کاظم اکرمی، وزیر آموزش وپرورش دوران جنگ:

میرحسین موسوی طرفدار راه‌اندازی مدارس غیر انتفاعی بود

کدخبر: ۳۶۸۲۶۸
اقتصادنیوز: شرق گفت‌وگویی با سیدکاظم اکرمی، وزیر آموزش‌وپرورش دولت میرحسین موسوی را در صفحه اول خود پوشش داده است.
میرحسین موسوی طرفدار راه‌اندازی مدارس غیر انتفاعی بود

به گزارش اقتصادنیوزگزیده این گفت‌وگو به این شرح است:

*[در زندان رژیم پهلوی] بر اساس فتوای علما این‌طور معروف شده بود و عده‌ای با آنها [مارکسیست‌ها]هم‌غذا نمی‌شدند، اما بعضی‌ها هم احترام می‌گذاشتند و سلام و علیک داشتند. نهایت سعی‌ من هم این بود که رفتار بدی با آنها نکنم. آن ایام زندان در بند 2-3-4 قصر همراه آقایان رجایی، بهزاد نبوی، موسی‌ خیابانی و... بودم. البته در بند ما چهار مارکسیست و دو مسلمان بودیم؛ آقای رجایی یک بار به من گفت با من زیاد صحبت نکن، ساواک تو را اذیت می‌کند. در زندان کسی که خیلی انسان خوبی بود، آقای حجتی‌کرمانی بود؛ به‌عنوان یک فرد بزرگ در زندان فارغ از چپ و مسلمان‌بودن با همه برخورد خوبی داشت و آدم آزاده و شجاعی بود.

*وقتی مرحوم پرورش استیضاح شد، جلوی مجلس ایستاده بودیم؛ آقای حداد‌عادل گفت حالا وضعیت چه می‌شود؟ گفتم معلوم است شما وزیر می‌شوید و رفتم همدان کار خودم را ‌کردم. یک روز عصر از دفتر آیت‌الله خامنه‌ای تلفن کردند که من را خواسته بودند و فردای آن روز به تهران رفتم. آقای خامنه‌ای گفتند می‌خواهیم شما را به عنوان وزیر معرفی کنیم، بعد هم به دیدن مهندس موسوی رفتم و در مجلس هم برخلاف تصورم آقای هادی غفاری و دوستانشان از من دفاع کردند و رأی آوردم، البته بچه‌های تندرو حزب جمهوری با من مخالف بودند و علیه من صحبت کردند. شاید یکی از عوامل معرفی‌شدنم وضعیت من در همدان بود، البته پیش از آن با آیت‌الله خامنه‌ای و مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی آشنایی داشتم و احتمالا ایشان هم در معرفی من به دولت نقش داشته‌اند.

*کابینه چندان در بطن اختلافات نخست‌وزیر نبود؛ آنچه من می‌دانم اختلاف مربوط به طرفداران بخش خصوصی و بازار آزاد با سیاست‌های اقتصادی مهندس موسوی بوده است. عملکرد دولت مهندس موسوی در جنگ مثبت بود و طرفداری از رزمندگان و در اختیار قراردادن هر آنچه برای دولت ممکن بود و ارسال کمک‌های گوناگون به جبهه‌ها بود. آقای مهندس، وزرا را برای تشویق رزمندگان موظف کرده بود زمانی که ممکن است به جبهه‌ها بروند و با حضورشان رزمندگان را دلگرم کنند. به یاد دارم آقای روغنی‌زنجانی دو بار خواست از تمام‌شدن امکانات مالی سازمان برنامه‌وبودجه مطلبی بگوید که فورا با منع آقای مهندس روبه‌رو شد. جمله آقای مهندس موسوی هم این بود که اگر خبری از نبود امکانات به جبهه‌ها برسد، رزمندگان سست خواهند شد. بعضی از سرداران محترم که در هفته دفاع مقدس امسال نسبت به دولت آقای موسوی نکته‌ای دال بر کم‌امکاناتی جبهه‌ها گفتند، بنده و امثال بنده که در دولت بودیم، شاهدیم و این افراد آن زمان نبودند که ببینند دولت چه توجهی به جبهه‌ها داشت، البته دولت مسئول زندگی مردم هم بود هنوز هم از اینکه دولت ارزاق اولیه را با کوپن در اختیار همه می‌گذاشت، به‌خوبی یاد می‌شود. دولت وزارتخانه‌ها ازجمله آموزش‌وپرورش را موظف کرده بود هر آنچه می‌توانند به جبهه‌ها کمک کنند. به یاد دارم مدیرکل محترم آموزش‌وپرورش استان خراسان می‌گفت برای من فقط یک پیکان باقی مانده است که از سرخس (شمالی‌ترین نقطه استان) به جنوبی‌ترین نقطه بروم و همه را برای جبهه‌ها داده‌ایم. جمله معروف امام هم درباره مخالفان دولت مهندس موسوی و در تأیید دولت ایشان بود. یک بار هم در دولت بر سر معرفی وزرا آقای بهزاد نبوی گفته بود این اشخاص با ما اختلاف نظر دارند و مهندس گفتند من کاری به فکر افراد ندارم؛ آدم‌های مسلمان و به‌دردبخوری هستند، مگر هر کسی باید با من همفکر باشد؟

*قبل از انقلاب دو بار خدمت امام رفته بودم؛ یک بار برای این سؤال که حقوق ما با وجود اینکه دولت غاصب شاه پرداخت می‌کند چه حکمی دارد و یک بار هم برای دیدار کوتاهی رفتیم. در دوران وزارت زیاد به جماران می‌رفتیم. خاطرم هست مرحوم امام در برخی جلسات توجه خاصی به آقای مهندس موسوی می‌کرد؛ به‌طوری‌که این موضوع در خاطر من مانده است.

*در پاکسازی‌های دهه 60 در مورد مجموعه آموزش‌وپرورش من اطلاعی ندارم. آنچه در استان همدان اتفاق افتاد، بیشتر پاکسازی معلمانی بود که همکاری با ساواک داشته‌اند. شاید ذکر خاطره‌ای هم در اینجا مناسب باشد. آن ایام شهر اسدآباد رئیسی داشت که یک روز به اداره کل آمد و درخواست بازنشسته‌شدن صد نفر را به اتهام بی‌دینی و ضدیت با جمهوری اسلامی داد، گفتم آقای محترم همین‌طور که نمی‌شود با معلمان برخورد کرد، بروید و از آنان تعهد و پیمان همکاری و خدمت بگیرید. بعد از مدتی آمد و درخواست بازنشستگی 60 نفر را داشت. گفتم باز هم قبول نمی‌کنم. در اواخر خرداد آن سال آمد و تعدادی دیگر را ارائه کرد. گفتم در تابستان باید وضعیت یک‌یک آنها را بررسی کنم. اوایل تیرماه به عنوان نماینده میان‌دوره‌ای به مجلس راه یافتم و از بقیه ماجرا آگاه نشدم. بعدا هم که به مجلس آمدم شکایتی از معلمان به دستم نرسید. امیدوارم در حق کسی اجحاف نشده باشد. وقتی به مجلس آمدم، مرحوم دکتر سحابی من را صدا کرد و گفت چرا آمدی اینجا؛ تو در همدان در آموزش‌و‌پرورش موفق بودی. گفتم شهید باهنر به من گفت به تهران بیا.

*مهندس موسوی، آدم صادقی بود و هست. ایشان گفت شما با تشکیل مدارس غیرانتفاعی مخالفی. بعد که توضیح دادم هر‌چه را قانون بگوید عمل می‌کنم و تشکیل این مدارس قانونی شده است، گفت شما را معرفی می‌کنم. مهندس موافق مدارس غیرانتفاعی بود، البته آقای دکتر عطالله مهاجرانی به عنوان مشاور ایشان آمد و گفت در پاکستان هزارو 500 مدرسه غیردولتی ایجاد شده است و امام نیز فرمودند مردم را در همه امور از جمله آموزش‌و‌پرورش شرکت دهید اما به شکلی که منافع مستضعفین در نظر گرفته شود. مهندس موسوی نیز برای کاهش هزینه‌های دولت تأکید بر شکل‌گیری مدارس غیرانتفاعی کرد.

*من شب عید 1367 که برای کارمندان عیدی تعیین می‌کردیم، کاغذ کوچکی به مهندس موسوی دادم که یک‌سری زنانی هستند که سواد ندارند و یتیم دارند، سرپرست خانوار هستند و از کمیته امداد و سازمان بهزیستی هم اطلاعی ندارند و باید فکری به حال آنها بکنیم. مدتی گذشت و من دیگر در وزارتخانه نبودم. روزی تلفن کردند و مرا به جلسه‌ای در نخست‌وزیری دعوت کردند. دیدم آن نامه کوچک را مهندس موسوی نگه داشته تا برای آن چاره‌اندیشی کند و جلسه‌ای تشکیل داده است. لازم به ذکر است بعد از اینکه همسرم و دخترم به منزل ایشان رفتند، گفتند مهندس موسوی خیلی ساده‌زیست است و مانند توده مردم زندگی می‌کند و در خانه‌اش یک کتابخانه و فقط وسایل ضروری زندگی بود و مرفه زندگی نمی‌کند.


 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید