چرا جامعه به محصولهای مبتذل رو آورده است؟/اندر احوالات رونق بازار جوک

به گزارش اقتصادنیوز، تشدید فشارهای روحی و روانی در سالهای گذشته اگرچه جامعه ایران را بازنده کرده اما «صنعت جوک» برنده این وضع بوده است. به نظر میرسد مردم برای فرار از غم و اندوه و نگرانی، به صنعت جوک پناه بردهاند و بازیگران این صنعت نیز با پشت سر گذاشتن مرزهای حرفهای و با تولید محصولهای مسخره، برنده این وضع بودهاند.
«هدا احمدی» در هفتهنامه تجارت فردا نوشت: در شرایطی که فشارهای روانی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه ایران شدت گرفته، افراد برای مقابله با اضطراب و ناامیدی به سازوکارهای دفاعی مانند طنز و شوخی روی میآورند. طنز بهعنوان راهی برای کاهش فشارهای روحی، ایجاد حس تعلق یا حتی انکار موقت واقعیتهای تلخ عمل میکند. در این میان، صنعت جوک با تولید محتواهای ساده، سطحی و مبتذل، بهسرعت به این نیاز پاسخ میدهد، زیرا این نوع محتوا نیازی به تحلیل عمیق ندارد و بهراحتی در دسترس است. تولیدکنندگان محتوا در این صنعت، با درک این نیاز عاطفی، به سمت محصولهایی میروند که توجه را سریع جلب کند. محتوای مبتذل یا مسخره به دلیل تحریک احساسهای اولیه و خنده آسان، در شبکههای اجتماعی و رسانهها بهسرعت فراگیر میشود. این چرخه با تقاضای عمومی تقویت شده و عرضه چنین محصولهایی را افزایش میدهد. این رابطه چرخه خودتقویتکننده است. غم و اندوه، نیاز به فرار از واقعیت را افزایش میدهد، و صنعت جوک با ارائه محتوای سبک و اغلب بیکیفیت، این خلأ را پر میکند. اما این راهحل موقت ممکن است مانع از مواجهه سازنده با مشکلهای عمیق جامعه شود.
کنش مقاومت
به باور مریم زارعیان، جامعهشناس، پدیدهای که در سالهای گذشته با عنوان «صنعت جوک» در ایران ظهور یافته، فراتر از واکنش سرگرمکننده ساده، نشانگر وضع پارادوکسیکال (متناقضگونه) جامعه ایران است. از یکسو، این پدیده حاکی از سازگاری شگفتانگیز و خلاقیت جامعه در مواجهه با فشارهای فزاینده و از سوی دیگر، نشاندهنده ناکارآمدی سازوکارهای نهادی در پاسخگویی به نیازهای اساسی شهروندان است. از منظر جیمز اسکات در نظریه «مقاومت روزمره»، صنعت جوک نمونه بارزی از «سلاح ضعفا» محسوب میشود. اسکات در نظریهاش استدلال میکند گروههای فاقد قدرت سیاسی و اقتصادی، به جای رویارویی مستقیم و پرخطر با ساختارهای سلطه، به اشکال غیرمستقیم، پنهان و کمهزینه به مقاومت روی میآورند. این شکل از مقاومت که او آن را «زیرسیاست» مینامد، سیاستی است که توسط فرودستان در زندگی روزمره اعمال میشود. صنعت جوک در ایران میتواند مصداق روشنی از این مفهوم باشد. جوکها در ایران بهصورت موثر کارکرد «ضد هژمونی» دارند و از طریق خنده و طنز، گفتمان مسلط را به چالش میکشند، بدون اینکه هزینههای سنگینی برای منتقدان داشته باشد. برای مثال، جوکهایی که درباره عملکرد مسئولان در مدیریت اقتصادی ساخته میشوند، نهتنها باعث خنده میشود، بلکه ناکارآمدی را بهصورت نمادین افشا میکند.
شکلگیری جوکها
این جامعهشناس، این شکل از مقاومت را خودجوش و مردمی میداند و بر این باور است که برخلاف اعتراضهای خیابانی که نیاز به سازماندهی دارد، جوکها بهسرعت و بدون ساختار رسمی در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند. برای نمونه، پس از تصمیمهای اقتصادی خاص، موجی از جوکها در فضای مجازی پخش میشود که واکنش عمومی به این سیاستها را نشان میدهد. یکی از مزیتهای اصلی جوک بهعنوان ابزار مقاومت، انکارپذیری آن است؛ تولیدکنندگان و منتشرکنندگان جوکها همیشه میتوانند ادعا کنند «فقط یک شوخی بوده است» و این ویژگی، امکان تکذیب و انکار را فراهم میکند و از افراد در برابر پیامدهای جدی محافظت میکند. جوکها برخلاف بسیاری از شکلهای دیگر مقاومت، میتوانند به راحتی در میان گروههای مختلف اجتماعی نفوذ کنند و از تحصیلکردگان گرفته تا افراد کمسواد، همه میتوانند در تولید و مصرف این محتوای انتقادی مشارکت داشته باشند.
زارعیان تاکید میکند که جوکها تاریخ شفاهی آلترناتیو ایجاد کرده و رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی را از نگاه مردم عادی ثبت میکنند. به این ترتیب روایت متفاوتی از جریان رسمی ارائه میدهد. از طریق جوک و طنز، فشارهای ناشی از نارضایتیهای سیاسی و اقتصادی تا حدی تخلیه میشود و این کارکرد روانی، به جلوگیری از انفجارهای گسترده اجتماعی کمک میکند. دیدگاه میشل فوکو در مورد «زیستقدرت» چهارچوب نظری عمیق برای درک پدیده صنعت جوک در ایران فراهم میآورد. فوکو استدلال میکند در جوامع مدرن، قدرت تنها از طریق سرکوب مستقیم اعمال نمیشود، بلکه از طریق سازوکارهای ظریف و همهجانبهای عمل میکند که بدنها، ذهنیتها و زندگی روزمره افراد را مدیریت و کنترل میکند. این شکل از قدرت که او آن را «زیستقدرت» مینامد، نهتنها به تنظیم جمعیتها میپردازد، بلکه سوژهها را بهگونهای شکل میدهد که خودشان در فرآیند انضباطبخشی به خویش مشارکت کنند. زارعیان همچنین خاطرنشان میکند: در شرایط ایران، سازوکارهای زیستقدرت از طریق نهادهای مختلفی اعمال میشود که تلاش میکنند بر رفتارها، افکار و حتی احساسهای شهروندان نظارت و کنترل داشته باشند. این کنترل تنها محدود به عرصه عمومی نیست، بلکه به قلمروهای خصوصی زندگی نیز نفوذ میکند. در چنین شرایطی، طنز و شوخی به ابزار قدرتمندی برای فراروی از این کنترل تبدیل میشود. برای مثال، وقتی دولت سیاستهای اقتصادی خاصی را اعمال میکند که بر زندگی روزمره مردم تاثیر مستقیم میگذارد، جوکها و طنزهای سیاسی بهسرعت در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. وقتی مردم درباره گرانی و تورم شوخی میکنند، در واقع دارند میگویند: «شما میتوانید قیمتها را کنترل کنید، اما نمیتوانید روحیه و شوخطبعی ما را کنترل کنید.» این خنده جمعی نمودی از «قدرت فرودست» است که از پایین به بالا اعمال میشود. برخلاف قدرت رسمی که از بالا به پایین اعمال میشود، این شکل از قدرت در زندگی روزمره، در شبکههای اجتماعی، در گفتوگوهای خودمانی و در فضاهای غیررسمی تولید و بازتولید میشود. این قدرت هرچند ممکن است در نگاه نخست بیاهمیت به نظر برسد، اما توانایی مختل کردن منطق کنترل را دارد.
ایستادگی سوژهها
در ادامه، این جامعهشناس نمونه ملموس دیگری را مثال میزند که میتوان در واکنش به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی مشاهده کرد و اینطور تحلیل میکند: وقتی نهادهای قدرت سعی میکنند شکل خاصی از سبک زندگی را ترویج یا تحمیل کنند، جوکها و طنزها بهسرعت به ابزاری برای مقاومت در برابر این مهندسی اجتماعی تبدیل میشوند. این طنزها نهتنها امکان تنفس در فضای بهشدت کنترلشده فراهم میکنند، بلکه آلترناتیوهایی برای اندیشیدن و بودن ارائه میدهند. خصوصیت مهم این شکل از مقاومت در این است که همیشه میتواند انکار شود. وقتی یک جوک سیاسی را به اشتراک میگذارید، همیشه این امکان وجود دارد که بگویید «فقط شوخی بود» یا «شما زیاد جدی میگیرید». این ویژگی به مردم امکان میدهد بدون پرداختن هزینههای سنگین، مرزهای گفتمان مسلط را به چالش بکشند. از منظر فوکو، این دقیقاً همان نقطه مقاومت است: جایی که سوژهها علیه تکنیکهای قدرت که میخواهد آنها را مطیع کند، ایستادگی میکند. مفهوم «کارناوال» میخائیل باختین نیز برای تحلیل این پدیده روشنگر است. فضای مجازی به میدان کارناوالی در ایران تبدیل شده است که در آن، نظم رسمی و سلسلهمراتب قدرت بهطور موقت واژگون میشود. این واژگونی نمادین نهتنها به تخلیه روانی کمک میکند، بلکه به مردم یادآوری میکند نظم موجود، طبیعی و تغییرناپذیر نیست.
ارسال نظر