مهاجرت، همدردی و دموکراسی
بهگزارش اقتصادنیوز، مجله معتبر اکونومیست، سرمقاله اصلی شماره جدید خود را به بحران مهاجران و پناهجویان اختصاص داده است. اکونومیست در این مقاله نوشته است: اروپا، برای مدت مدیدی چشمان خود را به روی اوضاع نابسامان و جنگ داخلی در سوریه بسته بود و تلاش میکرد خیل عظیم جنگزدهها را از مرزهای خود دور نگهدارد. اما ناگهان فشار دو نیروی سیاسی، دروازههای این قاره را به روی پناهجویان گشود. نخستین اهرم، اخلاق و وجدانی بود که خیلی دیر، با انتشار تصاویر تکاندهنده از پیکر بیجان «آیلان»، پسربچه خردسال سوری در سواحل ترکیه بیدار شد. دومین عامل، شهامت سیاسی «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان بود که به مردمش اعلام کرد ترس خود را از پناهجویان و مهاجران کنار گذارند و همدردی و محبت خود را با نیازمندان نشان دهند.
با اعلام این سخنان، دهها هزار پناهجو که بیشتر آنها را جنگزدههای سوری تشکیل میدادند، با استفاده از قطار، اتوبوس و حتی با پای پیاده، در حالیکه فریاد «آلمان! آلمان!» سرمیدادند، رهسپار این کشور شدند تا مورد استقبال خیلی عظیم جمعیتی قرار گیرند که سوت زنان و شادی کنان به استقبال آنها آمده بودند. آلمان به خوبی نشان داد که اروپای قدیم نیز میتواند پذیرای جمعیتی خسته، رنجدیده و مسکینی باشد که در آرزوی تنفس آزادانه و به دور از جنگ و سرکوب هستند. گفته میشود اروپا میتواند نه تنها دهها هزار نفر، بلکه صدها هزار پناهجو و جنگزده را بپذیرد.
طبیعی است که این تعداد پناهجو میتواند نگرانیهای بسیاری را به دنبال داشته باشد؛ بهعنوان مثال، فرهنگ اروپا دچار بیگانهزدگی شده و اقتصاد آن زیر بار سنگینی میرود؛ همچنین مزایای اجتماعی باید متوقف شوند و حتی تروریستها ممکن است به داخل مرزهای این قاره نفوذ کنند. شکلگیری گروههای مخالف مهاجران، در سراسر اروپا درحال افزایش است. در آمریکا نیز برخی سیاستمداران خواستار ساخت دیوارههای مرزی برای جلوگیری از ورود پناهجویان به داخل مرزهای خود هستند.
با اینحال، برانگیخته شدن این احساس، یعنی صرفا بار اضافی قلمداد کردن این پناهجویان، یک اشتباه اساسی خواهد بود. بنابراین، پاسخ به چنین نگرانیهایی، نمیتواند تنها افزایش سدهای بیشتر در مسیر آنها باشد؛ بلکه راه حل اساسی، مدیریت این فشارها و خطرات است تا بتوان مطمئن شد که مهاجرت هم میتواند زندگی پناهجویان و هم زندگی مردمان کشورهای پذیرنده را بهبود بخشد. بنابراین، نقطه شروع برای رسیدن به این هدف، داشتن حسی آیندهنگری است.
Willkommen، سلام
از آنجا که اروپا، بهعنوان یک قاره ثروتمند و آرام، در محاصره پهنه وسیعی از فقر و ناآرامی قرار دارد، یکی از اصلی ترین پذیرندگان افرادی است که در جست و جوی یافتن زندگی بهتری هستند. امروز باید چهار میلیون پناهجوی سوری را با یک میلیون و 200 هزار پناهجوی جنگ بالکان در دهه 1990 میلادی و 15 میلیون پناهجوی جنگ جهانی دوم قیاس کرد. کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان (UNHCR)، شمار پناهجویان و افرادی که از کشورهایشان رانده شدهاند را 59 میلیون و 500 هزار نفر برآورد میکند. البته نباید فراموش کرد که اروپا به تنهایی قادر نیست تمام این پناهجویان را در دل خود بپذیرد اما حقیقت امر این است که بسیاری از افراد یک زندگی معمولی در وطن خود را به آوارگی و پناهجویی ترجیح میدهند. علاوهبراین، تاریخ مهاجرت، حاوی فهرستی از ترسهای اغراق آمیز است که مثالهای فراوانی تایید میکند پناهجویان و راندهشدگان از کشورهایشان، چه جوامع درخشانی را تشکیل دادهاند که توانسته سبب غنای وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشورهای پذیرنده آنها نیز شود. از آن جمله میتوان به جوامعی نظیر ارامنه، یهودیان، جنگزدههای ویتنام و آسیاییتبارها و هندیها از اوگاندا اشاره کرد که اینها تنها موارد انگشتشماری از مثالهای فراوان محسوب میشود. اما «فرهنگ خوشآمدگویی و مهماننوازی» آلمانها (Willkommenskultur)، چه ازنظر اخلاقی و چه ازنظر سیاسی و اقتصادی، اقدامی درست است که میتواند به یک الگوی جهانی بدل شود.
سیاستگذاران باید در تصمیمات خود، دو گروه، یعنی پناهجویان و مهاجران اقتصادی، را درنظر بگیرند. از پناهجویان شروع میکنیم که امروز سوریها بخش وسیعی از پناهجویانی که خواستار اخذ پناهندگی در اروپا هستند را تشکیل میدهند. پناهجویان سوری که از دو جنبه یعنی بیثباتیهای سیاسی رژیم بشار اسد و همینطور تروریستهای تکفیری داعش مورد ستم و تهدید واقع شدهاند، طبق کنوانسیون پناهجویان سازمان ملل، مصوب سال 1951، تمامی شرایط مربوط به اخذ پناهندگی را دارند که این امر به وضوح، کمک به آوارگان سوری را به وظیفهای اخلاقی بدل کرده است.
این مسئولیت نهتنها بر عهده اروپا، بلکه بر عهده تمام کشورهای جهان است. این امر نیازمند یک سیاست هماهنگ، بهمنظور کنترل و مدیریت بحران پناهجویان سوری در تمام حلقههای زنجیره این آوارگی است. همچنین، تلاشهای آنها باید روی احاطه داشتن روی جنگ و ایجاد سرپناههای امن متمرکز شود. دفاتر نمایندگی سازمان ملل که زیر فشار جنگ، کمر خم کردهاند نیز باید به خوبی از نظر مالی تامین شوند. همسایگان سوریه که بیشترین سهم پناهجویان این کشور را پذیرفتهاند، نباید فقط به احداث کمپهای صحرایی بسنده کنند بلکه میبایست برای فراهم کردن امکان تحصیل و شغل برای آنها نیز کمک کنند.
علاوهبراین، آمریکا، اروپا و بهخصوص کشورهای پادشاهی و ثروتمند حاشیه خلیج فارس باید مانند دهه 1970 میلادی که یک میلیون و 800 هزار پناهجوی هندوچینی را پذیرفتند، اینبار نیز بخش زیادی از این آوارگان سوری را پناه دهند. کشورهای مسیر ترانزیت نیز باید حرکت این سیل انسانی را مدیریت کرده و دستکم تعدادی از این آوارگان را بپذیرند. پناهجویان باید بتوانند بدون اینکه خطری به نام قاچاقچیان انسان جان آنها را تهدید کند، درخواست پناهندگی خود را در اروپا ثبت کنند. یکی از راهکارها میتواند تاسیس مراکز مخصوص انجام مراحل اخذ درخواست پناهندگی در کشورهای ترانزیت باشد. در اروپا، پناهجویان میبایست به مساوات در سراسر این قاره تقسیم شوند و آنهایی نیز که از ورود آنها جلوگیری میشود نیز باید به سرعت به کشورهایشان بازگردانده شوند. کشورهای بالکان شرقی، نظیر آلبانی، کوزوو و صربستان نیز باید در امان نگاه داشته شوند.
اما نباید فراموش کرد که مسیر و سرنوشت پناهجویان و مهاجران اقتصادی در هم تنیده است. هر دو گروه از یک وسیله برای رسیدن به اروپا استفاده میکنند و با مخالفتهای مشترکی که در مسیر پذیرش آنها وجود دارد، روبرو هستند. حال سوال اینجاست که چطور باید با کسانیکه به جای داشتن یک زندگی امنتر، به دنبال شرایط اقتصادی بهتر هستند، مقابله کرد؟
درصورتیکه شاید کشورها نتوانند آنهایی را که در جستجوی امنیت به کشورهایشان مهاجرت میکنند را بپذیرند، اما درعوض بخواهند آنهایی را انتخاب کنند که برای کار کردن مهاجرت کردهاند. اما میل به پذیرش مهاجران قانونی بیشتر، به کشورها بینش بیشتری برای پایان دادن به اقدامات غیرقانونی خواهند داشت. صدور ویزاهای کاری بیشتر، کشورهای همسایه را نیز در این سیستم شریک میکند بنابراین نیاز به همکاری در مقابله با سیل مهاجران غیرقانونی احساس میشود. اما نکته اساسی این است که اروپا به مهاجران اقتصادی بیش از پناهجویان نیازمند است. این کشورها با کمبود نیروهای کاری مواجه هستند که خدمات مورد نیاز آنها و شهروندانشان را تامین کنند. بنابراین، این مهاجران میتوانند نیروی کمکی قابل توجهی برای نیل به اهداف دولتها و تزریق پویایی به اقتصاد آنها باشند.
غریبهها! دوستتان داریم
قطعا کشورها در پذیرش تعداد پناهجویان محدودیتهایی دارند اما تعدادی را که اروپا قصد دارد بپذیرد، درواقع خلف وعده به آنها نیست. مرزهای تحمل اجتماعی معمولا گنگ هستند و در گذر زمان با شرایط سیاسی، اجتماعی و حکومتی تغییر میکنند. اما «فرهنگ مهماننوازی و خوشآمدگویی» نشان میدهد که مردم اروپا بسیار مهماننوازتر از چیزی هستند که سیاستمداران نگران آنها تصور میکنند. سیاست ترس میتواند جای خود را به سیاست احترام دهد و آنگلا مرکل بهخوبی این مهم را درک کرده است و اکنون سایر نقاط جهان نیز باید این واقعیت را بپذیرند.