بررسی کارنامه هشت سال سیاست خارجی دولت سیدمحمد خاتمی

کدخبر: ۵۷۵۵۲۵
اقتصادنیوز: هم‌میهن به مناسبت سالگرد دوم خرداد به بررسی کارنامه هشت سال سیاست خارجی دولت سیدمحمد خاتمی پرداخته است.
بررسی کارنامه هشت سال سیاست خارجی دولت سیدمحمد خاتمی

به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب آمده است: توصیف دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی سهل و ممتنع است. از جهت سیاسی به مقتضی زمان، شکوفاترین و در عین حال ناکام‌ترین دوران تاریخ جمهوری‌اسلامی است. از نگاه روابط بین‌الملل و سیاست‌خارجی هم جمع نقیضین است. سیدمحمد خاتمی در شرایط بد بین‌المللی ریاست‌جمهوری ایران را برعهده گرفت و در شرایط بد بین‌المللی نیز آن را تحویل رئیس‌جمهور بعدی داد؛ هرچند دوران ریاست‌جمهوری او را می‌توان بهترین شرایط بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران از آغاز تاکنون دانست. در عین حال آغاز و انجام آن نیز همراه با دو پرونده پیچیده علیه جمهوری اسلامی بود.

سیدمحمدخاتمی در حالی ناباورانه دوم‌خرداد 1376 به عنوان رئیس‌جمهور برگزیده شده بود که برخلاف اکنون سخنی از جهان چندقطبی و چندجانبه‌گرایی در نظام بین‌الملل نبود و تنها پنج سالی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می‌گذشت و بلوک غرب به رهبری آمریکا و کشورهای اروپایی سرمستانه در حال شکل دادن جهان نوین بودند و چند کشور ناسازگار تنها قربانی این نظم نوین می‌شدند. یوگسلاوی یکی از آخرین آنها بود که با دخالت‌های خارجی طعم جنگ داخلی و تجزیه را چشید تا پنجمین قدرت اروپایی از صحنه روزگار محو شود. در چنین شرایطی ایران در دادگاه‌های آلمان متهم شد که تعدادی از مخالفان خود را در یکی از رستوران‌های برلین به نام میکونوس ترور کرده است و در پی صدور حکم این دادگاه آلمانی، سفیران همه کشورهای اروپایی تهران را ترک کردند و ایران نیز در پاسخ سفیران خود را از کشورهای اروپایی فراخواند و روابط به پایین‌ترین حد خود از زمان تشکیل جمهوری اسلامی رسید و تنش میان ایران و غرب نیز روزبه‌روز افزایش یافت. از سوی دیگر کنگره آمریکا نیز در پی بررسی‌ها در مورد سقوط پرواز 103 پان‌امریکن در لاکربی اسکاتلند قانون تحریم‌های ایران و لیبی را که در ایران به نام طراح و پیشنهاددهنده‌اش، قانون داماتو شناخته می‌شود به تصویب رساند و بیل کلینتون رئیس‌جمهور آمریکا آن را برای اجرا ابلاغ کرد؛ قانونی که هرگونه سرمایه‌گذاری بیش از 20 میلیون دلار در سال برای توسعه بخش نفت و گاز در ایران توسط هر شرکتی در دنیا را ممنوع می‌کرد تا به‌زعم خود درآمدهای ایران برای گسترش تروریسم بین‌المللی را محدود کند. پرونده‌های ریز و درشت دیگری در عربستان، لبنان، آرژانتین و... علیه ایران گشوده شده بود و ایران آماج اتهام بود. در شرایطی که نظام بین‌الملل به رهبری آمریکا و کشورهای اروپایی ایران را متهم به تروریسم دولتی و اقدام تروریستی در خاک اروپا برای حذف مخالفان خود می‌کرد در تهران مردی با رای بی‌سابقه مردمی روی کار آمد که شعارش «زنده‌باد مخالف من» بود و وعده «تنش‌زدایی با جهان» می‌داد.

دم مسیحا

حضور سیدمحمد خاتمی در پست ریاست‌جمهوری همچون آبی بر آتش تند غربی‌ها بود و به‌سرعت سدهای نفوذناپذیر را به راه‌های هموار بدل کرد. کشورهای اروپایی برای بازگشت به تهران صف کشیدند و ظرف شش ماه پس از دوم‌خرداد همه آنها به تهران بازگشتند. البته سفیر آلمان آغازکننده این مناقشه آخرین سفیری بود که پذیرفته شد. مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا پشت سر هم برای شرکت‌های نفتی که مشتاق سرمایه‌گذاری در صنایع نفتی و گازی ایران بودند، استثنا قائل می‌شد تا از مجازات‌های پیش‌بینی‌شده در قانون داماتو برهند و راه رابطه با ایران باز باشد. سیاست تنش‌زدایی در جهان پیش از شروع کار خود را کرده بود و کشورهای دنیا به اصلاحات امید بسته بودند. همه درها در دنیا به روی خاتمی باز شده بود. او علاوه بر گسترش روابط با کشورهای منطقه و آسیا توانست روابط با کشورهای غربی را هم بهبود ببخشد و نخستین رئیس‌جمهور ایران باشد که با دعوت دولت‌های اروپایی به فرانسه و آلمان، ایتالیا و اتریش سفر رسمی انجام داده‌است.

بخت هم با سیدمحمدخاتمی یار بود و ایران برای نخستین‌بار در آذر 1376 میزبان هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در تهران بود. مقدمات برگزاری این اجلاس از زمان ریاست‌جمهوری اکبر ‌‌‌هاشمی‌رفسنجانی با کلنگ خوردن محل برگزاری این مراسم آغاز شد. سیدمحمدصادق خرازی به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور و رئیس ستاد برگزاری اجلاس سران انتخاب شد. این اجلاس سرانجام با ورود سران و نمایندگان عالی‌رتبه بیش از ۵۰ کشور اسلامی به تهران، صبح روز ۱۸ آذرماه ۱۳۷۶، با سخنان آیت‌الله خامنه‌ای مقام رهبری افتتاح و در سالن اجلاس سران به ریاست سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهوری وقت آغاز به کار کرد.

سیدمحمد خاتمی، ‌‌‌‌‌‌‌‌رئیس‌جمهوری اسلامی ایران که ریاست سازمان کنفرانس اسلامی را برعهده داشت نیز در این نشست گفت: «سازمان کنفرانس اسلامی باید نقش مهمی در حل اختلافات جهان اسلام داشته باشد.» خاتمی با بیان ‌‌‌اینکه «شهروندان جامعه مدنی اسلامی صاحب حق در تعیین سرنوشت خود هستند»، گفت: «جامعه مدنی که ما خواستار استقرار آن هستیم به‌طور ریشه‌ای و اساسی با جامعه مدنی غربی که از تفکرات فلسفی یونان و تجربیات سیاسی روم سرچشمه گرفته اختلاف ماهوی دارد، جامعه مدنی مورد نظر ما ریشه در مدینه‌النبی دارد.» همین جمله پایانی محل اعتراض بسیاری از روشنفکران به خاتمی شد که پیشتر با طرح جامعه مدنی نگاه آنها را به خود جلب کرده بود و اکنون این ایده مدرن و غربی را برگرفته از مدینه‌النبی معرفی می‌کرد.

گفتگوی سیدمحمد خاتمی با شبکه آمریکایی سی‌ان‌ان در دی‌ماه 1376 نیز یکی از نقاط عطف سیاست خارجی او بود. این گفت‌وگو که توسط مجری معروف ایرانی‌تبار و مدیر بخش بین‌المللی سی‌ان‌ان انجام شد در حوزه دیپلماسی عمومی با مخاطب قرار دادن مردم آمریکا اولاً سطح دانش خود از آمریکا را به مخاطب آمریکایی نشان داد و تلاش کرد نشان دهد که خصومت موجود در روابط ایران و آمریکا ناشی از سیاست خارجی اشتباه آمریکا طی یک قرن گذشته است. او به تاریخ تلخ روابط ایران و آمریکا اشاره کرد و ضمن تشبیه آن به دیوار بی‌اعتمادی تاکید کرد که هر دو کشور باید برای ایجاد شکاف در آن بکوشند. البته تلاش‌های خاتمی با مخالفت‌ها و برخوردهای داخلی نیز مواجه بود. هاشمی‌رفسنجانی،‌ در خاطرات خود در یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۷۶ درباره این مخالفت‌ها می‌نویسد:‌ «شب آقای خاتمی، رئیس‌جمهور آمد. نگران عوارض اظهاراتش در مصاحبه با شبکه خبری سی‌‌ان‌‌ان در داخل است؛ به‌خصوص‌ که روزنامه‌های رسالت، جمهوری اسلامی و کیهان و بعضی از نمایندگان، دو روز است که شروع به انتقادهای تند کرده‌اند و روی مسئله اظهار تأسف از حادثه اشغال لانه جاسوسی آمریکا و تعریف از تمدن مردم آمریکا، مانور مى‌دهند و مطمئن نیست که رهبری هم ناراضی نباشند. گفت امروز مهندس میرحسین موسوی هم به ایشان اعتراض کرده و با توضیحاتی که به ایشان و مسیح مهاجری داده‌اند، آنها را قانع‌ کرده است. گفت دفتر تحکیم وحدت و مجمع روحانیون مبارز تهران و سایر گروه‌هاى بسیج خط امام، حمایت مى‌کنند. نگران بود که صدا‌وسیما هم به تدریج انتقاد مى‌کند. درباره متن جواب به پیام آمریکا توسط سفارت سوئیس مشورت‌ کرد. متنی‌ که تهیه کرده‌اند، به نظر ایشان مقداری تند است؛ قرار شد تعدیل شود، ولی از عکس‌العمل‌هاى جهانی راضی است».

کریستین امانپور در پایان این سال وقتی خواست 10 واقعه مهم سال را در شبکه سی‌ان‌ان فهرست کند پس از بحران مالی در جهان، پیام تاریخی سیدمحمد خاتمی به مردم آمریکا را دومین حادثه مهم آن سال دانست. این مصاحبه در مجموع با واکنش‌های مثبت مقامات آمریکایی مواجه شد. جیمز روبین، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا (که در آن زمان نامزد کریستین امان‌پور بود) بلافاصله با ستایش اندیشه‌های خاتمی گفت:‌ «در نگرش ایران می‌توان لحن تازه‌ای یافت.» یک ماه بعد آمریکایی‌ها در رفتاری غیرمنتظره تیم کشتی خود را برای مسابقات جام تختی که همه‌ساله به مناسبت پیروزی انقلاب برگزار می‌شود به ایران اعزام کردند و چند چهره سرشناس خودشان همچون زکی جونز و ملوین داگلاس را هم در زمره مسافران تهران قرار داده بودند. در این مسابقات «ملوین داگلاس» با برافراشتن عکس امام خمینی تصویری تاریخی از روابط دو کشور ایجاد کرد. مادلین آلبرایت، وزیر خارجه آمریکا نیز در نوروز ۱۳۷۹ با پذیرش اشتباه آمریکا در سرنگونی دولت دموکراتیک دکتر مصدق و حمایت از رژیم سرکوب‌گر شاه، گفت که وقت آن رسیده است که ایران و آمریکا فصل جدیدی را در روابط خود شروع کنند.

سیدمحمد خاتمی در نخستین سفر خود به ایالات متحده آمریکا برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز پیشنهاد «گفتگوی تمدن‌ها» را مقابل نظریه «برخورد تمدن‌ها» ساموئل هانتینگتون مطرح کرد که این پیشنهاد با استقبال اعضای سازمان ملل روبه‌رو شد و سال 2001 در حالی به عنوان سال گفتگوی تمدن‌ها نامگذاری شد که کسی فکر نمی‌کرد این سال، با وقوع حادثه 11سپتامبر به سال برخورد تمدن‌ها بدل شود. در واقع روند حوادث نشان داد که نظریه هانتینگتون بیش از پیشنهاد خاتمی با واقعیت جهان تطبیق داشت. ساموئل هانتینگتون استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد که در دوران ریاست‌جمهوری جیمی کارتر، هماهنگ‌کننده برنامه‌ریزی امنیتی در شورای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا بود در نظریه برخورد تمدن‌ها استدلال می‌کند که جنگ‌های آینده نه بین کشورها، بلکه بین فرهنگ‌ها خواهد بود و افراط‌گرایی اسلامی به بزرگترین تهدید برای سلطه غرب بر جهان تبدیل خواهد شد. نظریهٔ برخورد تمدن‌ها از هانتینگتون در سال ۱۹۹۲ در یک سخنرانی مطرح و بعد هم در مقاله‌ای در سال ۱۹۹۳ منتشر شد.

اما در عین حال پیشنهاد گفتگوی تمدن‌ها به یکی از اصول مشی در سیاست خارجی و دیپلماسی دوران خاتمی بدل شد و او هرساله اقداماتی در جهت گفتگوی ادیان و تمدن‌ها ترتیب داد و این شیوه سیاست‌ورزی او در جهان تبدیل به یکی از مولفه‌های قدرت بین‌المللی جمهوری اسلامی شد که چهره‌ای صلح‌جو و هوادار گفت‌وگو و مصالحه از ایران ارائه می‌داد. خاتمی در معرفی گفتگوی تمدن‌ها می‌گوید: «گفتگوی تمدن‌ها می‌خواهد پایان زندگی سرشار از تبعیض، دورویی، جنگ و ویرانی را اعلام کند و راه تازه‌ای در زندگی بشر آغاز کند، راهی که باید با همت و تلاش نسل نو پا به صلح و آشتی بینجامد. زندگی مطلوب، زندگی خالی از دروغ، تزویر، زور و تبعیض است و این خواسته فطرت آدمی است. گفتگوی تمدن‌ها در واقع آغاز راه شکوفایی فطرت انسانی است، انسان ذاتاً عدالت‌خواه و زیباپسند است.»

گفتگوی تمدن‌ها و سیاست تنش‌زدایی علاوه بر اهداف اصلی خود به زعم خاتمی، هدف دیگری را نیز دنبال می‌کرد و آن «از میان بردن یک توهم بسیار وحشتناک در عرصهٔ روابط بین‌المللی» بود. «قدرت‌های بزرگ غربی، همواره توهم وجود یک دشمن بزرگ را ایجاد کرده‌اند و از طریق آن توانسته‌اند بسیاری از رفتارهای غیرعادلانه خود را در دنیا توجیه کنند» و پیشنهاد گفتگوی تمدن‌ها درصدد بود تا این دستاویز را از دنیای غرب بگیرد.

صلیب واقعیت

سال نخست ریاست‌جمهوری خاتمی بسیار امیدبخش و سرشار از اتفاق‌های خوب بود، اما ایده‌های خاتمی خیلی زود در مواجهه با واقعیت‌ها به صلیب کشیده شد. وقوع قتل‌های زنجیره‌ای روشنفکران و برخی مخالفان سیاسی، حادثه 18 تیر 1378 و حمله به دانشجویان و دستگیری برخی شهروندان دوتابعیتی و خارجی در ایران فضای حقوق بشری را علیه ایران به حرکت درآورد و از سوی دیگر نیز به شهادت رسیدن دیپلمات‌های ایرانی در مزارشریف در 17 مرداد 1377 توسط طالبان، نیروهای نظامی ایران را به سوی رویارویی با طالبان سوق داد و مجموع این حوادث فضای کشور را امنیتی و نظامی کرد. ضربه آخر بر سیاست‌های خاتمی در آن سوی مرزها و در قلب نیویورک بر سیاست تنش‌زدایی و گفتگوی تمدن‌ها خورد. برگزیده شدن جورج بوش نئومحافظه‌کار برای ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا در ابتدای سال 2001 که به‌دنبال جنگ و جدال در دنیا می‌گشت برای سخت شدن کار ایران کافی بود، اما با وقوع حملات 11سپتامبر 2001 به برج‌های دوقلو در نیویورک عصر جدیدی در سیاست بین‌الملل و دست‌کم در غرب آسیا آغاز شد که میانه‌ای با گفت‌وگو نداشت و سخن از حمله و سرنگونی و اشغال بود. واکنش سیدمحمدخاتمی و دولت وی در ابراز همدردی با مردم آمریکا و محکومیت حملات تروریستی 11سپتامبر توانست تا حدودی از تبعات این حادثه برای ایران بکاهد، اما جورج بوش پس از حمله و اشغال افغانستان در همان سال، 29 ژانویه 2002 برابر با 9 بهمن 1380 در سخنرانی سالیانه خود برای اعضای کنگره سه کشور ایران، کره‌شمالی و عراق را «محور شرارت» خطاب کرد و علت این نام‌گذاری را «حمایت آن کشورها از تروریسم» و «تلاش آنها برای دستیابی به سلاح‌های کشتار جمعی» بیان کرد؛ اتهامی که پیشتر در قانون داماتو به ایران وارد شده بود و علت آغازین تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران بود. بوش در مورد ایران گفت: «درحالی‌که تعداد محدودی غیرمنتخب امید به آزادی مردم ایران را سرکوب می‌کنند، رژیم ایران به‌صورتی مهاجمانه به دنبال تسلیحات کشتارجمعی و صدور تروریسم است.» زنگ خطر برای ایران اینگونه روشن شد چراکه بوش بلافاصله پس از این سخنرانی مقدمات حمله و اشغال عراق را فراهم کرد.

در مرداد ۱۳۸۱ (اوت ۲۰۰۲) شورای ملی مقاومت نهاد سیاسی وابسته به گروهک منافقین اقدام به انتشار گزارشی نمود که در آن از وجود تأسیسات هسته‌ای نطنز و تأسیسات آب سنگین اراک اطلاعاتی منتشر شده بود. با آنکه نخستین‌بار این گروه خبر فعالیت پنهانی مراکز هسته‌ای ایران را به جهان مخابره کرد، نیویورک‌تایمز نوشت که تلاش‌های سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس، و اسرائیل منجر به کشف این مرکز در سال ۱۳۸۱ شد که بعدها این خبر توسط منافقین رسانه‌ای و خبری شد. با وجود اینکه این تأسیسات هسته‌ای همگی صلح‌آمیز و در راستای دستیابی به انرژی هسته‌ای بود، اما پنهانی بودن آنها و عدم اطلاع به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دستاویزی برای آمریکا بود که این تأسیسات را تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای معرفی کند. در پی افشای تأسیسات هسته‌ای ایران این موضوع بر سیاست داخلی و خارجی خاتمی سایه افکند و اکثر تلاش‌های او را ناکام گذاشت. با افشای تأسیسات هسته‌ای ایران ابتدا سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلیس مذاکرات با ایران را برعهده گرفتند که منجر به صدور بیانیه سعدآباد و توافق بروکسل و پاریس شد. این مذاکرات که توسط حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی هدایت می‌شد ایران را متعهد کرد که اقدامات خود برای گسترش غنی‌سازی اورانیوم را محدود کند و برخی از تأسیسات خود را تعطیل کند و اروپا نیز در ازای آن از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کند و در عین حال برای عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی که پرونده آن با مخالفت آمریکا به تعلیق درآمده بود، تلاش کند. درحالی‌که این مذاکرات بدون حضور آمریکا و با نارضایتی دولت تندرو بوش پیش می‌رفت، در داخل ایران نیز مخالفان دولت خاتمی اقدامات وی و تیم مذاکره‌کننده را باج دادن به غربی‌ها و خیانت به صنعت هسته‌ای کشور معرفی می‌کردند. این در حالی بود که ایران تحقیقات خود را متوقف نکرده بود و در ماه‌های پایانی دولت سیدمحمدخاتمی که او دستور بازگشایی سایت‌های هسته‌ای و آغاز دوباره غنی‌سازی اورانیوم را داد، ایران به سرعت توانست برپایه تحقیقات صورت‌گرفته با روندی سریع‌تر فرآیند غنی‌سازی را انجام دهد و به درصدهای بالاتری از غنی‌سازی دست پیدا کند.

درحالی‌که توافق ایران با سه کشور اروپایی متضمن این بود که این سه کشور از ارسال پرونده اتمی ایران به شورای امنیت جلوگیری کنند و در صورت ارسال پرونده به شورای امنیت از حق وتوی خود استفاده کنند، فشار نومحافظه‌کاران آمریکایی همچون دیک‌چینی، جان بولتون و کاندولیزا رایس در دولت جرج دبلیو. بوش سبب شد تا طرف اروپایی به تعهدات خود پایبند نماند و بالاخره توافقات ایران و اروپا در ماه‌های پایانی دولت سیدمحمد خاتمی به پایان برسد و از این رو در آخرین ماه‌های دولت هشتم، رئیس‌جمهور ایران دستور از سرگیری غنی‌سازی اورانیوم را داد.

سرنوشت مسیحا

دوران ریاست‌جمهوری خاتمی با وجود ایده‌ها و شعارهای امیدبخش او با مشکلات و موانع بین‌المللی و داخلی روبه‌رو شد و نتوانست به اهداف بزرگ خود دست پیدا کند. با این حال در مجموع توانست همه این فرازونشیب‌ها و موانع را کنترل و مدیریت کند. در این دوره هشت‌ساله با وجود آنکه درآمدهای نفتی ایران به واسطه کاهش جهانی قیمت نفت، کاهش چشمگیری یافت، دولت خاتمی کارنامه اقتصادی موفقی از خود بر جای گذاشت و یکی از دوران‌های شکوفایی اقتصادی را رقم زد؛ شکوفایی‌ای که در دوره‌های بعدی با درآمدهای نجومی هم محقق نشد. دولت اصلاحات موفق شد چندین چالش امنیتی را که هر کدام برای ورود ایران به یک جنگ و برخورد نظامی کافی بود از سربگذراند و از طریق دیپلماسی عمومی و گفتگو چالش‌های خود را حل کند. افشای تلاش‌های هسته‌ای ایران که از دوران اکبر هاشمی‌رفسنجانی آغاز شده بود و البته در دولت اول خاتمی نیز ادامه یافته بود چالش دیگری بود که دولت خاتمی تلاش کرد مانع ارجاع آن به شورای امنیت شود و در این زمینه نیز موفق بود اما با رای آوردن محمود احمدی‌نژاد این تلاش نیز ناکام ماند و طرف غربی را اقناع کرد که جناح اصلاح‌طلب از اقتدار لازم برای ارائه تعهد در قبال فعالیت‌های هسته‌ای ایران ناتوان است و پرونده ایران بایستی در شورای امنیت بررسی شود. دولت خاتمی به درستی می‌دانست که تا زمانی که پرونده فعالیت‌های هسته‌ای در سازمان بین‌المللی انرژی اتمی بررسی شود، ایران توانایی اثرگذاری بر این نهاد فنی و حقوقی را دارد اما در صورت ارجاع این پرونده به شورای امنیت با وجود منطق سیاسی حاکم بر آن، ایران حتی اگر بتواند همه کشورهای عضو را به سیاست منصفانه در قبال ایران اقناع کند، نخواهد توانست از سد حق وتوی آمریکا بگذرد. اتفاقی که در دوران احمدی‌نژاد رخ داد و شورای امنیت با صدور قطعنامه‌هایی ایران را ذیل فصل هفت منشور ملل متحد تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی معرفی کرد و تحریم‌های بین‌المللی را علیه ایران اعمال کرد که همه کشورهای عضو سازمان ملل –اعم از دوستان و متحدان و همسایگان ایران- نیز ملزم به رعایت آن بودند و اقتصاد و آینده پیشرفت ایران را گروگان گرفتند.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید