عدم توافق با جمهوری خواهان یا توافق بد با دموکرات ها؟

دوراهی ایران در مذاکرات وین

کدخبر: ۴۹۰۹۰۹
علی‌رغم موانع باقی مانده، احیای توافق هم‌چنان امکان پذیر است. بهای سیاسی‌ که دولت بایدن برای پیوستن مجدد به برجام می‌پردازد، بیش‌تر از بهایی نخواهد بود که با از دست دادن اعتبار سیاست خارجی دموکرات‌ها مرتبط است.
دوراهی ایران در مذاکرات وین

به گزارش اقتصادنیوز، مذاکرات احیای برجام در ایستگاه پایانی متوقف مانده و ایران و آمریکا هفته‌هاست که به دلیل اختلاف بر سر حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست تروریسم وزارت خارجه ایالات متحده یکدیگر را متهم به کارشکنی برای نهایی شدن توافق می‌کنند.

الدر ممدف، تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل با انتشار یادداشتی با عنوان «پیوستن مجدد به توافق ایران برای دموکرات‌ها می تواند به عنوان یک «پیروزی» در تبلیغات انتخابات میان‌دوره‌ای به کار آید» در پایگاه تحلیلی رسپانسیبل استیت‌کرفت، مناقشه مذکور را از زاویه تاثیرات آن بر آینده حزب دموکرات بررسی کرده است.

انگیزه های خاص برای احیای توافق

حل و فصل ماراتن یکساله احیای برجام، اکنون به چهره های نمادین سیاست داخلی ایالات متحده وابسته است. دموکرات های حاکم انگیزه ای خاص برای احیای توافق دارند که تنها محدود به کنترل برنامه هسته ای ایران نمی شود، بلکه به نوعی موفقیت در این باب زمینه ساز افزایش اعتبار سیاست خارجی آنها است.

با توجه به این که تقریبا بر سر کلیه مفاد آن توافق شده، حذف نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست تروریسم وزارت خارجه ایالات متحده در مقام یک مانع کلیدی برای نهایی کردن آن ظاهر شده است. خود این برچسب گذاری بیشتر امری نمادین است. با ساختار تحریمی دقیقی که توسط وزارت خزانه داری ایالات متحده برای هدف قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایجاد شده، اقدام وزارت امور خارجه چیزی بیش از یک نامگذاری نیست. این کار به طور عمدی توسط دولت دونالد ترامپ انجام شده تا آشکارا مانعی بر سر راه جانشینش برای ورود مجدد به توافق ایجاد کرده باشد.

مسئله ای حیثیتی

حذف برچسب تروریستی از نیروی رسمی نظامی کشور برای ایران یک مسئله حیثیتی است -همانطور که برای هر کشور دیگری نیز چنین است. همچنین به دولت ابراهیم رئیسی کمک می‌کند تا این معامله را در داخل موجه بنمایاند، چرا که به دولت او امکان می‌دهد تا مدعی شود شرایط بهتری را نسبت به سلف معتدل‌تر خود برای احیای توافق مهیا کرده است.

با وجود مخاطرات در پیش رو، ایران انعطاف قابل توجهی از خود نشان داده است. ادعا شده که این کشور از طریق انریکه مورا، مذاکره کننده اتحادیه اروپا، پیامی را به ایالات متحده منتقل کرده مبنی بر این که در حال بررسی این پیشنهاد است که بر اساس آن کلیت سپاه از لیست مذکور حذف و فقط نیروی قدس در آن باقی خواهد ماند. با این حال واشنگتن تاکنون نسبت به این پیشنهاد اظهارنظری نکرده است.

مانع اصلی

مشکل اصلی برای انجام این کار در ترس از مخالفت شدید دموکرات‌های بانفوذ طرفدار اسرائیل، به‌ویژه رابرت منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا، نهفته است -به‌ویژه با نزدیک شدن به انتخابات میان‌دوره‌ای نوامبر، انتظار می‌رود دموکرات‌ها عملکرد ضعیفی داشته و حتی ممکن است به گونه ای شکست بخورند که کنترل یک یا هر دو مجلس کنگره را از دست بدهند.

با این حال، هیچ دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم هر مقدار مماشات با شاهین (تندرو) برای جلب حمایت آنها از هر معامله ای -به جز تسلیم یکجانبه تهران- کافی است.

آزمونی برای سیاست خارجی دموکرات‌ها

در عوض، دموکرات‌ها باید به شکلی متفاوت به این مسئله نگاه کنند –به عنوان آزمونی برای اثبات توانایی‌شان در رهبری سیاست خارجی. اگر آنها ثابت کنند که قادر به رفع آشفتگی ناشی از خروج یکجانبه ترامپ از برجام و لغو سیاست‌های «فشار حداکثری» او نیستند، برای ایرانی‌ها و دیگران روشن می‌شود که تنها توافق‌هایی ارزش دنبال کردن دارند که با جمهوری‌خواهان بسته شود. اگر هیچ کدام از توافق ها با یک دموکرات نمی توانند از شر یک رئیس جمهور جمهوری خواه جان سالم به در ببرد، چرا به جای اینکه منتظر بمانیم تا یک جمهوری خواه در کاخ سفید پیروز شود، زمان و سرمایه سیاسی خود را در تلاش برای تضمین آن توافق تلف کنیم؟

جمهوری‌خواهان مطمئن‌ترند!

به نظر می‌رسد بسیاری در تهران اکنون این‌گونه می‌اندیشند. عجیب این است که نحوه تعامل جمهوری‌خواهان در زمان رژیم شاه و جمهوری اسلامی موید این مسئله است. در اوایل دهه 1970، شاه موفق شد روابط منحصر به فردی را با ریچارد نیکسون ایجاد کند که قدرت ایران را در خلیج فارس به حداکثر رساند. همچنان که نیکسون، مانند سایر جمهوری‌خواهان، برای مسائل حقوق بشری در ایران اهمیت چندانی قائل نبود.

برخی دیگر به تعاملات جمهوری اسلامی با جمهوری‌خواهان اشاره می‌کنند -همکاری با دولت ریگان در مورد آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان در اوایل دهه 1980، و تعامل با دولت جورج دبلیو بوش در جریان حمله به افغانستان پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر.

با این حال، برخلاف روابط شاه با واشنگتن، این‌ها معاملات استراتژیک نبود، بلکه ماهیت معاملاتی را داشت که محصول ضرورت‌های مدیریت بحران بود.

جمهوری‌خواهانِ ناتوان از تعامل با ایران

اکنون این یک پرسشی کاملا صریح است که آیا حزب جمهوری خواه کنونی اصلاً توانایی توافق با ایران را دارد یا خیر.

دو شاخه در حزب جمهوری‌خواه که به طور بالقوه می‌توانند در این مسیر حرکت کنند. لیبرتاریان‌ها به رهبری سناتور رند پل و شاخه پوپولیستی حزب به رهبری پت بوکانن-تاکر کارلسون. با این حال، لیبرتاریان‌ها در حال حاضر بر سیاست خارجی تأثیرگذار نیستند، و سناتور رندپل همیشه یک فرد منزوی بوده است. از سوی دیگر،  دونالد ترامپ قهرمان پوپولیست‌ها بوده (و هنوز هم هست)، با این حال در دوره چهار ساله ریاست جمهوری او، آمریکا تا آستانه جنگ علیه ایران پیش رفت که تا حدی به این دلیل بود که تندروهای ضدایرانی مانند مایک پمپئو و جان بولتون او را احاطه کرده بود -و تنها دو مقام دولت ترامپ که طرفدار تعامل با ایران بودند، یعنی سرهنگ بازنشسته داگلاس مک گرگور و زلمی خلیل زاد، هرگز فرصتی برای عملی کردن نظرات خود پیدا نکردند.

از میان نسل جدید پوپولیست‌ها، سناتور جاش هاولی در مواقعی به نظر می‌رسد که از خویشتن‌داری در سیاست خارجی حمایت می‌کند -همان‌طور که در حمایت او از احتیاط در مورد چشم‌انداز ناتو در اوکراین مشهود است. هوادارن جمهوری‌خواهان به طور فزاینده ای نسبت به درگیری های بیش از حد ایالات متحده در خارج از کشور تردید دارند. آیا این محدودیت به ایران هم خواهد رسید؟ در این امر تردید وجود دارد، زیرا پایگاه‌های جمهوری‌خواهان، به‌ویژه در جنوب و غرب میانه، در چهار دهه گذشته بیش از پیش با دیدگاه‌های راست‌گرایان اسرائیل هماهنگ شده‌اند.

عدم توافق با جمهوری‌خواهان یا توافق بد با دموکرات‌ها

بنابراین، برای ایرانی‌ها منطقی به نظر نمی آید که روی جمهوری‌خواهان شرط‌بندی کنند. با این حال، این به احساس رضایتی نسبت به صفوف دموکرات‌ها منجر نمی‌شود. جایگزین عدم توافق با جمهوری‌خواهان، داشتن یک توافق بد با دموکرات‌ها نیست. اما اگر توافقی در کار نباشد، احتمالا بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از تهران اخراج می‌شوند، این کشور از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج شده و احتمالاً باید در انتظار زبانه کشیدن آتش جنگ در آینده‌ای نه چندان دور باشیم.

تکرار مکرر عبارت «زمان برای توافق در حال اتمام است»، به هر دو صورت کار می کند - نه تنها برای ایران، بلکه برای غرب. مجلس ایران، تحت سلطه تندروها، شرایط سخت خود را برای بازگشت به توافق به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر مذاکره کنندگان ایرانی تعیین کرده است. در حالی که این به خودی خود، مذاکرات را واژگون نمی کند، اما نشان دهنده یک روحیه سرسخت‌تر در تهران در برابر هرگونه دادن امتیاز اضافی است.

مقصر اصلی: سراب بایدن

این تا حدی تقصیر خود دولت بایدن است. این کشور پیوستن به مذاکرات برجام را به تعویق انداخت زیرا به امید این سراب بود که تحریم‌های ترامپ اهرم‌های بیش‌تری برای گرفتن امتیازات بیش‌تر از ایران - به‌ویژه در مورد سیاست‌های منطقه‌ای و برنامه موشک‌های بالستیک این کشور- ایجاد کند. قابل پیش‌بینی بود که این سیاست کارساز نخواهد بود، اما فرصت ارزشمندی از دست رفت  و در همین حین دولت تندروتر در تهران روی کار آمد.

علی‌رغم موانع باقی مانده، احیای توافق هم‌چنان امکان پذیر است. بهای سیاسی‌ای که دولت بایدن برای پیوستن مجدد به برجام می‌پردازد، بیش‌تر از بهایی نخواهد بود که با از دست دادن اعتبار سیاست خارجی دموکرات‌ها مرتبط است. شکست در رسیدن به توافق می‌تواند این پیام را ارسال کند که دموکرات‌ها از انجام این کار عاجزند -نه تنها به ایران، بلکه به کوبا، ونزوئلا و هر دولتی که به دنبال ترمیم روابطش با واشنگتن است. هم‌چنین می‌تواند دستیابی به موفقیت‌های سیاست خارجی را برای دولت‌های دموکرات آینده، مانند توافق اولیه اوباما با ایران و عادی‌سازی روابط با کوبا، دشوارتر کند. توقف مذاکرات به دلیل نام‌گذاری عمدتا نمادین سپاه ارزش این آسیب طولانی مدت را ندارد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید