حسین جلیلیان

سکوت و انفعال صاحبنظران «مدیریت» کشور

کدخبر: ۱۲۰۳۴۲
.

بیش از 60 سال از عمر دانش «مدیریت» ایران می‌گذرد. تمامی مقاطع این رشته در دانشگاه‌های مختلف و نهادهای آموزش عالی کشور تدریس می‌شود و چندین هزار فارغ التحصیل آن، از چندین دهه پیش روانه بازار کار شده‌اند و ده‌ها نفر به درجه علمی پروفسوری «مدیریت» هم رسیده‌اند. با همه این‌ها، برای مردم این کشور، «ضعف مدیریت» همانند «تورم» واژه و دردی آشناست. بدون تردید سیاست‌های دولت‌ها در تحول و رشد و شکوفایی اقتصاد یک کشور بسیار تاثیرگذار است و اقتصاد دولتی و غیررقابتی ایران از علل ناکارآمدی‌ها و مشکلات کنونی است، اما نمی‌توان انکار کرد که اکنون برخی از مشکلات انباشته شده و بارهای مضاعف بر دوش دولت نتیجه ناکارآمدی سازمان‌های بزرگ و کوچکی است که از ضعف «مدیریت» رنج می‌برند.

یک سوی رقابتی شدن و رقابت‌پذیری اقتصاد کشورها، سیاست‌های دولت‌ها و اصلاح ساختارهای اقتصادی است و سوی دیگر آن، مدیریت علمی، خلاق و هوشمندانه مدیران و رهبران صنایع و سازمان‌ها است. نمی‌توان و نباید صرفاً انتظار کشید که سیستم اقتصاد کشور (آن هم از سوی دولت!) رقابتی شود و سپس زمینه برای توجه به مدیریت علمی، بهبود بهره‌وری، افزایش تولید، رونق بازرگانی و رشد اقتصادی فراهم شود. سازمان‌ها آنقدر قدرت و تاثیر دارند که می‌توانند سرنوشت حکومت‌ها را هم تعیین کنند.

امروز ژاپن در ذهن جهانیان یعنی تویوتا، سونی، پاناسونیک، توشیبا، سیکو، کانن، مزدا، هیتاچی. و قطر یعنی .....؟! ازبکستان یعنی ...؟! و این برندها حاصل قوانین و ساختارهای صرف نیست، حاصل نبوغ و تلاش مدیران و اندیشمندان مدیریت و بازرگانی آن‌هاست.

شواهد نشان می‌دهد که سهم صاحبنظران مدیریت و مدیران علمی در تصدی پست‌های مدیریتی ارشد سازمان‌های کشور (از وزارتخانه‌ها گرفته تا نهادهای سیاست‌گذاری و اجرایی سطح میانی و عملیاتی‌تر)، بسیار اندک بوده است. اگر چه دانش و تخصص مدیریتی چندان در انتصاب‌های مسوولان دارای اولویت نبوده و نیست، اما شاید کارنامه خود صاحبنظران و دست‌اندرکاران «مدیریت» در تاثیرگذاری کمشان بر تحولات اقتصادی، بازرگانی و اداره کشور بی‌تاثیر نبوده است. برای مثال، صاحبنظران و تحلیلگران اقتصاد، اگر نگوییم حضور فعال و اثربخش، حداقل حضوری تاثیرگذار بر تحولات اقتصادی کشور دارند. ده‌ها مصاحبه و تحلیل هر روزه آن‌ها در مطبوعات و رسانه‌های کشور شاهدی بر این گفته است.

در مقابل، با وجود اینکه زمینه‌ها و عرصه‌های بسیار متعددی برای ارائه طرح‌های کلان مدیریتی و کسب و کار در کشور وجود دارد اما سال‌ها انفعال صاحبنظران «مدیریت» باعث شده تا دانش و تخصص «مدیریت» و مدیران چندان جدی گرفته نشود و امروز انتظاری از آنان برای طرح دیدگاه یا راهبردی برای کمک به برون‌رفت از گوشه‌ای از چالش‌ها و بحران‌های اقتصادی، بازرگانی و تولیدی کشور وجود نداشته باشد. آنچه مسلم است این است که راهکار برون‌رفت از چالش‌های فعلی کشور، تک‌بعدی و صرفاً اقتصادی یا سیاست خارجی نیست بلکه قسمت اعظمی از آن راهکار دانشی و تخصصی «مدیریت» در ابعاد بازرگانی، دولتی، کارآفرینی و صنعتی است.

سیاست‌ها، تجارب و راهبردهای مدیریت می‌توانسته و می‌تواند در حل و کاهش چالش‌های متعدد اقتصادی بسیار مؤثر واقع شود. برخی از این راهبردها عبارت‌اند: برندسازی ملی و بازاریابی از طریق شبکه‌های اجتماعی برای جذب گردشگران و سرمایه‌گذاران خارجی و بهبود وجهه کشور و معرفی فرصت‌های اقتصادی ایران، مدیریت انتظارات تورمی که یکی از علل افزایش تورم بخصوص در سال‌های اخیر بوده است، سازماندهی مجدد و اصلاح ساختارهای بوروکراتیک و شبه بوروکراتیک سازمان‌ها و نهادهای دولتی و عمومی؛ توسعه سرمایه اجتماعی بین دولت و ملت برای ایفای نقش در موقعیت‌هایی نظیر انصراف گروهی از اقشار جامعه از دریافت یارانه، بکارگیری ساختار و راهبردهای کنترل و نظارت مدیریتی برای کنترل افزایش بی‌قاعده قیمت‌ها و تورم بیشتر؛ مدیریت توریسم و بازاریابی گردشگری برای جذب توریست و درآمدزایی از ظرفیت‌های گردشگری کشور؛ بازاریابی بین‌المللی هدفمند و حمایت شده برای توسعه صادرات و برندسازی محصولات ایرانی دارای مزیت رقابتی، طراحی چشم‌انداز و برنامه‌ریزی استراتژیک آینده صنایع کشور جهت آمادگی برای ورود به بازار و اقتصاد جهانی، و....

تاکنون نقش دانش و تخصص «مدیریت» در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی کشور، به دلایل مختلف، کمرنگ بوده است. از آنجا که علوم و حوزه تاثیرگذاری مدیریت و اقتصاد به هم وابسته و در هم تنیده است قطعاً دانش، نیروی انسانی، تجارب و اندیشه‌های مدیریتی صاحبنظران، اندیشمندان و کارشناسان مدیریت کشور می‌تواند راهگشای توسعه، و مکمل و پیشبرنده برنامه‌های تحول اقتصادی کشور باشد.نویسنده به عنوان کسی که تمامی مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری «مدیریت» را سپری کرده است و اندک دانش و شناختی از «مدیریت» و تاثیر و تحولات بالقوه و بالفعل آن بر اقتصاد کشورهای مختلف دارد، اطمینان دارد که اگر مسوولان و اندیشمندان اقتصاد کشور، شناخت کافی از ابعاد و زمینه‌های تاثیرگذاری و عمل دانش «مدیریت» داشتند، هم کمی از حجم انتقادات از دولت‌ها را متوجه کم کاری و انفعال صاحب نظران و دست‌اندرکاران «مدیریت» کشور می‌کردند و هم مشارکت بیشتر و رسمی‌تری از آنان در مدیریت اقتصادی کشور مطالبه می‌کردند.

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    پیشنهاد اقتصادنیوز
    اقتصادنیوز امروز به شما پیشنهاد ویژه ای درباره حوزه های مهم خبری می دهد
    از دست ندهید
    کارگزاری مفید