آیا میلیاردرهای آمریکایی در حال خریدن خود بریتانیا نیستند؟

جنگ جهانی جدید در راه است؟ | نفرت مشترک آمریکا و روسیه از دموکراسی اروپایی | ترامپ فقط به فکر معامله است

سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۴۵۱۲۶
اقتصادنیوز: ما اکنون شاهد یک همگرایی هستیم؛ اینکه برای ترامپ و پوتین، آزادی بیان فقط زمانی مورد احترام است که با نظر خودشان موافق باشید؛ در غیر این صورت، هیچ اهمیتی به آن نمی‌دهند.
جنگ جهانی جدید در راه است؟ | نفرت مشترک آمریکا و روسیه از دموکراسی اروپایی | ترامپ فقط به فکر معامله است

به گزارش اقتصادنیوز، برای بسیاری از مردم اروپای شرقی، آگوست 1939 چندان دور به‌نظر نمی‌رسد. زمانی که آلمان نازی به رهبری هیتلر و اتحاد جماهیر شوروی استالین، در پشت درهای بسته بر تقسیم لهستان توافق کردند و تصمیم گرفتند تا جمهوری‌های مستقل بالتیک و فنلاند را به‌زور در حوزه‌های نفوذ تمامیت‌خواهانه خود بگنجانند. آنچه در ادامه این روند رخ داد را همه جهانیان می‌دانند.

سیمون تیسدال در گاردین نوشت: سوالی که مطرح است این است: آیا جنگ جهانی دوباره‌ای در راه است؟ بازیگران جدید اینبار، آمریکا با رئیس‌جمهوری دونالد ترامپ و روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین هستند که در حال صورت بندی بازی بزرگ ژئوپولیتیک، و طرح‌ریزی نقشه‌ای، برای شکار اروپا هستند. به‌نظر می‌رسد که علیرغم جدال هفته گذشته بر سر اوکراین، اهداف اصلی این دو رهبر بسیار نزدیک به هم است.

خبر مرتبط
جنگ تمام عیار ترامپ با اتحادیه اروپا | صحبت از فرهنگ است، رهبران اروپایی دست از چاپلوسی بردارند

اقتصادنیوز: آندره ویلکنز از بنیاد فرهنگی اروپا گفت:« رهبران اروپایی دست از چاپلوسی ترامپ بردارند. آن‌ها باید بفهمند که احساسات اروپایی‌ها شوخی بردار نیست؛ بلکه واقعیتی است که حاضرند برای آن بجنگند.»

نفرت مشترک ترامپ و پوتین از دموکراسی لیبرال اروپا

هدف کلی دونالد ترامپ، تسلط فیزیکی بر قاره اروپا نیست (برخلاف ونزوئلا، کانادا یا گرینلند). اما تلاش‌های آمریکا برای سلطه بر قاره اروپا از طریق مداخلات سیاسی، ایجاد انحرافات ایدئولوژیک، باج‌گیری اقتصادی، چپاول بی‌مهار شرکت‌های بزرگ فناوری و ترویج باورهای فرهنگی ملی‌گرایانه مسیحی محافظه‌کار، درواقعیت به همان معناست.

روش‌های ولادیمیر پوتین خام تر است؛ اما دستور کار او آیینه‌ای تمام عیاراز دستور کار ترامپ است. او حاضر نیست تا از اوکراین دست بکشد. پوتین تهدید نظامی روسیه را از بالتیک تا دریای سیاه، شامل مولداوی، رومانی و گرجستان، گسترش داده و از آن نفع می‌برد. جنگ ترکیبی روسیه که شامل خرابکاری، حملات سایبری، ترول‌های اینترنتی و انتشار اطلاعات غلط است، اکنون به بخشی از زندگی روزمره اروپای غربی تبدیل شده است.

جنگ جهانی دوم

توافق غیر مستقیم برای تضعیف اروپا

اتحاد دونالد ترامپ، و ولادیمیر پوتین، هنوز رسمی نشده است. آن‌ها توافقی شبیه به پیمان عدم‌تجاوز ۱۹۳۹ مولوتف ریبنتروپ امضا نکرده‌اند؛ اما زمینه‌های مشترک فراوانی میان آن‌ها وجود دارد. هر دو رهبر، دموکراسی لیبرال ، حقوق برابر و چندفرهنگی بودن اروپا را به شدت تحقیر می‌کنند و با اتحادیه اروپا دشمن‌اند. هر دو شیفته شکوه و عظمت امپراتوری‌های گذشته هستند و جهانی‌گرایی سازمان ملل و حقوق بین‌الملل را زیر سوال می‌برند. ناسیونالیسم ضددموکراتیک این دو، ایده‌های شومی از برتری قومی و نژادی را پرورش می‌دهد که اروپایی‌ها مدت‌هاست آن را به تاریخ سپرده بودند.

ترامپ فقط به فکر معامله است

ترامپ آشکارا خواستار عادی‌سازی روابط آمریکا با روسیه است. او مدعی شده که این کار فرصت‌های عظیم و سودآور اقتصادی را به وجود می‌آورد. شکایت هفته گذشته ترامپ از اقدامات پوتین و جمله پوتین «مرا ناامید کرده»، بیشتر به شکست خفت‌بار نشست آلاسکا، سرخوردگی از امتناع پوتین برای معامله و درامدزایی مرتبط بود.

تغییر ظاهری ترامپ به نفع کی‌یف، نمونه‌ای از سیاست‌ورزی تصادفی و بی‌ثبات اوست. هشدار او مبنی بر اینکه روسیه با «مشکلات اقتصادی بزرگ» روبه‌رو می‌شود، بیشتر تلاشی برای فشار بر پوتین جهت معامله بود، در حالی که فشار تهدید بلندمدت روسیه را به دوش اوکراین و متحدان اروپایی ناتو می‌اندازد.

ایالات متحده دیگران را به قطع خرید نفت روسیه ترغیب می‌کند، اما خودش هیچ اقدامی نمی‌کند. او پیشتر وعده اعمال تحریم‌های سخت‌تر بر علیه روسیه را داده بود، اما هنوز چنین کاری را نکرده است. او از سرگیری کمک نظامی مستقیم به کی‌یف را رد می‌کند و تجاوزات روسیه به خاک ناتو را مجازات نمی‌کند. در این زمینه، پیش‌بینی ترامپ مبنی بر اینکه اوکراین به نحوی تمام سرزمین‌های ازدست‌رفته را بازپس خواهد گرفت، بیشتر به تمسخری بی‌رحمانه شبیه است.

دخالت و فشار همزمان در امور داخلی اروپا

کارزارهای فشار سیاسی ترامپ و پوتین بر اروپا، همدیگر را تقویت و تکمیل می‌کنند. هر دو از احزاب و سیاستمداران راست افراطی و پوپولیست ملی‌گرا در اروپا حمایت می‌کنند. در ماه فوریه، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، جی.دی. ونس، به‌طور مستقیم در انتخابات آلمان مداخله کرد و در کنار حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» ایستاد. حمایت ترامپ از کارول ناوروتسکی، نامزد ریاست‌جمهوری لهستان نیز در پیروزی شکننده او بی‌تاثیر نبوده است.

همچنین کمپین‌های بانفوذ روسیه، همراه با حقه‌های کثیف و ادعاهای خرید رأی، انتخابات رومانی و مولداوی را مخدوش کرده اند. این آخر هفته، مردم مولداوی پای صندوق‌های رأی می‌روند. سؤال این است که آیا ترامپ و پوتین ممکن است با هم تبانی کنند تا یک پوپولیست راست‌گرای افراطی جای امانوئل مکرون را در انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه ۲۰۲۷ بگیرد؟ این نگرانی کاملاً جدی است.

پوتین و ترامپ

هر دو رهبر، از جوامع و فضای باز اروپا سوءاستفاده می‌کنند، آن‌ها دیگ سیاست را هم می‌زنند و از نامزدهای مورد علاقه خود حمایت می‌کنند. در مورد ترامپ، یکی از این افراد جورجیا ملونی، نخست‌وزیر راست‌گرای ایتالیا است. دیگری نایجل فراژ، پوپولیست ضد مهاجر بریتانیایی است. در مورد پوتین نیز، مهره‌هایی چون ویکتور اوربان در مجارستان و روبرت فیتسو در اسلواکی قرار دارند.

فشار اقتصادی و نفوذ فناوری

آشکارترین نمود فشار اقتصادی خصمانه آمریکا، تعرفه‌های یک‌جانبه ترامپ است که پیش‌درآمد توافق تجاری ناعادلانه تابستان، میان اتحادیه اروپا و آمریکا بود. سرمایه‌گذاری ۳۱ میلیارد پوندی غول‌های فناوری آمریکایی در بریتانیا که طی سفر رسمی ترامپ اعلام شد، بوی استعمار نو می‌دهند. خرید کالاهای بریتانیایی ایرادی ندارد، اما آیا میلیاردرهای آمریکایی در حال خریدن خود بریتانیا نیستند؟

اقدامات پوتین، حتی از این هم آشکارتر است؛ حملات سایبری غیرقابل ردیابی روسیه، صنایع و نهادهای کلیدی اروپایی را فلج می‌کند، کابل‌های ارتباطی یا خطوط لوله گاز در زیر دریا به‌طور شک‌برانگیزی آسیب می‌بینند، پهپادها باعث تعطیلی فرودگاه‌ها می‌شوند. پناهجویان بدون پاسپورت، به سمت مرزهای اتحادیه اروپا هدایت می‌شوند و کلاهبرداری‌های آنلاین گسترش می‌یابد. درواقع، این روش‌ها هسستند که متفاوت‌اند؛ و جنگ اقتصادی هماهنگ مسکو و واشنگتن علیه اروپا، در جریان است.

آزادی بیان تنها زمانی مورد احترام است که موافق آن‌ها باشید

شورای اروپایی روابط خارجی در گزارشی نگران‌کننده‌، می‌گوید که ایالات متحده جنگی فرهنگی و گسترده‌ بر علیه اروپا به راه انداخته است. بااین‌حال یافته اصلی آن، یعنی تلاش ترامپ برای تقویت متحدان سیاسی و ایدئولوژیک خود در اروپا، و همزمان تلاش برای به حاشیه راندن و تجزیه اتحادیه اروپا، کاملا جدی است. این یافته به همان اندازه در مورد روسیه پوتین نیز صادق است.

دفاع از «آزادی بیان» که ونس در کنفرانس امنیتی مونیخ علیه آنچه به‌نظر او «عقب‌نشینی اروپا از برخی ارزش‌های بنیادین» بود، ارائه کرد، یکی از میدان‌های اصلی نبرد فرهنگی است. در این نقطه، شاهد یک همگرایی دیگر نیز هستیم؛ اینکه برای ترامپ و پوتین، آزادی بیان فقط زمانی مورد احترام است که با نظر خودشان موافق باشید؛ در غیر این صورت، هیچ اهمیتی به آن نمی‌دهند.

نویسنده در ادامه نوشت: ترامپ و پوتین، مثل دو دلقک شبیه لورل و هاردی‌اند، با این تفاوت که شوخی‌هایشان دیگر شوخی نیست.

فقدان رهبری در اروپا

این گزارش با نگاهی خوش‌بینانه، معتقد است که فشار هم‌زمان از شرق و غرب، باعث نزدیکی اروپایی‌ها به هم می‌شود. با این حال، همواره حلقه گم‌شده این پازل در اروپا، رهبران بااقتدار و متحد است. مردم هنوز به درستی درک نکرده‌اند که دولت فعلی آمریکا، دیگر دوست قابل اعتماد اروپا نیست و به دشمنی آشکار تبدیل شده است؛ و خرس روسی، که زمانی تصور می‌شد منقرض شده است، با قدرت بازگشته است.

شواهد این ماجرا و تهدیدهای بالقوه در حال بیشتر شدن هستند. حتی اگر توافقی ضمنی صورت نگرفته باشد، ترامپ و پوتین به عنوان دو رهبر اقتدارگرا و همفکر ، در حال همکاری یا دست‌کم حرکت موازی‌ با یکدیگر، برای تضعیف دموکراسی، امنیت، رفاه و ارزش‌های پیشرفته اروپا هستند. این کار آن‌ها شبیه به یک حمله گازانبری هماهنگ بوده و یادآور اتفاقات تلخ 1939 است.

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید