تولید راه دستیابی به شغل، رشد و تاب آوری نیست زیرا...

جهان باید از «جنون تولید» رها شود/رمزگشایی از تبِ ساخت کارخانه

کدخبر: ۷۲۷۶۵۴
جدایی دردناک از اقتصاد چین راه مناسبی برای رقابت با توان تولیدی آن کشور نیست بلکه باید یک بلوک کاملاً بزرگ با اقتصاد چین رقابت کند.
جهان باید از «جنون تولید» رها شود/رمزگشایی از تبِ ساخت کارخانه

به گزارش اقتصادنیوز، «جهان باید از توهم تولید رها شود» تیتر گزارش جواد طهماسبی در هفته نامه تجارت فردا است. در این گزارش آمده است؛

سیاستمداران در سرتاسر جهان بر کارخانه‌ها تمرکز کرده‌اند. رئیس‌جمهور دونالد ترامپ قصد دارد همه چیز از تولید فولاد تا ساخت دارو را به داخل کشور انتقال دهد و در این راه از موانع تعرفه‌ای استفاده می‌کند. بریتانیا در اندیشه اعطای یارانه انرژی در بخش تولید است. نارندرا مودی نخست‌وزیر هند بسته‌های محرک را به سازندگان خودروهای برقی ارائه می‌دهد و طرح درازمدت یارانه‌های صنعتی را توسعه می‌دهد. دولت‌های مختلف از آلمان تا اندونزی شوق‌هایی برای سازندگان تراشه و باتری فراهم می‌کنند. اما این حرکت جهانی به سمت تولید موفق نخواهد شد. در واقع، آسیب آن از منفعتش بیشتر خواهد بود.

ترس و حسادت از تسلط زیاد چین بر بخش تولید

اشتیاق امروزی برای تولید داخلی اهداف زیادی را دنبال می‌کند. سیاستمداران غربی دوست دارند مشاغل کارخانه‌ای با دستمزد بالا را جانی دوباره ببخشند و عظمت گذشته مناطق صنعتی خود را بازگردانند. کشورهای در حال توسعه قصد دارند علاوه بر خلق شغل، توسعه را سرعت بخشند.

همزمان، جنگ اوکراین اهمیت تاب‌آوری زنجیره‌های تامین به‌ویژه برای سلاح و مهمات را به رخ کشید. سیاستمداران امیدوارند که توانمندی‌های صنعتی به توانمندی ملی بیشتر تبدیل شد. تسلط زیاد چین بر بخش تولید ترس و حسادت دیگران را برمی‌انگیزاند. 

شغل، رشد و تاب‌آوری اهدافی ارزشمندند اما متاسفانه این دیدگاه که تولید راه دستیابی به این اهداف تلقی می‌شود دیدگاهی نادرست است. دلیل این امر آن است که چنین دیدگاهی بر پایه مجموعه‌ای از سوءتفاهم‌ها درباره ماهیت اقتصاد مدرن قرار دارد.

یکی از این سوءبرداشت‌ها به مشاغل کارخانه‌ای مربوط می‌شود. سیاستمداران امیدوارند که تقویت تولید به ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر برای کارگران فاقد مدارک دانشگاهی، یا در کشورهای در حال توسعه، برای مهاجران از روستا به شهر، منجر شود. اما مشاغل کارخانه‌ای تا حد زیادی خودکار شده‌اند. کارخانه‌های جهان در مقایسه با سال 2013، حدود 20 میلیون یا شش درصد فرصت شغلی کمتری ارائه می‌دهند با وجود اینکه تولید از جنبه ارزش پنج درصد افزایش یافته است. بنابراین امکان ندارد که تمامی کشورها بتوانند سهم زیادی از این کیک در حل کوچک شدن به‌دست آورند. 

امروزه بسیاری از مشاغل بخش تولید برای متخصصان و مهندسان هستند نه کارگران عادی، کارگران فاقد مدارک دانشگاهی کمتر از یک‌سوم مشاغل تولیدی در آمریکا را بر عهده دارند. طبق برآوردها، انتقال تولید به داخل خاک آمریکا با هدف کاهش کسری تجاری فقط برای یک درصد از نیروی کار مشاغل بیشتر ایجاد خواهد کرد.

دستمزد کارگران عادی در بخش تولید از دستمزد آنها در صنایع دیگر مانند ساخت‌وساز بالاتر نیست. همچنین، از آنجایی که رشد بهره‌وری در تولید کمتر از رشد آن در بخش خدمات است رشد دستمزدها در آن اتفاق نمی‌افتد.

کارخانه

تولید برای رشد اقتصادی ضرورت است یا ...؟

سوءتفاهم دیگر آن است که تولید برای رشد اقتصادی ضرورت دارد. تولید صنعتی هند به‌عنوان سهمی از GDP از هدف 25درصدی آقای مودی 10 درصد پایین‌تر است اما این امر جلو رشد حیرت‌آور اقتصاد هند را نگرفت. در مقابل، چین در سال‌های اخیر نتوانست به اهداف رشد خود برسد با وجود اینکه تولید در تمام بخش‌ها از جمله انرژی تجدیدپذیر و اتومبیل‌های برقی رشد داشته است.

استدلال دیگر بیان می‌کند که با وجود جنگ اوکراین و تنش‌های مرتبط با چین جهان ثروتمند باید به خاطر امنیت مالی خود از نو صنعتی شود. اتکا به کارخانه‌های خارجی کاری اشتباه است.

کووید 19 نیز زنجیره‌های تامین را به آشوب کشاند. برخی وابستگی‌ها واقعاً خطرناک‌اند. انحصار چین در پالایش خاک‌های کمیاب به آن امکان می‌دهد که ترمز خودروسازی جهان را بکشد و بر آمریکا مسلط شود. همچنین عاقلانه است که غرب ذخایر تسلیحات مهمات خود را افزایش دهد تا مطمئن شود که زیرساختارهای حیاتی از طریق متحدان تامین می‌شود و تجهیزاتی مانند کشتی‌ها قبل از بروز جنگ ساخته می‌شوند. 

اما در جهان فوق‌تخصصی امروز، اعطای یارانه‌های گسترده به صنعت کار زیادی برای آمادگی جنگی انجام نمی‌دهد. ساخت موشک توماهاوکس با ساخت خودرو تسلا کاملاً متفاوت است. ضرورتی ندارد که کشورهای دور از جنگ برای توسعه ظرفیت ساخت پهپاد اقدام کنند. تجربه اوکراین نشان می‌دهد که اقتصاد زمان جنگ با سرعت زیاد به نوآوری می‌پردازد و حجم تولید را چند برابر می‌کند.

روش های مختلف چین برای اخلال در بازار

آخرین بخش توهم تولید بیان می‌کند که قدرت صنعتی چین از اقتصاد دولتی آن ناشی می‌شود ولذا باید با سیاست صنعتی گسترده مشابه به مقابله با آن برخاست. واقعیت آن است که چین به روش‌های مختلف در بازارها اخلال می‌کند و با توجه به سطح توسعه آن، در ابتدای قرن تولید قابل ملاحظه‌ای را به نمایش گذاشت. اما آن روزها به پایان رسیده‌‌اند. 

چین از سال 2013 از آسیب‌های کاهش جهانی مشاغل کارخانه‌ای مصون نبوده است. سهم نیروی کار آن در کارخانه‌ها با سطح آن در آمریکا برابری می‌کند و از بسیاری از اقتصادهای ثروتمند کمتر است. سهم 29درصدی چین از ارزش افزوده تولید جهانی را باید محصول اندازه دانست نه راهبرد آن. چین پس از سال‌ها رشد سریع اکنون بازار داخلی بزرگی دارد که از تولیدکنندگانش حمایت می‌کند. نوآوری نوآوری می‌آورد. انتظار می‌رود اقتصاد کوچک پهپادها و تاکسی‌های پرنده آن به زودی رشد کند. با این حال، با وجودی که از سال 2006 به بعد صادرات کالای چین به نسبت GDP جهانی تا 70 درصد رشد کرده سهم آنها از اقتصاد چین به نصف رسیده است. 

تنظیمات کارخانه‌ای 

جدایی دردناک از اقتصاد چین راه مناسبی برای رقابت با توان تولیدی آن کشور نیست بلکه باید یک بلوک کاملاً بزرگ با اقتصاد چین رقابت کند. این هدف در صورتی به بهترین شکل محقق می‌شود که متحدان بتوانند همکاری کنند و در یک اقتصاد باز و مقررات اندک با یکدیگر به تجارت بپردازند. کارخانه‌های آلمان، آمریکا، ژاپن و کره جنوبی در مجموع می‌توانند بیشتر از کارخانه‌های چین ارزش‌آفرینی کنند. همان‌گونه که همه‌گیری نشان داد زنجیره‌های عرضه متنوع تاب‌آوری بیشتری از زنجیره‌های عرضه ملی دارند. 

متاسفانه امروز دولت‌ها دقیقاً مسیر عکس را در پیش گرفته‌اند. توهم تولید کشورها را به سمت محافظت از صنایع داخلی و رقابت برای مشاغلی می‌کشاند که در آینده وجود نخواهند داشت. این امر دستمزدها را پایین می‌آورد، به بهره‌وری آسیب می‌زند،  انگیزه نوآوری را کور می‌کند و چین را در صنعت بدون رقیب می‌گذارد. جنون تولید نه‌تنها نادرست بلکه خود تخریب‌گر است. 

 

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    از دست ندهید
    کارگزاری مفید