چین ایدئولوژیک یا تاجر؟

کدخبر: ۵۴۵۳۷۴
چین کمونیست بعد از صدمات شدیدی که در دوران مائو و حکومت کمونیستی متحمل شد، همزمان با انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، مبانی روابط خارجی خود را از ایدئولوژیک‌بودن به تاجر بودن تغییر داد.
چین ایدئولوژیک یا تاجر؟

 چینی که امروز می‌‌‌شناسیم، کشوری تاجر است و معیارهایی که برای ارتباط با کشورهای دیگر انتخاب می‌کند، بر مبنای سرمایه‌گذاری، تجارت و فعالیت‌‌‌های صنعتی و اقتصادی است. به همین دلیل چینِ در داخل کمونیست، سال گذشته با دشمن خود آمریکا بیش از ۷۰۰میلیارد دلار تجارت داشته که فقط ۶۰۰میلیارد دلار آن، صادرات به آمریکا بوده است.

به گواه آمار، اکنون بیشترین صادرات چین به کشورهای غربی است؛ چرا که برای چینی‌‌‌ها مهم نیست با آمریکا خصومت دارند یا از نظر ایدئولوژیک با او تفاهمی ندارند. روابط فی‌‌‌مابین تنها براساس خواسته‌‌‌های تجاری و اقتصادی تعریف شده‌‌‌اند و هریک از کشورها برای تامین منافع ملی مردم خود تبادلات تجاری را ادامه می‌دهند. آمریکایی‌‌‌ها برای حفظ منافع ملی‌‌‌شان با چینی که خیلی او را دوست ندارند، تجارت گسترده دارند و مردم آمریکا نیز کالاهای چینی را در بازارها می‌‌‌خرند و مصرف می‌کنند.

در واقع برای مصرف‌کنندگان آمریکایی آنچنان مهم نیست که چین کشوری کمونیست است یا سرمایه‌‌‌دار؛ برای آنها کالای باکیفیت و قیمت مناسب حائزاهمیت است، به همین دلیل صادرات چین توانسته است در بازار آمریکا و کشورهای دیگر گسترش زیادی پیدا کند. در مقابل، حجم صادرات آمریکا به چین زیاد نیست و فاصله تجاری بسیار گسترده‌‌‌ای در این موازنه وجود دارد. به همین دلیل چینی‌‌‌ها در بازارهای مختلف آمریکا به‌‌‌خصوص بازارهای اوراق دولتی، سرمایه‌گذاری انبوهی انجام داده و به نوعی می‌‌‌توانند در بازار مالی آمریکا بازارگردانی کنند. در این میان، بازار آمریکا به نحوی خود را تنظیم کرده‌‌‌ است که می‌‌‌تواند تجارت عظیمی با چین داشته باشد و در عین حال، منافع ملی خود را به‌خوبی حفظ کند.

 

در منطقه خاورمیانه، حجم تجارت بسیار محدودتر است. اگر بخواهیم به روابط تجاری چین با کشورهای عربی نگاه کنیم، از حدود 22کشور، چینی‌‌‌ها با 20کشور رابطه تجاری گسترده برقرار کرده‌‌‌اند. سال گذشته چین حدود 330میلیارد دلار کالا به کشورهای عربی صادر کرده است. علاوه ‌‌‌بر این چینی‌‌‌ها در این کشورها که جمعیتشان در مجموع به 400میلیون نفر می‌‌‌رسد، حدود 240میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده‌‌‌اند. اگر حجم تجاری چین با ایران را با حجم تجارت چین با کشورهای عربی که 5/ 4برابر ما جمعیت دارند مقایسه کنیم، مشخص می‌شود حجم تجاری‌‌‌شان بیش از 15برابر ایران و حجم سرمایه‌گذاری چین در کشورهای عربی بیش از 20برابر کشور ماست.

در ابتدای این نوشتار اشاره شد که چین از سال 1979 به بعد، از به‌کارگیری معیارهای ایدئولوژیک به معیارهای تجارت روی آورد. این امر اخیرا در روابط چین با ایران و کشورهای عربی نیز به‌خوبی ظاهر شد؛ چرا که در حال حاضر برای چین مهم نیست که ایران کشوری اسلامی و ایدئولوژیک است و عربستان در این زمینه ادعای دیگری دارد.

آنچه تجار چینی به آن توجه دارند، سادگی تجارت با ایران یا عربستان است و به این توجه می‌کنند که پولشان در آن کشور به‌سرعت به دستشان می‌رسد و کالایی که می‌‌‌فرستند به‌سرعت در دسترس مصرف‌کننده قرار می‌گیرد. بنابراین برای شرکت‌های چینی سیاست‌‌‌های کشورها در این حد مهم است که به تجارت آنها لطمه نزند و چین از این نوع برخورد شرکت‌های چینی پشتیبانی می‌کند. شاید به همین دلیل است که چند هفته پیش در عربستان‌سعودی، رئیس‌جمهور چین را در حال مذاکره برای گسترش تجارت با کشورهای عربی دیدیم. چشم‌‌‌انداز روابط بین‌الملل چین نشان می‌دهد که آینده تجارت این کشور با جهان عرب به چند دلیل روشن‌‌‌تر از تجارت با ایران است. دلیل اول این است که تبادل پول با آن کشورها بسیار ساده است و در سیستم‌های بین‌المللی می‌‌‌توانند انتقال پول را به‌راحتی انجام دهند.

از سوی دیگر چین می‌‌‌داند تبادل کالا با کشورهای عربی روان است و با به‌کارگیری نظام‌‌‌های تجارت بین‌الملل می‌‌‌توانند کالا وارد کنند و بفروشند. بسیاری از شرکت‌های فعال در چین، خصوصی هستند و دولت چین در معاملات آنها مداخله‌‌‌ای ندارد. بنابراین شرکت‌های خصوصی چین با عربستان معاملات بهتری خواهند داشت تا با ایران. طبیعی است که مشکلات با ایران زیاد خواهد بود؛ چرا که تکلیف مسائلی مانند انتقال پول، انتقال روان کالا، واردات از ایران و ده‌‌‌ها مشکل دیگری که در تجارت مطرح است، روشن نیست. بنابراین تاجر چینی ترجیح می‌دهد با عربستان، امارات، مصر و قص‌علی‌هذا معاملات خود را ترتیب دهد و می‌‌‌بینیم که همین‌گونه هم شده و در حال گسترش است.

طبق بررسی‌‌‌های صورت‌گرفته، تجارت ایران با چین زیر 20میلیارد دلار است و تجارت با کشورهای عربی به بیش از 330میلیارد دلار می‌‌‌رسد. بنابراین نباید از چین تاجر، گلایه‌‌‌مند باشیم، بلکه باید به رفتار خود نگاه کنیم که اگر نگاه ما به روابط خارجی تجاری بود، تجارت ما با چین بسیار بیشتر می‌‌‌شد. ضمن اینکه تجارت ما محدود به چین نمی‌‌‌شد و با کشورهای دیگر نیز تجارت قابل قبولی می‌‌‌داشتیم. سیاستگذاران باید بدانند تجارت است که منافع ملی کشورها را تامین می‌کند و ثروت را برای کشورها به ارمغان می‌‌‌آورد. بنابراین تجارت ابزاری بسیار قوی برای ارتقا، رشد و توسعه کشورها به شمار می‌رود. در این میان چین سال‌هاست این موضوع را ثابت کرده و نگاهش به آینده نیز اثبات می‌کند که با کشورهایی مبادلات تجاری خواهد داشت که راه تجارت با آنها آسان‌‌‌تر بوده و گرفتاری‌‌‌های کمتری داشته باشد.

اگر نتوانیم مسائل متعددی همچون موضوع FATF و برقراری روابط بین‌الملل با غرب با نگاه تجاری را حل کنیم، حجم تجارتمان با سایر کشورها حتی با چین و روسیه محدودتر می‌شود؛ زیرا می‌‌‌بینیم که حتی راه ابریشم جدید که بستر اصلی آن در ایران است، به‌تدریج به دور زدن ایران تمایل پیدا کرده است. این محدودیت‌ها نشات‌گرفته از نگاه ‌‌‌ما به روابط بین‌الملل است که بر مبانی تجاری و اقتصادی استوار نیست و متاسفانه هنوز چنین تغییری هم در سیاست‌‌‌هایمان رخ نداده است.

نگاه تجاری به روابط بین‌الملل به این معناست که منافع ملی کشور در افزایش رفاه جامعه دیده شود و در نتیجه موجب گسترش صادرات و وارداتی شود که به افزایش سرمایه‌گذاری در بخش‌‌‌های درآمدزای کشور از جمله در صنعت منجر شود و بتواند با افزایش اشتغال و درآمد، رفاه جامعه را گسترش دهد. توجه داشته باشیم که نگاه تجاری به روابط بین‌الملل به معنی گسترش دلال‌بازی نیست. آنچه بین کشورها در جهان رد و بدل می‌شود، فعالیت تجاری است؛ ولی تجارتی به رفاه می‌‌‌انجامد که برای کشور درآمد ایجاد کند و البته فعال تجاری هم در محیط رقابتی سود معقول خود را به دست آورد. در نگاه تجاری ایدئولوژی نقشی ندارد؛ همانگونه که چین در روابط بین‌الملل خود فقط به دنبال منافع ملی خود است. گسترش روابط چین با کشورهای عربی را در همین راستا می‌‌‌توان تفسیر کرد.

منبع: دنیای اقتصاد

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید