عباس عبدی؛

چرا هیچ یک از دستگیرشدگان توسط گشت ارشاد، احساس مجرم بودن نمی کنند؟

کدخبر: ۵۲۶۹۳۹
اقتصادنیوز: عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی گشت ارشاد و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار داده است.
چرا هیچ یک از دستگیرشدگان توسط گشت ارشاد، احساس مجرم بودن نمی کنند؟

به گزارش اقتصادنیوز ،عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: فرضیه بنده این است که اجباری کردن «حجاب شرعی» و  برخورد با زنان در قالب گشت ارشاد، یکم؛ شیوه غیرموثر در مساله حجاب است. دوم؛ آثار کوتاه‌مدت آن در برابر آثار منفی میان و بلندمدت آن بسیار ناچیز است. سوم؛ عوارض جانبی این اقدام چنان هولناک است که به ضد هدف اولیه تبدیل شده است.

درباره اولین استدلال باید گفت که قانون جزا مبتنی بر مجرمانه دانستن افعال، فقط در مواردی کاربرد دارد که عدم رعایت آن فعل، نظم اجتماعی را دچار اختلال می‌کند. سرقت، قتل، مستی در حال رانندگی، اختلاس، جاسوسی و... و موارد مشابه، جملگی نظم اجتماعی را مختل می‌کنند، لذا به تناسب برای آنها مجازات تعیین می‌شود.

اصولا کسی نیست که با جرم دانستن این موارد مخالف باشد. ولی در جامعه ایران پوشش شرعی (و نه پوشش به معنای عام) چنین وضعی را ندارد به همین علت است که اکثریت مردم مخالف تلقی شدن آن به عنوان جرم هستند و در عمل هم اغلب با زنان فاقد پوشش شرعی مواجهیم و هیچ اختلالی هم در نظم اجتماعی نمی‌افتد یا اگر هم برخی معتقدند که عوارضی دارد در برابر عوارض اصل ممنوعیت چیز چندان چشمگیری نیست. در حالی که ممکن نیست سرقت را از دایره رفتارهای مجرمانه خارج کنید و جامعه حتی برای یک لحظه روی خوش ببیند.

یک علت دیگر که الزام به رعایت پوشش شرعی در قالب قانون جزا نمی‌گنجد، عدم اجرای آن است. بعید است که هیچ موردی از زنان با این قانون (به‌طور دقیق) محاکمه و مجازات شده باشند.

آثار کوتاه‌مدت گشت ارشاد می‌تواند موجب شود که زنان بیشتری آن را رعایت کنند، به این معنی که قدری روسری یا شال را جلو و عقب بکشند، یا دکمه مانتو را دستکاری کنند و امثال آن.

این فقط برای افراد ظاهربین جالب است، ولی واقعیت حتی در کوتاه‌مدت چیز دیگری است. خیلی از کسانی که با مانتوهای مورد نظر گشت ارشاد از وزرا خارج می‌شوند، همان‌جا، دکمه‌هایش را دوباره جدا می‌کنند و به خانه می‌روند. ولی اثر بسیار بد این رفتار در میان‌مدت و بلندمدت یا در تعارض میان خانه و عرصه عمومی است. ما در خانه به نحوی لباس می‌پوشیم که طبعا در عرصه عمومی متفاوت از آن می‌پوشیم، ولی اگر محتوای کلی پوشش و نه شکل و ظاهرش در خانه و عرصه عمومی در تضاد باشند، یعنی در جمع‌های خانوادگی و مهمانی به گونه‌ای لباس بپوشند که در تقابل با اجبار آن در عرصه عمومی است، فرد را دچار دوگانگی رفتاری می‌کند، به ویژه برای کودکان و نوجوانان غیرقابل پذیرش و فهم است. لذا آنان به این تعارض و دوگانگی تن نمی‌دهند.

به احتمال فراوان دهه هشتادی‌ها در مواجهه با مساله حجاب چنین تجربه‌ای را دارند که زیر بار این حد از تعارض نمی‌روند. البته تحقق این قاعده که؛ «مردم از هر چه منع شوند به آن حریص‌تر می‌شوند» نیز اثر بلندمدت دیگری است که موجب تشدید گرایش به برداشتن حجاب می‌شود.

اثرات جانبی این قانون و گشت ارشاد نیز بسیار مهم‌تر از اصل مساله حجاب است. هر زنی که پایش به گشت ارشاد می‌رسد، طبعا احساس می‌کند که با او به عنوان یک مجرم برخورد می‌کنند، در حالی که او اصلا چنین حس و برداشتی از رفتار خود ندارد. در نتیجه احساس توهین و تحقیر و تخفیف می‌کند. پس از آن روایت خود را نزد خانواده، دوستان و هر جای دیگری از نحوه برخوردها بیان می‌کند که تخم کینه و نفرت کاشته شده را پراکنده می‌کند.

این کاری است که هیچ متهم به قتل یا سرقت نمی‌تواند انجام دهد، و این تحقیر آثار خودش را در اتفاقات اخیر نشان داد. آیا ممکن است دوباره این تجربه شکست خورده را تکرار کنیم؟ در بیشتر حوزه‌ها مشابه چنین تجربیاتی دیده می‌شود.

نواصولگرایان حاکم برای بسیاری از اهداف خود، ابزارهای نامناسب انتخاب می‌کنند، سپس از اهداف خود دفاع می‌کنند در حالی که ابزارشان نامناسب و زیان‌بار است.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید