روایت محمدتوسلی از جمله معروف بازرگان؛

رهبری اصلی انقلاب را شاه کرد

کدخبر: ۲۷۰۰۲۴
اقتصادنیوز؛ محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران درباره جمله معروف بازرگان مبنی بر اینکه شاه بود که انقلاب کرد گفت: جمله معروف این است که رهبری اصلی را شاه کرد و او باعث شد که انقلاب شود. ولی در مرحله دوم اختیارات ملت ایران در اختیار یک فرد قرار گرفت.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرناپلاس؛ محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران پس از انقلاب، به بازخوانی مواضع فکری و سیاسی مهندس بازرگان در دوره پس از دولت موقت می‌پردازد. در ادامه گفت‌وگوی توسلی با ایرناپلاس را بخوانید:

مبارزه بازرگان با فرهنگ استبدادی و خرافات مذهبی

با نگاه به گذشته به نظر می‌رسد آقای بازرگان به لحاظ منشی و بینشی بیش از اینکه سیاستمدار باشد یک روشنفکر است. طبیعتاً یک سیاستمدار به جوانان نمی‌گوید بروید پی درس خواندنتان و وارد سیاست نشوید و سیاست را به ما بسپارید. یا یک سیاستمدار نمی‌گوید بروید خانه‌هایتان و به یک معنا کنشگری سیاسی را از جامعه سلب کند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

توسلی: مهندس بازرگان قبل از اینکه یک کنشگر سیاسی باشد، به تعبیری روشنفکر دینی است. کسی که از شهریور 20، برای تحول اجتماعی وارد عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه شده است. او مشکل اصلی جامعه ما را استبداد و پیرامون خرافات می‌بیند، و این آیه قرآنی را سرلوحه خدمات خود قرار می‌دهد: إ«ِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم». همیشه دو مشکل اساسی در جامعه ما بوده ‌است. یکی فرهنگ استبدادی و دیگری خرافات مذهبی، که ما را از سرچشمه زلال اسلام دور کرده‌ است. بنابراین مهندس بازرگان دنبال یک تحول اساسی و زیربنایی در جامعه ماست. لذا قبل از اینکه دنبال قدرت و آن ابزارهایی که دیگران برای رسیدن به قدرت استفاده می‌کنند باشد، به دنبال حاکمیت حجت است. این جمله معروف بازرگان که در دهه شصت مطرح می‌کنند که جنگ ما جنگ حجت است و جنگ قدرت نیست، به همین موضوع دلالت دارد. چرا؟ برای اینکه ما می‌خواهیم به‌طور راهبردی ریشه مشکلات و دلایل عدم توسعه‌یافتگی جامعه ایران را شناسایی کنیم و راهکارهایی واقع بینانه برای رفع این مشکلات ارائه کنیم. حالا این بحث‌هایی که شما مطرح کردید، هر کدام یک زمینه اجتماعی دارد و آنچه شما اشاره می‌کنید، بازی جوانان با سیاست در شرایطی است که حزب توده و مارکسیست‎ها در دانشگاه سلطه دارند.

ولی این نگاه ادامه دارد.

توسلی: ایشان معتقد است که فعلاً اولویت با خودسازی به‌لحاظ اجتماعی و فرهنگی است. همچنان که امروز ما پیام مهندس بازرگان در حوادث سال 60 را بهتر می‌فهمیم. خرداد 60 بزرگ‌ترین ضربه را بعد از انقلاب به جمهوریت نظام زده‌ است. برای اینکه موجب شده فضای سیاسی بسته شود و آن فضای سیاسی که سال 58 و 59 بود، طوری تحول پیدا کند که یک نگاه راست سنتی در جامعه ما حاکم شود؛ همان نگاه شیخ فضل‌الله نوری که در مشروطه بود. این وضعیت سبب شد تا بسیاری از اصولی که در قانون اساسی به‌صورت شفاف مطرح شده است، نتواند مورد عمل قرار بگیرد. دو مثال می‌زنم: اصول شوراها در فصل هفتم قانون اساسی تصویب شده است. ما در اسفند 57 برای شهر تهران در این زمینه مطالعات راهبردی انجام دادیم و نهایتاً مدیریت واحد شهری در یک فرآیند با همکاری وزارت کشور و دولت موقت نهایی شد، و در مهرماه 58 ما این را تصویب کردیم. همان قانون در مجلس اول تصویب شد و وزارت کشور اجرا نکرد. در مجلس دوم و سوم و چهارم و پنجم این قانون شوراها کم‌رنگ شد، تا اینکه بعد از دوم خرداد، آقای خاتمی در سال 77 انتخابات شوراها را انجام دادند و این نهاد شکل گرفت. چرا؟ چون کسانی در قدرت قرار گرفتند که به حقوق شهروندی و نقش مردم در مدیریت شهر تهران و کل کشور باور داشتند. ولی وقتی باور ندارند، قانون را اجرا نمی‌کنند. شما قانون احزاب را نگاه کنید. اصل 26 قانون اساسی خیلی شفاف و روشن می‌گوید تمامی احزاب و گروه‌ها و انجمن‌ها علی‌الاطلاق آزاد هستند. هیچ تبصره‌ای هم ندارد . اگر قانون است و جنبه حقوقی دارد، آیا بعد از خرداد 60 قانون احزاب اجرا شد؟

بازرگان دنبال قدرت نبود

بیانیه هشت ماده‌ای که پیش از سال 60 و 30 خرداد منتشر شد، آن هم عملاً واکنشی بود به وقایع روزهای ابتدای انقلاب.

توسلی: اما به آن هم عمل نکردند. می‌خواهم بگویم که به هر مقطعی نگاه کنید، بازرگان و نهضت آزادی ایران در راستای منافع ملی کوشش کردند تا به وظیفه دینی و ملی و به رسالت آگاهی‌بخشی خودشان هم عمل کنند. هیچ‌وقت دنبال قدرت نبودند. بنابراین جوری عمل نکردند که به‌دنبال حمایت توده‌ای باشند که به قدرت برسند. در واقع به‌دنبال تحولات زیربنایی بودند تا موانع توسعه کشور برطرف شود.

من نمی‌توانم قضاوت کنم که آیا همه گروه‌های دیگر لزوماً به فکر منافع ملی بودند یا نبودند. من فکر می‌کنم که شاید گروه‌های مخالف نهضت آزادی هم از معبر نگاه خودشان داشتند از منافع ملی دفاع می‌کردند. ولو اینکه منافع ملی از معبر و از طریق به قدرت رسیدن خودشان محقق شود. مسئله من این است که هنر سیاستمدار این است که در زمان خودش بتواند کار را پیش ببرد. من بازرگان دهه 60 و بازرگان سال 57 را بیش از اینکه بازرگان مردم ببینم، بازرگان تاریخ می‌بینم. اگر بخواهیم امروز قضاوت تاریخی کنیم شاید بگوییم که خیلی از این حرف‌ها، حرف‌های درستی بود. ولی بازرگان نمی‌تواند ایده‌های خودش را در زمان خودش پیش ببرد و در زمان خودش حرفش شنیده نمی‌شود. لذا به نظر می‌رسد که بازرگان در واقع در قامت یک روشنفکر است، نه سیاستمدار. و جامعه ما به سیاستمدار نیاز دارد تا روشنفکر. فرضاً ممکن است امام و بقیه گروه‌ها تصمیمی بگیرند که امروز مورد نقد باشد، ولی در آن دوره می‌بینیم که تصمیم، تصمیم قابل‌پذیرشی بوده است، ولو اینکه تبعاتی هم داشته باشد.

توسلی: بله با یک تعبیری، این نگاه درست است که کنش مهندس بازرگان در ابتدای انقلاب موفق نبوده است. اما باید ببینیم که مهندس بازرگان با چه دیدی به سیاست نگاه می‌کرده است. امروز بسیاری از نسل جوان و فرهیخته و آکادمیک بیان می‌کنند که آنچه مهندس بازرگان در خشت خام می‌دید، امروز ما در آینه هم نمی‌بینیم. در ادبیات علوم سیاسی، وقتی نیروهای سیاسی تشکیل می‌شوند، باید وارد قدرت شوند. شما در کشورهای اروپایی توسعه یافته و جوامع دموکراتیک که انتخابات آزاد و سالم است، احزابی که برنامه‌های مختلفی دارند، در انتخابات شرکت می‌کنند و هر حزبی که برنامه‌اش رای بیشتری بیاورد، آن برنامه را اجرا می‌کنند. ولی ما تا رسیدن به آن درجه از جامعه دموکراتیک، فاصله خیلی زیادی داریم. همان‌طور که عرض کردم، مهندس بازرگان می‎گفتند که جنگ ما، جنگ حجت است و جنگ قدرت نیست، که ما بخواهیم وارد قدرت شویم. مهندس بازرگان همواره نگاه جامعه‌محور داشت و رویکردش تحول در جامعه و نهادهای مدنی و بالابردن آگاهی جامعه بود. بر اساس همان نگاهی که همه انبیا و مسلمانان تاریخ دارند که جامعه را برای کنشگری آماده کند.

آماده کردن جامعه در نگاه بازرگان وجه نخبه‌گرایانه دارد یا بخش مشارکتی؟

توسلی: مهندس بازرگان با نگاه راهبردی که از قبل داشتند حرکت کردند. در دهه 60 یک سؤالی را مطبوعات از مهندس بازرگان کردند و گفتند که خودتان را نقد کنید. من از مهندس بازرگان این جمله را دیدم که گفت: من مهم‌ترین نقدی که می‌توانم از خودم بکنم این است که نتوانستم همه مسائلی را که می‌دانستم، بیان کنم. این خیلی مهم است و جمله‌ای کلیدی است. مهندس بازرگان خیلی خویشتن‌دار بود و کوشش می‌کرد که در حد ظرفیت هر زمانی، مطالب خود را بیان کند. مهندس بازرگان در همان انتخابات رفراندوم 12 فروردین که مسئولیت داشت، گفتند که ما باید به جمهوری دموکراتیک اسلامی رای دهیم. چرا مهندس بازرگان بر جمهوری دموکراتیک اسلامی تأکید داشت؟ برای اینکه ایشان به لحاظ تاریخی شناخت داشت و می‌دانست در جمع روحانیت کسانی هستند که از درون آموزه‌های اسلامی، حاکمیت ملت و آزادی و حقوق شهروندی را درنمی‌آورند و باور ندارند. این گام اولی است که مهندس بازرگان تلنگر می‌زند. شما تمام رویدادها را ببینید. در تمام مقاطع مهندس بازرگان تلنگر می‌زند که انحراف به وجود آمده است. سال 61 مهندس بازرگان کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» را می‌نویسند. اینکه انقلاب ایران در دو مرحله انجام گرفته است و گام اول همه با هم بودیم و همه شعار مرگ بر شاه می‌دادیم و همه مخالف استبدادی بودیم، همه دنبال آزادی و حاکمیت ملت بودیم.

و آن جمله معروف که شاه انقلاب کرد.

توسلی: بله، جمله معروف این است که رهبری اصلی را شاه کرد و او باعث شد که انقلاب شود. ولی در مرحله دوم اختیارات ملت ایران در اختیار یک فرد قرار گرفت. در سال 61 است که این نگاه را دارند و در سال 62 کتاب گمراهان را نوشتند و چاپ شده است و در اختیار همه هم هست. بازرگان در این کتاب توصیف می‌کند که وضعیت کلیسا و روحانیت در چند قرن اخیر اروپا چگونه بوده و چه هزینه‌های سنگینی را به ملت‌های اروپایی تحمیل کرده است. تا اینکه در اثر آن فرآیند و هزینه‌های سنگینی که پرداخت می‌شود، نهایتاً روحانیت مسیحی و کلیسا می‌پذیرد که باید خارج از قدرت قرار بگیرد و از آنجا است که سوابق تاریخی نشان می‌دهد که زمینه‌های توسعه انسانی و پیشرفت فراهم می‌شود. با ارزیابی این مجموعه‌ها می‌بینیم نهضت آزادی ایران و مهندس بازرگان نقش آگاهی بخشی و پاسداری از آرمان‌های انقلاب و مطالبات تاریخی ملت ایران را داشتند و طبیعی است که در این فرآیند هزینه‌های سنگینی را هم تقبل کنند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید