چرا پایان دادن به جنگ اوکراین سخت است؟

درس‌های دردناک یک جنگ برای پوتین /هرگز فراموش نکن!

کدخبر: ۵۱۹۶۹۷
پوتین معتقد بود که دستیابی به اهداف جنگ اولیه او زمان زیادی طول نمی‌کشد یا هزینه زیادی در بر نخواهد داشت، که این ناشی از این بوده که یا در نقاط قوت روسیه اغراق می‌کرده، یا عزم اوکراین را دست‌کم می‌گرفت، یا نحوه واکنش طرف‌های ثالث را اشتباه محاسبه می‌کرد، و یا ترکیبی از هر سه.
درس‌های دردناک یک جنگ برای پوتین /هرگز فراموش نکن!

به گزارش اقتصادنیوز، علی‌رغم تصورات اولیه، جنگ در اوکراین فراتر از محاسبات ابتدایی به درازا کشیده و استراتژی ولادیمیر پوتین برای دستیابی به یک پیروزی برق آسا به شکستی تمام عیار مواجه شده است. به همین بهانه، استفان والت، نظریه‌پرداز حوزه روابط بین‌الملل، با انتشار یادداشتی با عنوان «چرا شروع جنگ آسان و پایان دادن به آن سخت است؟» در نشریه فارین پالیسی به بررسی این مسئله در سطحی کلان‌تری پرداخته است.

اکوایران این مقاله را در دو بخش آماده کرده که در ادامه بخش اول آن منتشر می‌شود:

هرگز فراموش نکن

پیش از این یادآور شده‌ام که چگونه رهبران ملی خطرات ناشی از موازنه قوا، ملی‌گرایی و معضلات امنیتی را دست‌کم می‌گیرند. این بار، مسئله دیگری را مورد بررسی قرار می‌دهم؛ هر رهبر سیاسی یا مشاور سیاست خارجی باید آن را به طور برجسته روی میز، روی دیوار دفتر خود و یا شاید در داخل پلک‌های خود خالکوبی کند و هرگز آن را فراموشش نکند: «آغاز جنگ بسیار آسان‌تر از پایان دادن به آن است».

جنگ اوکراین و واژگون شدن رویاها

شواهدی از این مسئله در همه جا وجود دارد. همانطور که جفری بلینی در کتاب کلاسیک خود با عنوان «علل جنگ» توضیح داد، جرقه بسیاری از درگیری‌ها در گذشته به واسطه «رویاها و توهمات یک جنگ آینده» و به ویژه این باور که این جنگ سریع، ارزان و همراه با پیروزی قطعی خواهد بود، زده  شد. برای مثال، در سال 1792، ارتش اتریش-مجارستان، پروس و فرانسه همگی به میدان نبرد هجوم آوردند و معتقد بودند که جنگ پس از یک یا دو نبرد حل خواهد شد. رادیکال‌های فرانسوی فکر می‌کردند که انقلاب اخیر آنها به سرعت به دیگران سرایت خواهد کرد، و سلطنت‌های مخالف معتقد بودند که ارتش‌های انقلابی گروهی بی‌کفایت هستند که سربازان حرفه‌ای‌شان به راحتی آن‌ها را کنار خواهند زد. چیزی که در عوض به دست آوردند، تقریباً یک ربع قرن جنگ مکرر بود که تمام قدرت‌های بزرگ را درگیر کرد و در سراسر جهان گسترش یافت.

فشردن دکمه جنگ در اوکراین توسط آمریکا؟ /بازی با آتش!

به طور مشابه، در آگوست 1914، کشورهای اروپایی وقتی درگیر جنگ شدند، گفتند که سربازان تا کریسمس به خانه خواهند آمد، غافل از این‌که بازگشت در کریسمس پیش‌بینی شده تا سال 1918 انجام نمی‌شود. صدام حسین، رهبر عراق، در سال 1980 تسلیم همین توهم شد و با این باور که انقلاب 1979 ایران را در برابر حمله عراق آسیب پذیر کرده جنگی را به راه انداخت که هشت سال به طول انجامید و تا پایان جنگ دو کشور متحمل صدها هزار کشته و قربانی و خسارت اقتصادی زیادی شدند.

BtHlmPUYlkKL

باتلاق‌های بی‌پایان

حتی مبارزات نظامی بسیار موفق اغلب نه به پیروزی‌های سریع بلکه به باتلاق‌های پایان ناپذیر منجر می‌شود. جنگ شش روزه 1967 کم‌تر از یک هفته به طول انجامید، اما هیچ یک از مسائل سیاسی بنیادین را حل نکرد و صرفاً زمینه را برای جنگ فرسایشی پرهزینه (1969-1970) و جنگ اکتبر در سال 1973 فراهم کرد. حمله اسراییل به لبنان در سال 1982 موفقیتی نظامی ظاهرا کاملی داشت، اما اشغال جنوب لبنان 18 سال به طول انجامید، صدها کشته برجای گذاشت، پایه‌گذاری ظهور حزب الله شد و زمینه را برای چندین درگیری پرهزینه فراهم کرد.

برای یافتن عملیات نظامی موفق‌تر از عملیات طوفان صحرا در سال 1991، به سختی می‌توان نمونه دیگری را پیدا کرد، اما صدام پس از بیرون رانده شدن ارتشش از کویت، توانست قدرت را حفظ کند و ایالات‌متحده به گشت‌زنی در مناطق پرواز ممنوع بر فراز عراق و انجام حملات هوایی گاه‌به‌گاه برای یک دهه دیگر ادامه داد.

موفقیت‌های اولیه ایالات متحده در افغانستان در سال 2001 و عراق در سال 2003 کاملاً توهمی بود. به جای «ماموریت انجام شد» -همانطور که جورج بوش رئیس‌جمهور وقت آمریکا در کمتر از دو ماه پس از حمله به عراق، پیش از موعد در یک ناو هواپیمابر اعلام کرد- در هر دو مورد، آن‌چه پیش‌رو بود، جنگی پرهزینه و در نهایت ناموفق علیه شورش‌های شگفت‌انگیز مقاوم و مؤثر بود. محمد بن سلمان، ولی‌عهد عربستان سعودی، باید قبل از شروع جنگ نابخردانه خود علیه حوثی ها در یمن در این تجربه‌ها دقت می کرد.

درس‌های دردناک پوتین

ولادیمیر پوتین از روسیه آخرین رهبر جهان است که با این باور که پیروزی سریع و آسان به دست خواهد آمد، جنگ را آغاز کرد. هر باوری که در مورد منشأ و مسئولیت نهایی جنگ در اوکراین داشته باشیم، در این شکی نیست که روسیه آغازگر جنگ بوده است. به نظر می رسد پوتین معتقد بود که دستیابی به اهداف جنگ اولیه او زمان زیادی طول نمی‌کشد یا هزینه زیادی در بر نخواهد داشت، که این ناشی از این بوده که یا در نقاط قوت روسیه اغراق می‌کرده، یا عزم اوکراین را دست‌کم می‌گرفت، یا نحوه واکنش طرف‌های ثالث را اشتباه محاسبه می‌کرد، و یا ترکیبی از هر سه.

او اکنون در حال آموختن همان درس دردناکی است که بسیاری از رهبران جهان دیگر کشف کرده اند: شروع یک جنگ بسیار آسان‌تر از پایان دادن به آن است.

پوتین

تمایلات جنگ‌افروزان

اما چرا ما شاهد جنگ‌های کوتاه و سرنوشت‌ساز کمی هستیم که انتظارات آغازگرشان را برآورده می‌کنند و متوقف کردن آن آسان است؟ تشخیص این‌که جنگ همیشه غیر قابل پیش‌بینی است، تخمین‌های قبل از جنگ اغلب ناقص است، یا این‌که جنگ اغلب پیامدهای ناخواسته‌ای را ایجاد می‌کند که محاسبات قبل از جنگ را بی‌ربط می کند، کافی نیست. آن‌چه رهبرانی که به جنگ فکر می‌کنند باید مورد توجه قرار گیرد، تمایلات قدرتمندی است که باعث می‌شود جنگ‌های گسترده به راه بیافتند، هزینه بیش‌تری در بر داشته باشند و بیش‌تر از آن‌چه آن‌ها انتظار دارند طول بکشد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید