اکونومیست از نبرد جهانی میان استبداد و لیبرالیسم می گوید

ترفند چینی برای حذف دلار

کدخبر: ۴۰۰۴۲۷
هفته‌نامه اکونومیست در سرمقاله شماره تازه خود با اشاره به تلاش‌های ضددموکراتیک حزب کمونیست حاکم چین علیه هنگ‌کنگ، به چگونگی برخورد جامعه بین‌المللی با چین پرداخته و نوشته است: یک نبرد حماسی جهانی بین خودکامگی و ارزش‌های لیبرال در پیش است.
ترفند چینی برای حذف دلار

به گزارش اقتصادنیوز؛ نشریه هفتگی اکونومیست، در شماره جدید خود -۲۰ مارس ۲۰۲۱- با تیتر جلد «واقعیت بی‌رحمانه تقابل با چین»، اقدام اخیر حزب حاکم چین در راستای بسط استبداد خود و دموکراسی‌زدایی از هنگ‌کنگ را مستلزم برخورد جامعه جهانی با پکن دانسته و چگونگی برخورد با این دولت را بررسی کرده است.

اکونومیست ۲۰ مارس

نبرد حماسی ارزش‌های لیبرال و استبداد

اکونومیست در سرمقاله خود با عنوان «نحوه مقابله با چین» نوشته است: یک نبرد حماسی جهانی بین استبداد و ارزش‌های لیبرال در پیش است.

هفته گذشته چین، دموکراسی در هنگ کنگ را به زیر کشید. تحمیل کنترل شدید سرزمین اصلی بر قلمرو هنگ‌کنگ نه‌تنها برای 7.5 میلیون نفری که در آن زندگی می کنند یک فاجعه است، بلکه همچنین نشان‌دهنده عزم چین برای عدم مصالحه درباره ادعاهای خود است.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 ارزش‌های لیبرالی در سراسر جهان روبه فزونی بودند. چالش چین این ارزش‌ها را در معرض بزرگترین آزمایش خود از روزهای آغازین جنگ سرد قرار خواهد داد. علاوه بر این، همانطور که اقتصاد هنگ کنگ نیز نشان می‌دهد، چین بیش از روسیه کمونیست تاکنون با غرب همراه بوده است.

این امر، جهان آزاد را با یک سوال دوران‌ساز روبرو می‌کند: در حالیکه چین قد برمی‌افرازد، چگونه باید به بهترین وجه رفاه را تأمین کرد، خطر جنگ را کاهش داد و از آزادی محافظت نمود؟

به زیر کشیدن دموکراسی در هنگ‌کنگ

مسئله هنگ‌کنگ، روش کسانی که به دنبال یک پاسخ ساده هستند را رد می‌کند. چین سهم قانونگذارانی که مستقیماً انتخاب می‌شوند را از 50٪ به زیر 22٪ کاهش داده و آن‌هایی را می‌خواهد که "میهن‌‌پرستی"‌شان مورد بررسی قرار گرفته است. این اوج یک کارزار برای سرکوب آزادی در قلمرو هنگ‌کنگ است. رهبران جنبش اعتراضی یا در تبعید و زندان هستند، یا مرعوب قانون امنیتی اعمال‌شده بر هنگ‌کنگ در سال 2020 شده‌اند. سانسور در حال افزایش است و دادگستری و نهادهای نظارتی هنگ‌کنگ برای نشان دادن وفاداری خود با فشار روبرو خواهند شد. در 12 مارس، گروه دموکراسی‌های G7، رفتار مستبدانه چین را که نقض تعهدات معاهده این کشور است، محکوم کرد. پاسخ دیپلمات‌های چینی اما انکارهای انفجاری بود.

چشم‌پوشی از یک واقعیت بی‌رحمانه

ممکن است فکر کنید مرگ لیبرالیسم در مرکز پولی آسیا، که میزبان 10 تریلیون دلار (10 هزارمیلیارد دلار) سرمایه‌گذاری‌های بین مرزی است، باعث وحشت، فرار سرمایه و مهاجرت تجاری خواهد شد. اما در عوض هنگ کنگ از یک رونق مالی برخوردار است. ارائه سهام همگام با لیست شرکت‌های پیشرو در چین افزایش یافته است. شرکت‌های غربی بخش عمده این شرکت‌ها هستند: مورگان استنلی و گلدمن ساکس بالاترین پذیره‌نویسی‌ها را دارند. سال گذشته، ارزش پرداخت‌های دلار آمریکا در هنگ کنگ، قطب ذخایر ارزی جهان، به رکورد 11 تریلیون دلار رسید.

مشابه الگوی سرکوب سیاسی و طراوت تجاری را باید در سرزمین اصلی یافت. در سال 2020 چین به حقوق بشر در شین‌جیانگ دست‌درازی کرد، به جنگ سایبری پرداخت، همسایگان خود را تهدید کرد و کیش شخصیتی که پیرامون رئیس جمهور شی‌جین‌پینگ قرار دارد را تشدید کرد. پاکسازی دیگری نیز در حال انجام است.

با این حال، زمانی که آنها با سهامداران درباره چین صحبت می‌کنند، شرکت های جهانی از این واقعیت‌های بی‌رحمانه چشم می‌پوشند: زیمنس آن را "مایه خوشحالی بسیار" توصیف می‌کند، اپل آن را "پدیده" می‌نامد، و استارباکس آن ‌را "قابل توجه" می‌داند. سرزمین اصلی چین در سال گذشته 163 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چند ملیتی تازه به خود جلب کرده است، بیش از هر کشور دیگری. این امر، پنجره بازارهای سرمایه در سرزمین اصلی را به روی خارجیانی که 900 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده‌اند، باز می‌کند و امور مالی جهان را در آستانه یک نقطه عطف تاریخی و یک تحول چشمگیر قرار می‌دهد.

جایی برای کشف سلیقه‌های مصرفی

علاوه بر این، جاذبه‌ای که چین ایجاد می‌کند فقط مختص کمیت و بزرگی سرمایه نیست (اگرچه با تخصیص 18 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان، این امتیاز را نیز دارد). بلکه این کشور همچنین جایی است که بنگاه‌ها می‌توانند روندها و جریان‌های جدید در میان مصرف‌کنندگان را کشف کنند. اکنون چین جایی است که به طور فزاینده‌ای، قیمت کالا و هزینه سرمایه در آنجا تعیین می‌‌شود و در حال تبدیل شدن به یک منبع مقررات تجاری است.

تجارت، شرط‌ می‌بندد که در هنگ کنگ و سرزمین اصلی (چین)، دولت شرور پکن، قادر به خویشتن‌داری در حوزه تجاری است، و در فقدان دادگاه‌های کاملاً مستقل و آزادی بیان، اطمینان قراردادی را فراهم می‌کند. بنابراین اگرچه مشهورترین سرمایه‌دار بزرگ چین، «جک ما» از نظر مزایای سیاسی افول کرده، اما ارزش سرمایه‌گذاری خارجی در امپراتوری وی هنوز بیش از 500 میلیارد دلار است.

سرزنش سیاست‌های غرب در قبال چین

همه اینها سرزنش کشورهای غربی و طعنه به سیاست‌های دهه‌های اخیر غرب در قبال چین است. هنگامی که رهبران غربی از چین در سیستم تجارت جهانی در سال 2001 استقبال کردند، بسیاری از آنها معتقد بودند که چین با ادغام در سیستم بازار آزاد جهانی و ثروتمند شدن، به طور خودکار آزادتر نیز خواهد شد.

وقتی این اتفاق نیفتاد ، دولت ترامپ به اعمال زور، تعرفه‌ها و تحریم‌ها روی آورد. این سیاست‌ها نیز شکست خورده‌اند. و نه فقط در مورد هنگ‌کنگ؛ آمریکا یک کارزار ۳ساله را علیه هوآوی -شرکتی که آن را به جاسوسی متهم می‌کند- رهبری کرده است، اما از میان 170 کشوری که از محصولات آن استفاده می‌کنند، فقط حدود 10 کشور آن را ممنوع کرده‌اند. و در همین حال، تعداد شرکت‌های فناوری چینی که ارزشی بیش از 50 میلیارد دلار دارند، از 7 به 15 مورد رسیده است.

جنگ تجاری

هزینه سنگین جدایی از «کارخانه جهان»

یک راهکار این است که غرب در تلاش برای منزوی کردن چین و وادار کردن آن به تغییر روند، کوشش مضاعفی را برای جدایش کامل از چین، بکار گیرد. البته که هزینه آن بالا خواهد بود. سهم چین از تجارت جهانی سه برابر اتحاد جماهیر شوروی در سال 1959 است. با قطع ارتباط مصرف‌کنندگان غربی از "کارخانه جهان" قیمت‌ها افزایش می‌یابند.

چین 22٪ از صادرات محصولات تولیدی جهان را انجام می‌دهد. شرکت‌های خوشه‌ای غربی که به چین متکی هستند -اعم از فناوری‌ها در آمریکا، اتومبیل‌سازی در آلمان، بانکداری در انگلیس، کالاهای لوکس در فرانسه و استخراج معادن در استرالیا- با یک شوک بزرگ روبرو خواهند شد. امروز ممنوعیت استفاده از دلار در چین، می‌تواند بحران مالی جهانی را در پی داشته باشد.

در صورت موفقیت تحریم ممکن است چنین هزینه‌ای ارزش پرداخت را داشته باشد. اما دلایل زیادی وجود دارد که فکر کنیم غرب نمی‌تواند قدرت حزب کمونیست چین را دچار افول کند؛ در کوتاه مدت، اگر کشورها مجبور به جبهه‌گیری شوند، بسیاری از دولت‌ها ممکن است چین را به جای غرب انتخاب کنند. به هر حال، چین بزرگترین شریک تجاری کالایی برای 64 کشور است، در حالی که این رقم برای آمریکا فقط 38 کشور را شامل می‌شود. بنابراین در تلاش برای منزوی کردن چین، در نهایت ممکن است آمریکا و متحدانش خود را منزوی کنند. در دراز مدت، برخلاف اتحاد جماهیر شوروی آغشته به نفت، چین به اندازه کافی بزرگ، متنوع و نوآورانه هست که بتواند با فشارهای خارجی سازگار شود. این کشور در حال آزمایش یک ارز دیجیتال است که در نهایت می‌تواند به عنوان راهی برای تسویه حساب تجاری، با دلار رقابت کند. هدف این است که چین در زمینه نیمه‌هادی‌ها خودکفا باشد.

 برخی می گویند حداقل برخی از تحریم‌ها، چین را به حمایت از حقوق بشر ترغیب می‌کند. با این حال انزوا می‌تواند قدرت دولت‌های خودکامه را تقویت کند. قطع ارتباط تجاری، فکری و فرهنگی با غرب، چینی‌های معمولی را حتی بیش از پیش از ایده‌ها و اطلاعات بیرونی، محروم خواهد کرد. تماس روزانه 1 میلیون مشاغل حاصل از سرمایه‌گذاری خارجی در چین با مشتریان و پرسنل چینی، و نیز ۴۰ هزار شرکت چینی در خارج از کشور، مجرایی ایجاد کرده است که حتی سانسورکنندگان چین برای مهار آن با مشکل جدی روبه‌رو هستند. دانشجویان و گردشگران بدون واسطه‌گری «برادر بزرگ» (استعاره از دولت مستبد چین)  با میلیون‌ها برخورد مستقیم و تحریف‌نشده با خارج روبرو می‌شوند.

تعامل با چین بدون مماشات

تعامل با چین تنها راه منطقی است، اما چگونه باید از مماشات کردن جلوگیری کرد؟ این چالشی است که دولت جو بایدن با آن روبرو است، و در حالی که اکونومیست برای انتشار آماده می‌شود، آمریکا در حال ترتیب دادن یک اجلاس با چین است. همانند آنچه انگلیس به تازگی رونمایی کرده، نحوه تعامل [یا تقابل] با چین در قلب بررسی‌های استراتژیک قرار دارد.

این کار با ایجاد ساختار دفاعی غرب آغاز می‌شود. موسسات و زنجیره‌های تأمین از جمله دانشگاه‌ها، سیستم‌های ابری و بخش انرژی، باید در برابر مداخله دولت چین، مورد حمایت قرار گیرند. زیرساخت های درحال شکوفایی تحت هدایت آمریکا در بستر جهانی‌سازی -معاهدات، شبکه‌های پرداخت و استانداردهای فناوری- باید مدرنیزه شوند تا به کشورهای دیگر، یک گزینه جایگزین برای سیستم رقابتی که چین در حال شکل دادن آن است، ارائه شود. برای حفظ صلح، غرب باید هزینه‌های تجاوز‌های نظامی چین را افزایش دهد؛ با تقویت ائتلاف‌هایی مانند "کواد" (Quad/چهارگانه) با هند، ژاپن و استرالیا، و تقویت قدرت نظامی تایوان، 

انعطاف‌پذیری بیشتر اجازه شفافیت بیشتر و موضع‌گیری سخت‌تر در مورد حقوق بشر را می‌دهد. دولت‌های لیبرال با ارائه یک چشم‌انداز جایگزین برای توتالیتاریسم می‌توانند در رویارویی، به تقویت جوامع باز در همه‌جا کمک کنند، که بهرحال اگر به یک جنگ غم‌انگیز ختم نشود، دهه‌ها به طول می‌انجامد.

بسیار مهم است که نشان دهیم بحث در مورد ارزش‌های جهانی و حقوق بشر چیزی بیش از یک تاکتیک بدبینانه برای حفظ هژمونی غرب و پایین نگه داشتن چین است. این بدان معناست که بنگاه‌های اقتصادی، با استثنا قرار دادن زنجیره‌های تأمین نیروهای کار، باید در مقابل شرارت‌ها ایستادگی کنند.

از آنجا که بی‌اخلاقی غربی فقط ناسیونالیسم چینی را تهدیدآمیزتر می‌کند، حمایت اصولی از حقوق بشر که طی سال‌های متمادی پایدار مانده است، ممکن است مردم چین را ترغیب کند که آزادی‌های مشابه را برای خود مطالبه کنند.

برای نبرد طولانی آماده شوید

حاکمان چین بر این باورند که آنها راهی برای همزیستی استبداد با تکنوکراسی(حکومت تکنوکرات‌ها یا فن‌سالاران)، کدورت (ابهام) با شفافیت، و سبعیت (بی‌رحمی) با پیش‌بینی‌پذیری تجاری پیدا کرده‌اند. پس از سرکوب هنگ کنگ، جوامع آزاد باید بیش از هر زمان دیگری از چالشی که پیش رو دارند، آگاه باشند. آنها اکنون باید پاسخی بیابند و ساختار دفاعی خود را برای مبارزه طولانی پیش رو، آماده کنند.

چین و آمریکا

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید