طهمورث غلامی دلایل عدم مذاکره ایران و آمریکا را رمزگشایی کرد

چرا تجربه اوباما، با ترامپ در نیویورک تکرار نشد؟

کدخبر: ۳۰۶۰۳۹
اقتصادنیوز: سعیده‌ سادات فهری خبرنگار دنیای اقتصاد گفت‌وگویی با طهمورث غلامی، تحلیلگر مسائل آمریکا انجام داد.
چرا تجربه اوباما، با ترامپ در نیویورک تکرار نشد؟

به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفت‌وگو به این شرح است:

n85FG8mmJIbD

 

*دوره ریاست‌‌جمهوری باراک اوباما با شرایط فعلی متفاوت است؛ آقای روحانی با اوباما در شرایطی گفت‌وگوی تلفنی داشتند که پیش از آن طرفین ایرانی و آمریکایی در عمان در نشستی شرکت کرده و به توافق‌هایی نیز دست یافته بودند. بنابراین مقدمه تماس تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا از قبل فراهم شده بود و این مکالمه تلفنی صرفا فرآیندی را که از قبل در جریان بود تقویت کرد و نشان داد که دو طرف مصمم هستند مسیر گفت‌وگو را پیش ببرند، ولی در ارتباط با آقای ترامپ و روحانی این پیش‌شرط اتفاق نیفتاد. یعنی پیش از نشست مجمع عمومی، دیداری بین نمایندگان تهران و واشنگتن صورت نگرفته بود که روسای جمهور دو کشور بخواهند از طریق تلفنی، آن دیدار یا جریان مذاکره را تقویت کنند.

* به نظر من صرفا ایران نبود که از مذاکره استقبال نکرد، بلکه ایالات‌متحده نیز خواهان مذاکره با ایران در هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل نبود. دلیل اصلی که ایران با آمریکا وارد مذاکره نشد به شکل صریح و روشن به سخنرانی مقام معظم رهبری در ۲۶ شهریور ماه بازمی‌گردد. ایشان در آن سخنرانی اعلام کردند که مذاکره با آمریکا دو معنی دارد؛ اول اینکه دیپلماسی فشار حداکثری آمریکا موفق شده و دوم اینکه ما باید شرایط آمریکا را بپذیریم و به این دلایل رهبری با مذاکره مخالفت کردند.

*تهران تاکید دارد اگر در این وضعیت وارد فرآیند مذاکره شود متضرر خواهد شد. به دو دلیل ایران چنین نگاهی به مذاکره با آمریکا در مقطع کنونی دارد؛ اولا اینکه در صورت انجام مذاکره در شرایط فشار حداکثری، این مساله بدعت خواهد شد که آمریکایی‎ها گمان کنند هر بار به جمهوری اسلامی ایران فشار وارد آورند این کشور عقب‌نشینی کرده و امتیازهایی خواهد داد.

* مساله‌ای که تهران نسبت به آن نگرانی‌هایی دارد؛ مبنی بر اینکه اگر ایران تحت فشارهای دولت فعلی آمریکا وارد فرآیند مذاکره شود و امتیازهایی بدهد، ممکن است دولت‌های بعدی کاخ سفید نیز همین مسیر را در پیش بگیرند. یعنی همواره ایران را تهدید کنند و هر بار در حوزه‌های مختلف خواستار امتیازهای دیگری باشند. دلیل دیگر نگرانی جمهوری اسلامی که در صحبت‌های رهبری نیز منعکس شد این است که در حال حاضر تهران در حوزه هسته‌ای، موضع خود را قدرتمند نمی‌بیند که بخواهد وارد مذاکره با آمریکا شود. چرا که ایران با وجود خروج دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا از برجام در اردیبهشت ۹۷ اما یک سال به برجام پایبند ماند و بعد از آن هم به‌صورت تدریجی در حال کاهش تعهدات برجامی‌اش است؛ بنابراین گذر زمان به ضرر ایران بوده و نمی‌تواند مانند سال‌های ۹۰ و ۹۱ روی توسعه فعالیت‌های اتمی‎اش کار کرده و کارت‎سازی کند. شوک اقتصادی ناشی از فشارهای بیرونی و تحریم‌های ناعادلانه آمریکا نیز تاحدودی باعث اختلال در اقتصاد کشور شده، بنابراین در چنین شرایطی اصلا به صلاح نیست که تهران وارد مذاکره با واشنگتن شود.بنابراین جمهوری اسلامی ایران بر مبنای این اصل به دنبال آن است که اصلا با ایالات متحده وارد مذاکره نشود.

* اکنون ایران و آمریکا شرایطی لحاظ کرده‌اند که عملا مذاکره امکان‌پذیر نیست. از یکسو طرف آمریکایی ۱۲ پیش شرط یا حوزه گفت‌وگو برای ایران مشخص کرده که پذیرش آن برای تهران امکان‌پذیر نیست. از طرف دیگر شرط ایران نیز لغو تمام تحریم‌ها است که بسیار بعید به نظر می‌رسد آمریکا چنین شرطی را بپذیرد. بنابراین وقتی دو بازیگر تمایل به گفت‌وگو نداشته باشند برای اینکه به افکار عمومی و میانجیگری دیگر دولت‌ها پاسخ دهند، شروطی را بیان می‌کنند که عملا مذاکره را به بن‌بست می‌کشاند.بنابراین اگر مذاکره‌ای در نیویورک بین ترامپ و آقای روحانی صورت نگرفت صرفا به این دلیل نبود، که جمهوری اسلامی ایران آن را قبول نکرد بلکه ایالات متحده نیز خواستار مذاکره در شرایط فعلی نیست.

*درباره موضوعات سیاست خارجی آمریکا و تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ نباید مبالغه شود؛ تاثیر سیاست خارجی روی افکار عمومی آمریکا و رای آنها فقط ۱۵ درصد است که این میزان نیز بیشتر مربوط به نخبگان، کارشناسان و طبقه متوسط است. یعنی اکثریت مطلق و چیزی حدود ۸۵ درصد جامعه آمریکا اصلا به مباحث سیاست خارجی اهمیت نمی‌دهند. نکته دیگر اینکه در حوزه سیاست خارجی موضوعات متفاوتی مطرح است و ترامپ می‌تواند مدعی باشد که در این عرصه برخی موفقیت‌ها کسب کرده است. به‌عنوان مثال در بحث مهاجرت، رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند مدعی باشد؛ آن هم در شرایطی که برای جامعه آمریکا بحث مهاجرت خیلی ملموس‌تر از مساله هسته‌ای ایران مطرح است. چراکه پدیده مهاجرت روی زندگی مردم آمریکا تاثیر مستقیم دارد و ترامپ می‌تواند مدعی شود که با فشار روی کشورهای آمریکای لاتین، میزان ورود مهاجران به آمریکا را بسیار کاهش داده است. این دستاورد اگر توسط ترامپ مطرح شود کاملا برای جامعه آمریکا قابل پذیرش است اما اگر به آنها بگویند رئیس‌جمهورشان نتوانسته در مساله هسته‌ای ایران توفیقی داشته باشد لااقل برای بخش اعظمی از جامعه آمریکا اصلا قابل درک نیست و اهمیتی ندارد. دلیل سوم نیز این است که اگر به دلایل داخلی، موقعیت ترامپ داخل آمریکا تضعیف شود با یک دلیل خارجی نمی‌تواند موقعیت داخلی خود را تقویت کند. درواقع وقتی در داخل ایالات متحده، اتهام خیانت یا اتهام پایبند نبودن به قانون اساسی متوجه ترامپ است، وی باید بتواند با دستیابی به موفقیت‌هایی در عرصه داخلی کشورش وضعیت خود را تقویت کند، نه با یک مساله خارجی.همچنین ترامپ در بحث سیاست خارجی، مسائل دیگری دارد که اگر روی آنها تمرکز کند می‌تواند موفق شود. یکی از این امور، بحث صلح با طالبان است که اگر وی بتواند با طالبان وارد مذاکره شود و به جنگ ۱۸، ۱۹ ساله‌ای که آمریکا در افغانستان درگیر آن است پایان دهد، بهترین و بزرگ‌ترین دستاورد سیاست خارجی برای آمریکا محسوب می‎شود. در عین حال مردم آمریکا نیز چنین دستاورد خارجی‎ای برایشان بیشتر اهمیت دارد و بیشتر قابل درک است تا مساله هسته‌ای ایران. چون سربازان آمریکا همچنان در جنگ افغانستان درگیر هستند و مالیات و بودجه زیادی برای این جنگ هزینه شده است. در نتیجه به نظر می‌رسد ترامپ حتی تحت تاثیر عوامل و فشارهای داخلی تلاش نخواهد کرد که در حوزه سیاست خارجی امتیازاتی کسب کند.

*در حال حاضر مهم‌ترین نهادهایی که روی ترامپ تاثیرگذار هستند، نهادهای نظامی آمریکا یعنی پنتاگون و ستاد مشترک این کشور هستند. در بحث حمله گسترده به سوریه، نهادی که مخالف بود و ترامپ نیز این مخالفت را پذیرفت ستاد مشترک آمریکا بود. آنها معتقد بودند ضرورتی ندارد آمریکا وارد جنگ سوریه شود. همچنین بعد از آنکه پهپاد آمریکا توسط ایران سقوط کرد ژنرال دانفورد، رئیس ستاد مشترک آمریکا با گزینه نظامی مخالفت کرد و در نهایت رئیس‌جمهور نیز از گزینه جنگ اجتناب کرد. موضوع سوم نیز بحث حمله به تاسیسات نفتی آرامکو است که مایک پمپئو به صراحت اعلام کرد ایران مسوول حمله بوده و حمله از داخل ایران انجام شده اما پنتاگون، وزیر دفاع، ژنرال دانفورد و حتی ترامپ یک نظر مشترک دارند و مدعی هستند ایران در این حمله نقش داشته هرچند به صراحت نمی‎گویند حمله از داخل ایران انجام شده است. در واقع اعتماد ترامپ براساس تجاربی که در گذشته اتفاق افتاده نشان می‎دهد که وی به نظامی‎ها، ژنرال‎ها و صحبت‎ها و تحلیل‎های آنها اعتماد بسیار بیشتری دارد تا تحلیل‎های افراد سیاسی مانند پمپئو و بولتون. همچنین نظر پنتاگون و ستاد مشترک این است که ایالات متحده با تهدیدات بزرگ‌تر و جدی‎تری مانند روسیه و چین مواجه است و ورودش به هرگونه جنگ منطقه‎ای در خاورمیانه صرفا کمک می‎کند که روسیه و چین قدرت بگیرند.

 *یکی از سناریوهای محتمل فروپاشی برجام است؛ درواقع بعد از آنکه اتحادیه اروپا و مشخصا فرانسه نتوانست آمریکا را قانع کند که امتیازاتی به ایران بدهد طرح ۱۵ میلیارد دلاری که در رسانه‎ها اخبار آن مطرح شده عملا منتفی خواهد شد و اینستکس نیز کاری از پیش نخواهد برد. از این رو چون اتحادیه اروپا نمی‎تواند تعهدات برجامی خود را انجام دهد تلاش دارد مسوولیت شکست برجام را متوجه ایران کند. اخیرا نیز گاردین در گزارشی نوشت اروپا تهدید کرده درصورتی که ایران گام بعدی کاهش تعهدات برجامی را بردارد آنها نیز اقدام به خروج از برجام خواهند کرد.به نظر من تهدید اروپا به خروج از برجام به دلیل ناتوانی آنها در انجام تعهداتشان است و تلاش دارند مسوولیت این شکست را متوجه ایران کنند. سناریوی دوم هم درباره مذاکره ایران و آمریکا است که در این رابطه باید توجه داشت مذاکره‎ای بین ایران و آمریکا انجام نمی‎شود مگر اینکه جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا شود. در آن صورت می‎توان متصور بود که در بهمن یا اسفند ماه ۱۳۹۹ مذاکراتی بین دو کشور تحت ریاست رئیس‌جمهور دموکرات شروع شود. اما اگر ترامپ بار دیگر رئیس‌جمهور آمریکا شود مذاکرات بین دو کشور رخ نخواهد داد.فراموش نکنیم که در آبان سال آینده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار می‎شود و در این یک سال هیچ کشوری تلاش نخواهد کرد که با آمریکا وارد مذاکرات جدی شود؛ چون کشورها منتظر هستند ببینند رئیس‌جمهور بعدی از کدام حزب خواهد بود و بر اساس آن سیاست‎های خود را تدوین و طراحی کنند.

 *اگر آقای جو بایدن رئیس‌جمهور بشود، بارها اعلام کرده که به برجام برمی‌گردد. ولی اگر آقای ترامپ رئیس‌جمهور بشود، وضعیت از دو حال خارج نیست. محتمل‌ترین حالت این است که مواضع ایشان بسیار سفت و سخت‌تر خواهد شد. در واقع اگر الان عجله‌‌ای دارند که زودتر به امتیازی برسند که در انتخابات از آن استفاده بکنند، بعد از اینکه در چهار سال دوم رئیس‌جمهور دوباره آمریکا شدند، طبیعی است که چهار سال فرصت دارند و به خاطر همین احتمالا فرصت بسیار بیشتری  دارند تا آن سیاست تحریمی‌شان را ادامه دهند که بیشتر جمهوری اسلامی ایران را تحت‌فشار قرار بدهد، به این امید که به امتیازهای بسیار بهتری در حوزه‌های بیشتری برسند. بنابراین احتمال اول اصرار ایشان بر آن تداوم سیاست فشار حداکثری، اتخاذ مواضع سفت‌و سخت‌تر و انعطاف‌ناپذیرتر به‌منظور کسب نتایج بهتر در حوزه‌های بیشتر است.حالت دوم این است که احتمالا آقای ترامپ برای اینکه در اول ریاست‌جمهوری دور دوم خودش موفقیتی را به جامعه آمریکا عرضه بکند و خودش را صلح‌طلب نشان بدهد، موضع انعطاف‌پذیرتری در پیش بگیرد. البته منوط به این است که جمهوری اسلامی ایران هم در مواضعش انعطاف نشان بدهد، چون این احتمال وجود دارد که اگر آقای ترامپ در دور دوم رئیس‌جمهور بشود، مقاومت در چهار سال آینده هم بسیار سخت‌تر خواهد شد.

*تاکنون مهم‌ترین ابزار و اهرم جمهوری اسلامی ایران که در مقابل سیاست‎های آمریکا بازدارنده بوده نفوذ منطقه‎ای‎اش است. یعنی اگر در سقوط پهپاد آمریکایی یا حمله انصارالله به تاسیسات نفتی آرامکو که آن را به ایران نسبت داده‎اند، این کشور نتوانست واکنشی نشان دهد به این دلیل است که نفوذ منطقه‎ای ایران از پیش جلوی هرگونه واکنشی را از سوی واشنگتن سلب کرده و به مثابه یک اهرم بازدارنده عمل می‎کند. البته درارتباط با نفوذ منطقه‎ای ایران نیاز نیست که تهران برای امتیازگیری کار خاصی انجام دهد چراکه جمهوری اسلامی ایران چه بخواهد چه نخواهد این نفوذ منطقه‎ای‎اش اثرگذار است و محاسبات و تصمیمات آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است. آمریکا می‎داند که در هر مذاکره و گفت‌وگویی که با ایران داشته باشد نمی‎تواند نقش نفوذ منطقه‎ای تهران را نادیده بگیرد.

نکته‎ای که در این رابطه باید به آن توجه کرد اینکه طرف مقابل بسیار تلاش دارد نفوذ منطقه‎ای ایران را یک نفوذ مخرب، منفی و غیرسازنده جلوه دهد. به همین دلیل باید با توجه به این هجمه تبلیغاتی و عملیاتی علیه نقش منطقه‎ای ایران، تهران با این هجمه مقابله کند و راه مقابله با آن این است که ایران از نفوذ منطقه‎ای‎اش برای حل بسیاری از مشکلات منطقه استفاده کند تا به طرف مقابل نشان دهد که این نفوذ سازنده، مثبت و اثرگذار است. در این صورت حربه تبلیغاتی آمریکایی‎ها که بر مبنای آن تلاش می‎کنند ائتلافی مبنی بر امنیت دریانوردی شکل دهند و کشورهای اروپایی را نیز با خود همراه کنند با کندی مواجه خواهد شد.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید