نقش رئیس‌های فدراسیون در پنج بار جهانی شدن فوتبال ایران

کدخبر: ۲۱۹۴۷۳
اقتصاد نیوز: تیم ملی فوتبال ایران، پنجمین حضورش در جام جهانی فوتبال را تجربه می کند. پنج صعود، با پنج رییس فدراسیون فوتبال.
نقش رئیس‌های فدراسیون در پنج بار جهانی شدن فوتبال ایران

به گزارش اقتصاد نیوز و به نقل از بی بی سی، هیچ رئیسی تا امروز، دو بار این موفقیت را تجربه نکرده است؛ مدیرانی مانند حسین مبشر، حسین سرودی، امیر عابدینی یا محسن صفایی فراهانی.

رسیدن به جام جهانی برای بیش از بیست و پنج مدیر در حد آرزو باقی ماند و برای پنج نفر این رویا به حقیقت تبدیل شد. نگاهی می‌اندازیم به نقشی که این مدیران برای رسیدن به این دست‌آورد داشتند.

کامبیز آتابای دهمین رئیس فدراسیون فوتبال ایران بود. مردی که از خانواده‌ای بسیار نزدیک به خاندان پهلوی به فوتبال ایران رسید. او ابتدا «مدیر کل فنی و خدمات عمومی» یا به عبارتی رئیس اداره تشریفات دربار پهلوی بود. پدرش هم در حکومت محمدرضا شاه معاون وزارت دربار شد. اما کامبیز آتابای تقریبا در فوتبال ایران هرآن چه موفقیت بود را برای ایران ثبت کرد.

آقای آتابای سال ۱۳۵۱ فدراسیونی را از مصطفی مکری تحویل گرفت که دوبار در جام ملت‌های آسیا قهرمان شده بود و صعود به المپیک ۱۹۷۲ مونیخ و قهرمانی باشگاه استقلال در مسابقات جام باشگاه‌های آسیا را در کارنامه اش داشت. در حقیقت دلیل اصلی حضور کامبیز آتابای در راس فدراسیون فوتبال، نه ناکامی‌های احتمالی این فدراسیون، که اختلافات قدیمی میان مصطفی مکری با سپهبد حجت کاشانی رییس تازه وارد سازمان وقت تربیت بدنی بود.

نخستین اقدام کامبیز آتابای، راه اندازی لیگ سراسری برای فوتبال ایران شد. او جام تخت جمشید را در سال ۱۳۵۲ تاسیس کرد که به عنوان نخستین لیگ تاریخ فوتبال ایران شناخته می‌شود. او برای نخستین بار در دل فدراسیون فوتبال ایران، کمیته‌های مختلف را شکل داد. تا پیش از حضور آقای آتابای در اتاق ریاست فدراسیون فوتبال، هیچ نشانه‌‎ای از کمیته‌های انضباطی، داوران، جوانان یا تیم‌های ملی نبود.

نوشته شدن برنامه برای لیگ و "تقویم دار" شدن فوتبال باشگاهی و ملی ایران، یکی دیگر از اقدامات مثبت کامبیز آتابای به حساب می‌آمد. او در سومین سال مدیریت خود، رقابت‌هایی به نام "تورنمنت ایران" را در تهران برگزار کرد. همان سال تیم ملی فوتبال ایران برای اولین بار در تهران قهرمان بازی‌های آسیایی شد و برای دومین بار در سطح جوانان به قهرمانی آسیا رسید. 

صعود به مسابقات المپیک ۱۹۷۶ مونترال و بعد رسیدن به مرحله یک‌چهارم نهایی این رقابت‌ها، هرگز پس از مدیریت آقای آتابای تکرار نشد. او به مجمع فدراسیون جهانی فوتبال و ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا رسید و برای نخستین بار تیم نوجوانان ایران را با مربیگری ناصر ابراهیمی تشکیل داد. پایه‌ریزی مدیریتی او در فوتبال ایران، منجر شد به صعود ایران به جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین.

آقای آتابای نه فقط در صعود ایران به جام جهانی که در حقیقت در شکل گرفتن شالوده فوتبال ایران نقشی مهم داشت. او پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ از ایران رفت و رییس دفتر فرح پهلوی شد.

داریوش مصطفوی: بازگشت به جام جهانی

  از داریوش مصطفوی یک جمله بیش از بقیه به یادگار مانده است. او مهر ۱۳۷۶ به شبکه دو تلویزیون ایران گفت: "آن چه ما امروز ما برداشت می کنیم، محصول کار مدیران پیش از من است و البته سالها بعد مدیرانی می آیند که محصول کار امروز من را درو می‌کنند."

او یکی از مدیرانی بود که از دل فوتبال ایران بیرون آمد و به ریاست فدراسیون ایران رسید. سابقه بازی در تیم های تاج (استقلال)، پرسپولیس، تهران‌جوان و تیم ملی ایران را داشت و قدر مسلم باید شیوه‌ای متفاوت از مدیریت را برای شکستن تابوی بیست ساله فوتبال ایران و رسیدن به جام جهانی ارائه می‌کرد.

شیوه‌های مدیریت داریوش مصطفوی را سال‌ها بعد محمد دادکان یکی دیگر از رئیس‌های فدراسیون فوتبال در گفتگو با روزنامه جهان فوتبال، "لحظه ای" و با "عمر یک روز" دانست. اشاره دادکان به تلاش‌های مصطفوی برای رسیدن به راه حل‌های میان‌بر و ایجاد لابی قدرت در کنفدارسیون فوتبال آسیا بود.

در حقیقت داریوش مصطفوی نخستین مدیر و رئیس فوتبال ایران شد که پس از انقلاب و از دست رفتن تمامیت قدرت ایران (با کنار رفتن کامبیز آتابای از کنفدراسیون آسیا) کوشید با AFC و فیفا صاحب مراودات دوستانه و نزدیک شود. او هرگز منکر این مسئله هم نشد و آذر ۹۶ به سایت پارس فوتبال گفت: "متاسفانه بعضی‌ها از منافع ملی درک درستی ندارند. این که اگر یک رئیس فدراسیون تلاش کند که یک داور به ضرر تیمش سوت نزند را می‌گویند طرف رشوه داده است."

داریوش مصطفوی در حالی سال ۱۳۷۶ و با دشواری موفق شد تیم ملی ایران را به جام جهانی فوتبال برساند که بودجه یک سال فدراسیون ایران کمتر از ۴۵ میلیون تومان بود. همان زمان بودجه فدراسیون عربستان برای صعود به جام جهانی فوتبال ۱۵ میلیون دلار برآورد می‌شد.

آقای مصطفوی در بخشی از مصاحبه خود با همین سایت با ادعای این که "در انتخاب ساندروپل به عنوان داور بازی ایران و استرالیا تاثیر داشته" گفته بود که فیفا می‌خواست یک داور صرب را برای این بازی انتخاب کند. رئیس وقت فدراسیون فوتبال ایران همچنین گفته بود: "هاوه‌لانژ را به ایران آوردم و اخطارهای ۵ بازیکن دو اخطاره تیم ملی بخشیده شد."

داریوش مصطفوی همچنان خودش را موفق‌ترین مدیر تاریخ فوتبال ایران معرفی می‌کند و دلایل برکناری‌اش پس از صعود به جام جهانی را سیاسی می‌داند.

محمد دادکان: زندگی در زمان حال

  او معمار اقتصادی فدراسیون فوتبال ایران بود. سال ۱۳۸۳ در گفتگو با روزنامه جهان فوتبال گفت: "هزینه تیرماه فدراسیون فوتبال ایران که صرف آماده‌سازی و تمرین پنج تیم ملی در رده‌های مختلف بود، از مرز دو میلیارد تومان گذشت." چنین رقمی حتی چهار سال قبل برای بودجه سالیانه فدراسیون ایران، نزدیک به رویا هم نبود. آقای دادکان مدعی شد هیچ کمکی از سازمان وقت تربیت بدنی ایران نمی‌گیرد و تمام بودجه سالیانه فوتبال ایران، یا از "ارتباطات" او تامین شده یا از "راه های درآمدزایی فدراسیون." اما او هرگز در مورد شیوه‌های درآمدزایی توضیحی نداد.

محمد دادکان در قیاس با داریوش مصطفوی مدیر "روزمره‌گی نبود، اما وقتی او را با محسن صفایی فراهانی قیاس می‌کردیم، مدیری دوراندیش با برنامه‌ریزی‌های بلند مدت هم به نظر نمی‌رسید. او در قیاس با آقای صفایی فراهانی و حتی با مدیران پس از خود، کمترین تلاشی برای ساخت و تجهیز کمپ تیم‌های ملی نشان نداد، اما تلاش کرد همواره "ویترین مغازه‌اش" شیک و به روز باشد.

بازی های دوستانه زمان محمد دادکان برای تیم ملی ایران ایده‌آل بود. از دعوت تیم ملی آلمان (که البته براساس مراودات سیاسی وقت انجام شد) تا اردوهای بلندمدت اروپایی و استخدام برانکو ایوانکوویچ برای در دست گرفتن سکان رهبری تیم ملی، بخشی از تلاش‌های او برای صعود به جام جهانی آلمان شد.

او گاهی در امور فنی تیم ملی هم دست می‌برد. خودش سال ۱۳۸۴ به روزنامه خبر ورزشی گفته بود که "شخصا با وحید هاشمیان در آلمان صحبت کردم تا او را برای بازگشت به تیم ملی متقاعد کنم." این در حالی بود که برانکو ایوانکوویچ در همان مقطع زمانی، پرونده حضور این بازیکن در تیم ملی را مختومه قلمداد کرد. همین طور در رایزنی برای حضور فریدون زندی در تیم ملی ایران هم موفق بود. شاید تنها جایی که از "پادرمیانی" یا "اعمال فشار" به کادر فنی تیم ملی پشیمان شد، در مورد خداداد عزیزی بود.

در فضای فوتبال ایران محمد دادکان و داریوش مصطفوی بهترین راهکار را برای رسیدن به جام جهانی انتخاب کردند: "زندگی در زمان حال."

علی کفاشیان: هم دوراندیشی، هم ویترین زیبا

  این شاه کلید جملات علی کفاشیان در گفتگوی سال ۱۳۹۱ با روزنامه ایران ورزشی بود. علی کفاشیان ورزشکار بود، اما نه فوتبالیست مانند داریوش مصطفوی یا محمد دادکان. مدیریت اقتصادی را می‌دانست، ولی نه در حد محسن صفایی فراهانی. پس تلفیقی از دو مدیریت ورزشی و سیاسی-اقتصادی در فدراسیون فوتبال ایران شد.

مهمترین برنامه‌های مدیریتی آقای کفاشیان، روی زیرساخت هایی متمرکز شد که طی سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ (آغاز مدیریتش در فدراسیون) از یاد رفته بود. بازسازی و تجهیز کمپ تیم‌های ملی و مدون کردن برنامه لیگ‌های پایه مهمترین هدفش بود. هرچند در زمینه همسان‌سازی و نظارت بر مدارس فوتبال شکست خورد، اما تیم‌های نوجوانان و جوانان ایران را متحول کرد.

در سال‌های نخستین مدیریتش، با اعمال فشارهای مستقیم از سوی سازمان وقت تربیت بدنی برای عزل و نصب مربیان ملی روبرو بود. این مسئله را بارها علی دایی، یکی از مربیان معزول شده تیم ملی ایران اعلام کرد و سال ۱۳۹۰ شخص آقای کفاشیان در برنامه تلویزیونی ۹۰ گفت: "من گاهی اختیار برداشتن این لیوان از روی میزم را نداشتم."

اختیارات علی کفاشیان از دولت دوم محمود احمدی‌نژاد و تغییرات در سازمان تربیت بدنی بالاتر رفت. او موفق شد کارلوس کی‌روش را جانشین افشین قطبی کند. این شاید مهمترین و موثرترین عامل برای راهیابی تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل بود.

شاید اگر تلاش آقای کفاشیان برای ادامه ریاست و همین طور کم شدن اختیارات سازمان تربیت بدنی، وزارت ورزش و همین طور دولت ها برای دست بردن در چیدمان فدراسیون فوتبال نبود، علی کفاشیان هرگز موفق به ثبت‌نام خود در فهرست مدیرانی که طعم جهانی شدن را چشیده‌اند، نمی شد. او محصولی دو گانه از مدیریت صفایی فراهانی و محمد دادکان بود. شاید به اندازه هیچ کدام از این دو مدیر کامل نشد، اما تلاش کرد به بخشی از هر دو هدف برسد؛ هم دوراندیشی، هم ویترین زیبا.

مهدی تاج: دست نزدن به الگوی موفق

  هجدهم اردیبهشت سال ۹۵ مهدی تاج، مرد همیشه نایب رییس علی کفاشیان، ریاست فدراسیون فوتبال را در دست گرفت و آقای کفاشیان نایب رییس او شد. از این انتخابات، به عنوان مدل "پوتین- مدودف" در فوتبال ایران یاد شد.

مهدی تاج جز در چیدمان دپارتمان‌ها و کمیته‌های فدراسیون فوتبال، تقریبا پیروی کاملی از روش مدیریتی علی کفاشیان داش:. دست نزدن به موقعیت کارلوس کی‌روش و کادر فنی تیم ملی. او حتی در نوع مواجهه با حواشی این سرمربی، روش های آقای کفاشیان را اجرا کرد.

صعود تیم ملی در دوران مدیریت مهدی تاج کم‌نظیر بود: ساده‌ترین صعودی که ایران برای رسیدن به یک دوره جام جهانی تجربه کرد. قبل از جام جهانی روسیه، راحت‌ترین صعود به جام جهانی مربوط به دوره ریاست محمد دادکان و بازی‌های انتخابی جام جهانی آلمان بود. در مرحله نهایی تیم ملی ایران یک بازی قبل از پایان بازی‌ها، صعودش به جام جهانی را جشن گرفته بود.

اما این بار در حالی که دو بازی پایانی ایران نمایشی بود، بدون قبول حتی یک شکست و در حالی که فقط در بازی آخر مقابل سوریه دروازه ایران باز شد، تیم ملی به دروازه روسیه رسید. شاید مهمترین نقش مهدی تاج، حفظ همان هارمونی قدیمی و دست نبردن در فضای تیم ملی بود. کاری که شاید برای بسیاری از مدیران دشوار باشد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید