پیمان شکارچیان-1

چالش تازه واشنگتن/ ایالات متحده با ائتلاف‌های تازه دست به گریبان است

کدخبر: ۶۳۸۰۹۴
اقتصادنیوز: در شرایطی که هم صدایی میان تهران- مسکو و پکن به یکی از چالش های واشنگتن تبدیل شده، گروهی تلاش دارند تا با استناد به ائتلاف های تاریخی قدرت هایی که به دنبال تغییر وضع موجود بودند، هم صدایی این سه بازیگر را زیر سوال ببرند.
چالش تازه واشنگتن/ ایالات متحده با ائتلاف‌های تازه دست به گریبان است

به گزارش اقتصادنیوز، ایالات متحده درگیر چالشی جدی است؛ در سراسر اوراسیا، دشمنان واشنگتن دست به دست هم داده اند. چین و روسیه شراکت استراتژیک "بدون محدودیت" را رقم زده اند. ایران و روسیه در حال تقویت روابطشان هستند که مقامات آمریکایی آن را "تهدید" می دانند. دوستی بین مسکو و پیونگ یانگ و پکن و تهران در حال شکوفا شدن است. آمریکایی‌ها ممکن است تعجب کنند که آیا این روابط درهم تنیده روزی به اتحاد رسمی دشمنان ایالات متحده می‌انجامد؟ پاسخ هر چه که باشد، پرسیدن سوال اشتباهی است. وقتی آمریکایی‌ها به اتحاد فکر می‌کنند، معمولاً به اتحادهای تعریف شده خود فکر می‌کنند؛ روابط رسمی و بسیار نهادینه شده بین کشورها که با تضمین‌های امنیتی الزام‌آور و همچنین دوستی و اعتماد واقعی به هم مرتبط هستند. اما همانطور که تاریخ می‌گوید، اتحادها می توانند اهداف زیادی را دنبال کنند و اشکال مختلفی داشته باشند. در همین راستا، نشریه فارن افرز، یادداشتی را منتشر کرده است. اقتصاد نیوز، این یادداشت را در دوبخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.

معنای ائتلاف آمریکایی

برخی از اتحادها چیزی نیست جز پیمان های عدم تجاوز که به شکارچیان اجازه می دهد طعمه های خود را ببلعند تا یکدیگر را ببلعند. برخی از ائتلاف‌ها مشارکت‌های نظامی-فناوری هستند که در آن کشورها توانایی‌های مورد نیاز خود برای از بین بردن وضعیت موجود را ایجاد می‌کنند و به اشتراک می‌گذارند. برخی از مخرب ترین اتحادهای جهان هماهنگی کمی داشتند ، آنها صرفاً توافقاتی خشن برای حمله به نظم موجود از همه طرف بودند. اتحادها می توانند مخفی یا آشکار، رسمی یا غیر رسمی باشند. آنها می توانند وقف حفظ صلح یا تشویق به تجاوز شوند. اتحاد صرفاً ترکیبی از کشورهایی است که به دنبال اهداف مشترک هستند. اتحادها بر اساس شرایط آنها شکل می گیرند، و اتحادهای ایالات متحده - یعنی ناتو و اتحادهای هند و اقیانوس آرام واشنگتن – محصول کنش و واکنش های اوایل جنگ سرد هستند. در آن زمان، ایالات متحده با معضل دوگانه مهار اتحاد جماهیر شوروی و سرکوب تنش هایی روبرو بود که دو بار جهان غرب را از هم پاشید. خطوط ائتلاف های ایالات متحده همیشه منعکس کننده این حقایق پایه گذاری شده است.

واشنگتن در ابتدا اتحادهای خود را طوری تشکیل داد که اعضای آن نتوانند از آنها به عنوان وسیله ای برای تجاوزگری سرزمینی استفاده کنند. زمانی که اتحادهای آمریکایی گسترش یافته اند، اعضا نیز بدین گستردگی رضایت دادند. اتحادهای ایالات متحده نیز اتحادهای هسته ای هستند: از آنجایی که تنها راهی که یک ابرقدرت دور می تواند ارتش سرخ را کنترل کند، تهدید به تشدید تنش هسته ای بود، مسائل استراتژی هسته ای از همان ابتدا بر سیاست اتحاد مسلط بوده است. به دلایل مرتبط، اتحادهای ایالات متحده نامتقارن هستند. واشنگتن مدت‌هاست که سهم نابرابر از بار نظامی، به‌ویژه در مورد مسائل هسته‌ای، برای جلوگیری از سناریویی که در آن کشورهایی مانند آلمان یا ژاپن ممکن است مناطق خود را بی‌ثبات کنند - و قربانیان سابق خود را با ایجاد قابلیت‌های دفاعی تمام‌الطیف خود به وحشت بیاندازند - بر عهده گرفته است.

با وجود این نکته، اتحادهای ایالات متحده عمیقاً نهادینه شده اند: آنها همکاری و قابلیت همکاری قابل توجهی را در خود تعریف کرده اند که از طریق چندین دهه آموزش برای مبارزه به عنوان یک تیم توسعه یافته عمل می کنند. اتحادهای ایالات متحده نیز دموکراتیک هستند. آنها برای مدت طولانی زنده مانده اند، زیرا اعضای اصلی آنها سهم مشترک و پایداری در حفظ جهانی امن برای لیبرالیسم دارند. این ویژگی‌ها اتحادهای ایالات متحده را به شدت جذاب، مؤثر و ثبات‌بخش کرده - به همین دلیل است که اروپا و شرق آسیا از زمان جنگ جهانی دوم تا این حد صلح‌آمیز بوده‌اند و به همین دلیل است که واشنگتن برای بیرون نگه‌داشتن اعضای احتمالی، بیشتر از جذب آنها مشکل دارد. اما آنها بر آمریکایی‌ها نیز تأثیر می‌گذارند. به هر حال، هیچ قانونی وجود ندارد که اتحادها باید شبیه اتحادهای واشنگتن باشند.

Influence-in-LatAmWebsite_China

پیمان شکارچیان

امروز اولین باری نیست که مخالفان امریکا اهداف مشترکی را تعریف می کنند. در اواسط قرن بیستم، مجموعه‌ای از قدرت‌های رویزیونیست ترکیب‌های بدی را برای کمک به حملات زنجیره‌ای خود به وضعیت موجود ایجاد کردند.در سال 1922، آلمان وایمار که هنوز دموکراتیک بود و اتحاد جماهیر شوروی، پیمان راپالو را امضا کردند، که همکاری بین این دو را ترویج کرد. بین سال‌های 1936 تا 1940، ایتالیا فاشیست، آلمان نازی و ژاپن امپراتوری توافق‌نامه‌هایی را امضا کردند که به پیمان سه‌جانبه ختم شد. در طول راه، برلین و مسکو پیمان مولوتوف-ریبنتروپ را امضا کردند، یک معاهده عدم تجاوز بود که پروتکل هایی در مورد تجارت و تقسیم اروپای شرقی را در خود جای می داد. پس از اینکه جنگ داغ جای خود را به جنگ سرد داد، رهبر شوروی جوزف استالین و رهبر چین مائو تسه تونگ در مورد اتحاد چین و شوروی مذاکره کردند که این دو غول کمونیست را در مبارزه با جهان سرمایه داری در کنار هم قرار داد.

اینها برخی از ناکارآمدترین و شراکت های تاریخ بودند.در هیچ موردی چیزی مانند همکاری عمیق و همدلی راهبردی که اتحادهای امروز ایالات متحده را متمایز می کند وجود نداشت. با این حال، تاریخ ارزشمند است زیرا نشان می‌دهد که چگونه حتی زودگذرترین و پرتنش‌ترین شراکت‌ها می‌توانند نظم موجود را بر هم بزنند و فشارهای قوی در حمایت از طرح‌های تهاجمی ایجاد کنند.

سایر پیمان‌های تجدیدنظرطلب با کاهش انزوایی که ممکن بود عاملان آن با آن مواجه شوند، هزینه‌های تجاوز را کاهش داد. پیمان مولوتف-ریبنتروپ - «راپالو جدید» هیتلر که در آستانه جنگ جهانی دوم با استالین امضا کرد - کمتر از دو سال به طول انجامید. مولوتوف-ریبنتروپ با رام کردن تنش ها در سایر جبهه ها، بزرگنمایی را در یک جبهه ممکن ساخت. پیمان‌های رویزیونیستی نیز با ایجاد همبستگی در بحران‌ها، رفتار تهاجمی را متوقف کردند. در نهایت، اتحادهای تجدیدنظرطلب با ضربه زدن به وضعیت موجود در چندین جبهه به طور همزمان تأثیرات چند برابری ایجاد کردند. پس از امضای پیمان چین و اتحاد جماهیر شوروی، استالین و مائو تقسیم کار انقلابی را امضا کردند - پکن آرمان کمونیستی را با انرژی جدید در آسیا پیش برد و مسکو بر اروپا متمرکز شد - که بحث‌های دردناکی را بر سر منابع و اولویت‌ها در واشنگتن مطرح کرد. با این حال، حتی در غیاب هماهنگی رسمی، پیشرفت‌های یک تجدیدنظرطلب فرصت‌هایی را برای دیگران فراهم ساخت.

 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید