تاکتیک ایران برای خلع سلاح رژیم صهیونیستی

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، در سپهر سیاست بینالملل، جایی که قدرت و ایدئولوژی در رقابتی بیپایان گره خوردهاند، ایران با طرح ایدهای جسورانه در مذاکرات هستهای، دست به یک مانور استراتژیک زده است: درخواست خلع سلاح هستهای رژیم صهیونیستی بهعنوان پیششرطی برای تعدیل مطالبات آمریکا. این تاکتیک، که میتوان آن را نوعی "دیالکتیک مذاکراتی" نامید، ریشه در فلسفه سیاسی هگلی دارد؛ جایی که تضادها (تز و آنتیتز) بهمنظور خلق سنتزی جدید به کار گرفته میشوند.
ایران با طرح این ایده، که از منظر هنجارهای بینالمللی دور از دسترس به نظر میرسد، در پی آن است تا پارادوکسیکال بودن مواضع غرب را آشکار کند: چگونه ممکن است آمریکا و متحدانش، ایران را بهخاطر برنامه هستهای صلحآمیزش تحت فشار قرار دهند، اما چشمان خود را بر زرادخانه هستهای رژیم صهیونیستی ببندند که تخمین زده میشود بین 90 تا 200 کلاهک هستهای را در خود جای داده است؟
این رویکرد ایران، که میتوان آن را نوعی "رئالیسم اخلاقی" در سیاست خارجی دانست، نهتنها یک تاکتیک مذاکراتی برای کاهش فشارهای آمریکا در موضوع غنیسازی اورانیوم است، بلکه تلاشی برای بازسازی گفتمان جهانی حول مفهوم عدالت منطقهای نیز محسوب میشود. ایران با تأکید بر ایده خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای، که از دههها پیش در قطعنامههای سازمان ملل مطرح کرده، بهدنبال آن است تا رژیم صهیونیستی را وادار به پذیرش معاهده منع اشاعه (NPT) کند؛ معاهدهای که تلآویو هرگز به آن نپیوسته و از نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز سر باز زده است. این موضع، نوعی مقاومت در برابر هژمونی غربی است که ایران آن را "استاندارد دوگانه" مینامد؛ مفهومی که در فلسفه سیاسی بهعنوان نقض اصل انصاف و برابری در نظام بینالملل شناخته میشود.
اقتصادنیوز: رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: بریکس توانایی تامین منافع اقتصادی اعضای درون خود و حتی همه کشورها را دارد. این ظرفیت جدید میتواند نظم جهانی مبتنی بر یکجانبهگرایی آمریکا را به چالش بکشد.
از منظر تئوریهای روابط بینالملل، این اقدام ایران را میتوان در چارچوب "رئالیسم تهاجمی" جان میرشایمر تحلیل کرد. ایران با طرح این درخواست، نهتنها بهدنبال بقا در نظام آنارشیک بینالمللی است، بلکه سعی دارد توازن قدرت را در منطقه به نفع خود تغییر دهد. رژیم صهیونیستی، بهعنوان متحد استراتژیک آمریکا، از سلاحهای هستهای خود بهعنوان ابزاری برای بازدارندگی و حفظ برتری نظامی استفاده میکند. اما ایران با طرح این ایده، تلاش میکند تا این خود برتری پنداری اتمی را به چالش بکشد و همزمان، حمایت افکار عمومی جهانی و کشورهای عربی را جلب کند؛ موضوعی که میتواند انسجام جبهه مقاومت را تقویت کرده و رژیم صهیونیستی را در انزوای سیاسی قرار دهد.
بااینحال، موفقیت این استراتژی به عوامل متعددی بستگی دارد. نخست، میزان فشار جامعه جهانی بر رژیم صهیونیستی است که تاکنون بهدلیل حمایت بیقیدوشرط آمریکا، در برابر چنین درخواستهایی مصون مانده است. برای مثال، در قطعنامه ۲۰۱۵ سازمان ملل برای خاورمیانه عاری از سلاحهای هستهای، آمریکا و اسرائیل هر دو رأی منفی دادند. دوم، انعطاف پذیری بر مبنای حیله گری آمریکا در مذاکرات است. اگر واشنگتن این درخواست را بهعنوان بخشی از یک معامله بزرگتر بپذیرد، میتواند به یک تحول پارادایمی در سیاست خاورمیانه منجر شود. اما اگر آن را رد کند.
ایران ممکن است از این موضوع بهعنوان ابزاری برای مشروعیتزدایی از مطالبات آمریکا استفاده کند و افکار عمومی را علیه غرب بسیج نماید. در نهایت، این تاکتیک ایران را میتوان یک "شمشیر دولبه" دانست: از یکسو، میتواند گفتمان خلع سلاح هستهای را در سطح جهانی تقویت کند و رژیم صهیونیستی را تحت فشار قرار دهد؛ از سوی دیگر، ممکن است به تشدید تنشها و سختتر شدن مواضع آمریکا منجر شود. در این بازی شطرنج سیاسی، ایران با یک حرکت متهورانه، نهتنها بهدنبال مات کردن حریف است، بلکه میخواهد قواعد بازی را نیز بازنویسی کند. آیا این استراتژی به ثمر خواهد نشست؟ پاسخ به این پرسش، در گرو تحولات آینده و اراده جمعی جامعه جهانی برای تحقق عدالت در نظام بینالملل است که ایران بازیگر اصلی آن است.
ارسال نظر