زنانی که سرنوشت کشورشان در دستان آنها بود + عکس

کدخبر: ۳۰۳۰۳۱
اقتصاد نیوز: با وجود این ‌که خیلی‌ها تاریخ را مردانه می‌دانند، یعنی معتقدند که تاریخ را مردها نوشته اند و در آن اعتنایی به جایگاه ویژه و تاریخی بانوان نشده است؛ اما هستند زنان سیاستمداری که در طول تاریخ، با اقداماتشان، زمینه‌ساز تغییرات عمده و حتی جنگ‌های بزرگ شده‌اند؛ آن‌قدر که مورخان را وادار به نوشتن شرح احوالاتشان کردند و به این ترتیب، نام و خاطره آن ها در تاریخ باقی ماند.

به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از خبرآنلاین؛ نگاهی اجمالی به متون تاریخی نشان می‌دهد که این زنان باهوش و دارای قریحه سیاسی، به تمام ادوار تاریخ تعلق داشته‌اند و در هر دوره، چه در شرق و چه در غرب، سرنوشت برخی ملت‌ها، با تصمیمات این زنان سیاستمدار، گره خورده است. در ادامه، با تعدادی از آن ها آشنا خواهید شد.

 

تَرکان خاتون

در تاریخ ایران بعد از اسلام، به دو زن سیاستمدار که نامشان تَرکان است، بر می خوریم. نخست، تَرکان خاتون، همسر مقتدر ملکشاه سلجوقی و دوم، تَرکان خاتون، مادر سلطان محمدخوارزمشاه. بانوی مد نظر ما در این نوشتار، ملکه دربار ملکشاه است؛ زنی بسیار مقتدر و وابسته به یکی از خاندان‌های قدرتمند سلجوقی که برای خودش در دربار برو و بیایی داشت و حتی در برابر خواجه نظام‌الملک توسی، وزیر دانشمند و سیاستمدار همسرش، دست به مانورهای سیاسی گسترده زد. برخی مورخان، ترکان خاتون را قوی‌ترین بانوی عصر سلجوقی می‌دانند که البته ادعای گزافی نیست. وی می‌خواست با به تخت نشاندن پسرش محمود به جای برکیارق، پسر ملکشاه از همسر دیگرش، اقتدار خود را حفظ کند. ترکان خاتون پس از مرگ شوهرش، به یکی از رؤسای قبایل سلجوقی، وعده ازدواج داد و خواست با فریب دادن او، برکیارق را از بین ببرد، اما هنگامی که به قول خود عمل نکرد، حمایت رئیس قبیله را از دست داد و برکیارق توانست بدون دردسر، وارد اصفهان، پایتخت ملکشاه شود. با این حال، ترکان خاتون توانست با اتکا به پسرش، بر بخشی از قلمرو سلجوقیان مسلط شود. او در سال 487 هـ.ق، در فومن، مورد سوءقصد اسماعیلیان قرار گرفت و چند روز بعد، درگذشت.
 

ماری ترز

ماری ترز، بی‌تردید یکی از زنان بسیار قدرتمند اروپای قرن 18 میلادی است. وی فرزند شارل ششم، امپراتور اتریش، بود. شارل با وجود داشتن پسر، دوست داشت که ماری به قدرت برسد. همین مسئله، زمینه مخاصمه بین وی و اعضای خانواده‌اش را فراهم کرد. جنگ‌های جانشینی در سرزمین اتریش و امپراتوری مقدس روم، سرانجام با پیروزی ماری ترز و استقرار او بر اریکه سلطنت پایان یافت. وی که هنگام رسیدن به مقام امپراتوریس اتریش، 23 سال داشت، توانست ظرف مدت 10 سال، آرامش نسبی را در کشور حکمفرما کند و با وجود تحمل دو شکست از اسپانیایی‌ها و عثمانی‌ها، ضمن انجام اصلاحات گسترده مالی و نظامی، ارتش اتریش را بسیار توانمند کرد و توانست از مستملکات این امپراتوری به خوبی پاسداری کند. ترز بانویی بسیار پرکار و در عین حال، ساده زیست بود. او بیشتر اوقات روز را به صدور فرمان‌های دولتی و حل و فصل مسائل کشور می‌پرداخت و از هوش فوق‌العاده‌ای برای تحلیل اوضاع برخوردار بود. برخی از مورخان معتقد هستند که ماری ترز را باید احیاکننده امپراتوری اتریش – مجار بنامیم. در دوران او، اوضاع اقتصادی در امپراتوری اتریش – مجار، بهبود یافت. ماری در سال 1780 میلادی درگذشت.

کاترین

از آن‌جا که کاترین دوم یا کاترین کبیر، امپراتوریس مقتدر روسیه تزاری است، خیلی‌ها بر این باورند که زادگاه او نیز، روسیه بوده است؛ در حالی که چنین نیست. کاترین در یکی از خاندان‌های اشرافی پروس در آلمان امروزی به دنیا آمد و بعدها، همسر پتر سوم شد که هنوز در مقام ولیعهدی امپراتور روسیه قرار داشت. طبق گزارش مورخان، پتر سوم، مردی سفیه و عقب مانده بود و تنها رابطه خونی‌اش با تزار قبلی، سبب‌ساز سلطنت وی شد. با روی کار آمدن پتر سوم، کاترین به همه کاره دربار او تبدیل شد و زمام امور را به دست گرفت. کاترین، زنی عاری از احساس بود؛ به سادگی جان افراد را می‌گرفت و خشونت بی‌حد و حصرش، باعث شد که دشمنانش را زنده باقی نگذارد. او به اصلاحات گسترده‌ای دست زد و روسیه را بیش از پیش به کشوری اروپایی تبدیل کرد. کاترین پس از کنار زدن شوهرش، 34 سال بر روسیه حکومت کرد؛ طولانی‌ترین دوران حکومت یک تزار بر روسیه. در زمان کاترین، روسیه دست‌اندازی به خاک همسایگان خود را افزایش داد. گرجستان در همین دوره از ایران جدا شد و پس از مرگ کاترین، تزارهای روس، توسعه طلبی او را در جنوب، با حملات گسترده به منطقه قفقاز ادامه دادند.
 

تئودورا

هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که دختری بی‌نام و نشان، بتواند دلِ ژوستی‌نین، امپراتور مقتدر روم شرقی را برباید و ظرف چند سال، به بزرگ ترین بازیگر دربار او تبدیل شود. تئودورا، پیشینه روشنی نداشت. روزی امپراتور او را در مجلسی دید و عاشقش شد و بعد، وی را به همسری برگزید. ژوستی‌نین به شدت تحت تأثیر تئودورا قرار داشت؛ تا جایی که مورخان او را نفر دوم امپراتوری روم شرقی می‌دانستند. تئودورا، از طبقات پایین اجتماع بود و به همین دلیل، رویکردی مردمدارانه پیش گرفت و به طبقات فرودست، بیش از پیش توجه کرد؛ این اهتمام، سبب‌ساز محبوبیت تئودورا در میان مردم شد و بر قدرت وی در جامعه افزود. در دوران او، یکی از بزرگ ترین شورش‌های امپراتوری روم شرقی، با فرماندهی سرداری به نام «نیکا» اتفاق افتاد؛ این شورش آن‌قدر گسترده بود که ژوستی‌نین تصمیم به فرار گرفت، اما تئودورا وی را از این کار منع کرد و خود هدایت نیروها را عهده‌دار شد. با فرماندهی تئودورا، شورش سرکوب شد و ژوستی‌نین اقتدار پیشین را بازیافت. تئودورا پیش از ژوستی‌نین درگذشت؛ مرگ او باعث عزاداری همیشگی امپراتور شد و ژوستی‌نین، تا پایان عمر، از مرگ همسرش محزون بود.
 

زنوبیا

زنوبیا، ملکه مقتدر تدمر، یکی از قدرتمندترین زنان تاریخ باستان در بین‌النهرین است. او همسر اودیناتوس، پادشاه تدمر بود؛ حاکمی که به رومی‌ها گرایش داشت و حتی یک بار در حمایت از آن ها، با ایرانیان جنگید. با این حال، تدمر در زمان اورلیانوس، امپراتور روم، سر از اطاعت رومیان پیچید و اودیناتوس، علیه آن ها دست به شورشی گسترده زد. رومیان برای سرکوب شورش به شام آمدند، اما حمایت ضمنی ایرانیان از اودیناتوس، کار را برای لژیون‌های رومی سخت کرد. در یکی از این نبردها، اودیناتوس کشته شد؛ اما زنوبیا، ملکه مقتدر او، چنان اداره امور را به دست گرفت که ضعفی در جبهه نیروهای خودی به وجود نیامد. زنوبیا پسرش را به جای شوهرش بر تخت نشاند و خود هدایت لشکر را عهده‌دار شد و توانست در چند جنگ، رومیان را مغلوب کند. اما اعتماد نداشتن ایرانیان به او، از یک سو و از سوی دیگر، قدرت نظامی رومیان، زنوبیا را دچار شکست کرد. تدمری‌ها مغلوب شدند و شهرشان غارت شد. زنوبیا نیز به اسارت درآمد و در غل و زنجیر به روم فرستاده و در آن‌جا، به فرمان اورلیانوس، گردن زده شد.زنوبیا یکی از شخصیت های تاریخی مطرح در سوریه است.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید