قتل هولناک پدر به دست پسر 40 ساله/ فکر میکردم پدرم باعث بدبختی من است

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از مشرق، زمستان سال ۱۴۰۱ گزارش درگیری مرگبار خانوادگی به پلیس اعلام شد. بلافاصله مأموران به محل حادثه که خانهای در شهرری بود، رفتند. بررسیهای اولیه نشان میداد که پسری ۴۰ ساله به خاطر اختلاف با پدرش او را خفه کرده و پس از آن هم به مکانی نامعلوم گریخته است.
پسرم پدرش را کشت و فرار کرد
همسر مقتول که شاهد درگیری بود به مأموران گفت: وقتی پسرم با پدرش جر و بحث کرد، من فکر کردم مثل همیشه چند لحظه بعد بحثشان تمام میشود، اما آنها با هم گلاویز شدند و بعد هم پسرم او را کشت و فرار کرد.
در ادامه کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی اعلام کردند.
در حالی که ردیابیها برای دستگیری متهم ادامه داشت، مأموران ۵ روز بعد او را که در یکی از بوستانهای نزدیک خانهشان پنهان شده بود دستگیر کردند.
آن شب برق نداشتیم و من دچار توهم شدم
متهم پس از دستگیری و در بازجوییهای اولیه به قتل پدرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: با پدرم همیشه جر و بحث داشتیم، اما شب حادثه چون شیشه مصرف کرده بودم حال خوبی نداشتم. روی کاناپه کنار پدرم نشسته بودم و برق هم نداشتیم. ناگهان دچار توهماتی شدم و پدرم را عامل تمام بدبختیهای زندگیم دیدم. از اینکه ۴۰ سالم شده بود و نه کاری داشتم و نه زن و زندگی، اعصابم به هم ریخت و ناگهان با پشت دست ضربهای به صورت پدرم زدم.
وی ادامه داد: درگیر شدیم و او یقهام را گرفت. من هم که در حال خودم نبودم، دستم را دور گردنش انداختم و گلویش را فشار دادم، روی زمین افتادیم. بعد من چرخیدم و روی سینهاش نشستم و با دست محکم گلویش را فشار دادم. با فریادهای مادرم که یک فندک در دستش بود و مدام میگفت «ولش کن، کشتیش»، متوجه شدم او فوت کرده است. وحشتزده کولهام را برداشتم و از خانه فرار کردم.
با اعترافات صریح متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
به پدرم گفتم جوانیم بر باد رفت
در ابتدای جلسه مشخص شد که اولیایدم به خاطر ندامت متهم از مجازات او گذشت کرده و او را بخشیدهاند.
سپس متهم به جایگاه رفت و در حالی که شرمنده و پشیمان بود، گفت: من قصد کشتن پدرم را نداشتم. آن شب اصلا حال خوبی نداشتم چون برای اولین بار شیشه مصرف کرده بودم و در حال خودم نبودم. فکر میکردم پدرم باعث بدبختی من است و باید با او برخورد کنم.
وی افزود: پدرم را نگاه کردم و دیدم چرت میزند و حس بدی گرفتم. به او گفتم در این زندگی هیچ کاری برایم نکردید، جوانیم بر باد رفت و مثل آوارهها زندگی میکنم. پدرم جواب سربالا داد و باعث شد با او درگیر شوم. حالا هم شرمنده خانوادهام هستم و از کارم پشیمانم. امیدوارم آنها مرا ببخشند.
قاضی از متهم پرسید: پیش از این مواد مخدر مصرف میکردی؟
متهم جواب داد: چند سالی گل و حشیش به صورت تفریحی استفاده میکردم.
قاضی سؤال کرد: بعد از مرگ پدرت کجا رفتی و چرا فرار کردی؟
متهم گفت: وقتی دیدم پدرم نفس نمیکشد از ترسم چندتا لباس داخل کوله پشتی گذاشتم و در حالی که مادرم گریه میکرد از خانه فرار کردم تا دستگیر نشوم. شبها در پارک و خیابان میخوابیدم تا اینکه ۵ روز بعد پلیس دستگیرم کرد.
با پایان رسیدگی به این پرونده و بر اساس گذشت اولیایدم، متهم با احتساب روزهای بازداشتی و مجازات از جنبه عمومی جرم، بهزودی آزاد میشود.
ارسال نظر