گمشده سیاست‌گذاری عمومی

کدخبر: ۲۹۲۴۰۱
در سیاست‌گذاری و نوشتن برنامه‌های اجرایی برای رسیدن به هدف‌های تعیین شده علاوه‌بر بودجه، نیروی انسانی و تکنولوژی، زمان جایگاه مهمی دارد. بخشی از عدم موفقیت‌ها و ناکامی‌های سیاست‌گذاری در ایران به علت بی‌توجهی به موضوع زمان است. زمان سازه‌ای ذهنی است که از منظرهای مختلف تحلیل می‌شود. ساعت، گذر ثانیه‌ها، برهه‌ای از عبور رویدادها و وصل شدن رخدادها، حلقه‌های مفهومی زمان هستند.

این حلقه‌ها بسته به پارادایم‌های مختلف، معانی متفاوتی در زیست جمعی انسان‌ها پیدا می‌کنند. کشوری گذشته را می‌پرستد و در زمان قدیم مانده است. گمان می‌کند قطب عالم است و امپراتوری است که همه کشورها باید در برابر آن تسلیم باشند. بازیگران سیاسی که زمان گذشته را الگوی امروز قرار می‌دهند سعی می‌کنند سنت مبتنی‌بر تکنولوژی عصر متافیزیکی را در حکومت‌داری مکانیکی وارد کنند، نتیجه‌اش خلق نهادهای موازی است. یا کنشگران سیاسی که غرق آینده می‌شوند و چنان از آرمان‌شهرهای آزادی، برابری و اخلاق می‌سرایند که فراموش می‌کنند واقعیت‌هایی در زمان حال وجود دارد که هر گونه فکر سفت و سخت را دود می‌کند و به هوا می‌فرستد. یکی از مشکلات اساسی ناکامی برنامه‌های توسعه، سندهای راهبردی و الگوهای سیاستی ایران، تداخل پارادایم‌های زمان متافیزیک، زمان مکانیکی و زمان کوانتومی است. گاهی زمان سیاست کلان که در صد سال اخیر اتخاذ شده است، ریشه در گذشته و آینده‌ای ناکرانمند دارد که ابتدا و انتهای آن باز نگه داشته شده است. خلق امپراتوری بزرگ، دروازه تمدنجهانی، الگوی آرمانشهر اسلامی یا ایرانی، زمان را به شکل روایت‌های بی‌ارتباط به زمان حال تفسیر می‌کنند. این وجه شعارهایی خلق می‌کند که قدرت چسبندگی به واقعیت جهت خلق دکترین و سیاست برای اثرگذاری بر جمعیت و جغرافیا را شامل نمی‌شود.

در حالتی که زمان کیفی و ناکرانمند تفسیر شود، رخدادهای تصادفی و زمان مکانیکی می‌تواند تمام شالوده‌های زمان متافیزیکی را زیر و رو کند. به یک معنا مثلا انتخابات مجلس و به‌خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری می‌تواند با ورود شاخص‌های زمان مکانیکی همه روندهای زمان متافیزیکی را مختل کند. دوازده برنامه توسعه قبل و بعد از انقلاب، سند چشم‌انداز و سیاست‌های کلی به همراه ریز و درشت سندهای راهبردی سازمانی که در تاریخ معاصر ایران ایجاد شده‌اند، افق‌های زمانی هماهنگی ندارند. برنامه‌ها تا زمانی که در یک افق قرار نگیرند، نمی‌توانند همراستا باشند. به عنوان مثال در سیاست کلان و قانون اساسی افق‌های زمانی ناکرانمند و آرمان‌شهرگرایانه نوشته می‌شود و در برنامه‌های توسعه و سندهای راهبردی با توجه به تحولات بین‌المللی، منطقه‌ای و به‌خصوص رویدادهای سیاسی داخل سیاست‌گذاری‌ها در افق زمان مکانیکی تولید می‌شود. زمان مکانیکی به نهادهای چهارگانه دموکراتیک، بوروکراتیک، میلیتاری و تئوکراتیک ارتباط دارد و هر یک از این نهادها بسته به سامانه معرفتی و میزان ارتباط با شبکه‌های قدرت، افق زمانی ترسیم می‌کنند. نتیجه تداخل افق‌های زمانی، خلق برنامه‌هایی است که مجریان و نهادها، زمانی که تغییر می‌کنند از اجرای آن عدول کرده و متناسب با رویدادها و بستر معرفتی و شبکه‌های قدرت خویش به خلق سندی تازه روی می‌آورند. گاهی تفسیرهای اصول زمان‌مند می‌شود و در چنین فضایی موازی‌کاری، چندهدفی و شکست در برنامه‌های توسعه روی خواهد داد. مجلس برای خود قانون سیاست خارجی و فرهنگی وضع می‌کند، وزارت امور خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات وشورای عالی انقلاب فرهنگی سند راهبردی بر اساس آمایش و آینده‌پژوهی مجزا و مستقل تدوین می‌کنند. تشخیص مصلحت و شورای عالی فضای مجازی سیاست‌های کلان فضای مجازی ترسیم می‌کنند و سازمان برنامه‌ و بودجه به همراه وزارت ارتباطات چشم‌اندازهای زمانی جداگانه طراحی می‌کنند. برنامه چهارم و پنجم توسعه نوشته می‌شود، اما قوه مجریه‌ای که روی کار می‌آید افق زمانی و برنامه تیم قبلی را قبول ندارد و حتی گزارش عملکرد برنامه را تعطیل می‌کند.

اجتماع شهروندان یک کشور نیاز به افق زمانی مشترک دارد. در ایران افق‌های متعدد و اغلب آرمانی یعنی دارای تفسیرهای ناکرانمند گذشته و آینده شکل گرفته است. این افق‌های زمانی که بی‌ارتباط به زمان حال هستند باعث طراحی و اجرای برنامه‌ها و سندهایی شده‌اند که به لحاظ مبنایی با یکدیگر سر ستیز دارند و به لحاظ اجرایی به سمت موازی‌کاری رفته‌اند. زمان مفهوم بنیادین ارتباط انسان با واقعیت است و بدون افق مشترک زمانی امکان توسعه فراهم نمی‌شود.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    • نیم قرن با اقتصاد ایران؛ ۲۹ اسفند

      اقتصادنیوز: «نیم قرن با اقتصاد ایران» به سال چهارم رسید. ما در این بخش‌ تلاش می‌کنیم روندهای اقتصاد ایران و جهان را…

    کارگزاری مفید