهانه خود دست یافته است. اما نباید فراموش کرد که مدیریت سرمایهها در بلندمدت از موضوعات بسیار مهم است. به یاد آورید زمانی را که عدم مدیریت صحیح منابع و بازارهای مالی منجر به ورشکستگی «لمونبردارز» (و تبعات بعدی آن) شد.
زمانی که ملتها تنها نگرانیها و مطالبات خود را در نظر میگیرند و به نیازها و مطالبات دیگر طرفها توجهی نشان نمیدهند، دیپلماسی ممکن است شکست بخورد و فاجعه رخ دهد. در این جا ناظران خارجی که شاهد به وقوع پیوستن یک فاجعه هستند باید برای جلوگیری از آن ورود پیدا کرده و تذکر دهند.
الکسیس سیپراس، نخستوزیر یونان باید هر آنچه را برای رسیدن به یک توافق با همکاران اروپاییاش لازم است، فراهم آورد. این بدان معناست که او باید از سر دادن شعارهای آرمانگرایانه در مورد یک رویکرد جدید در اروپا بپرهیزد و اذعان کند که بخش اعظمی از مشکلات اقتصادی یونان توسط خود آنها ایجاد شده است. شناختن این موضوع روشن میکند که او آشکارا مسئول فراهم کردن آن چیزی است که برای توافق لازم است. او نیاز دارد که به طور شفاف از افزایش مالیات بر ارزش افزوده و اصلاحات در ساختار صندوقهای بازنشستگی، برای دست یافتن به مازاد بودجه حمایت کند. البته او انتظار دارد زمانی که یونان به عنوان یکی از اعضای اتحادیه شناخته میشود، بدهیهای او نیز به پای کلیه اعضا نوشته شود.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان و دیگر سران اروپایی نیز در مسیر رسیدن به توافق سیاسی ملزم به فراهم کردن تمام آن چیزهایی هستند که برای یونان قابل اجرا است. این بدان معنی است که تصدیق کنند که بخش اعظمی از کمکهای مالی اعطا شده به یونان صرف بازپرداخت بدهیهای بانکی شده -و صرف امور جاری نشده- است. آنها باید در مورد نحوه بازپرداخت بدهیها نیز به توافق برسند که این مستلزم فهم مشترک از کارهایی است که یونان باید انجام دهد. علاوه بر این تمام این اعمال میتواند بر این نکته تاکید داشته باشد که آنها مشتاق بازگشت رشد اقتصادی به اروپا هستند.
صندوق بینالمللی پول نیز نیاز دارد این موضوع را درک کند که مشکل به وجود آمده تنها مربوط به اعداد و ارقام نیست. این مشکل مربوط به سیاست کلان اتحادیه اروپا است و لازم است از هرگونه توافقی که از خروج یونان جلوگیری میکند، حمایت کند.
زمان در گذر است اما معمولا بارقههای نور خورشید در پی تاریکترین ساعات شب پدیدار میشوند؛ اجازه دهید با این امید به سر ببریم که سران آلمان و یونان در آخرین ساعات قبل از نشست روز دوشنبه، به برنامه ریزی برای جلوگیری از شکست میپردازند.