درخواست ویژه منتجب نیا از رهبری درباره صداوسیما/ این رسانه با بیسوادی و جناحگرایی، مردم را به سمت ماهوارهها فرستاد

به گزارش اقتصادنیوز، در جریان جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل بخشی از اپوزیسیون خارجی تصور میکرد که این جنگ میتواند شکافهای اجتماعی با حاکمیت را فعال کند؛ در نتیجه آن را فرصتی برای فروپاشی سیاسی میدید. برخلاف این ارزیابی، در مدت 12 روز جنگ نوعی یکصدایی در کشور وجود داشت.
در دوران پساجنگ بسیاری معتقدند که حالا توپ در زمین حاکمیت قرار گرفته و نظام سیاسی است که باید به مطالبات مردم رسیدگی و در مورد بسیاری از سیاستهای قبلی خود بازنگری کند.
صداوسیما یکی از جاهایی است که همیشه محل مناقشه افکار عمومی و بسیاری از جریانهای سیاسی بوده است. حتی در طول 12 روز جنگ ایران و اسرائیل، صداوسیما به رغم آنکه مرجع اخبار و رویدادها شده بود باز به میهمان و کارشناسان تریبون میداد که اکثرا همسو با یک جریان سیاسی خاص بودند؛ گویی صداوسیما تایید خود را ملاک و معیار وحدت ملی در دوران جنگ تلقی میکرد.
چند روز پس از آتش بس بین تهران و تلاویو وحید جلیلی قائم مقام سازمان صداوسیما در واکنش به همبستگی ملی مطرح شده از سوی افکار عمومی، لفظ آغل را برای وطن به کار برد و گفت: عدهای می گویند برای حفظ وحدت ملی اسم خدا و پیغمبر را نیاورید. میخواهند وطن را به آغل تبدیل کنند.
این سخنان واکنش برانگیز باعث شد افکار عمومی صداوسیما را جزو اولین دستگاههایی بداند که نیاز به تغییر اساسی دارد.
حجت الاسلام رسول منتجبنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتگو با «اقتصادنیوز»، از رهبری میخواهد تا با استفاده از اختیارات خود، زمینهساز تحول عمیق در صداوسیما شوند.
منتجبنیا هشدار میدهد که بدون این تحول، خطر فاصله گرفتن مردم از رسانه ملی و حتی بدبینی به نظام افزایش مییابد. این فعال سیاسی می گوید که شخصا 15 سال است که با صداوسیما قهر کرده است.
مشروح گفتگوی «اقتصادنیوز» با رسول منتجب نیا دبیرکل حزب جمهوریت را بخوانید؛
*********
* آقای منتجبنیا، بحث ضرورت تغییر در صداوسیما، همیشه یکی از مطالبات جامعه بوده، اما بهویژه بعد از جنگ 12روزه ایران و اسرائیل که نوعی یکصدایی و همبستگی میان گروههای مختلف، جامعه و چهرههای سیاسی بودیم، این مطالبه جدیتر شده است. در این مقطع جامعه با کنار گذاشتن اختلافات یک گام برداشت و به نظر میرسد که حاکمیت هم باید گامی بهسوی مردم بردارد. به نظر شما تغییر در صداوسیما چقدر ضرورت دارد؟
برای جامعه اسلامی و حکومت مردمسالاری دینی، ویژگیهای مختلفی وجود دارد که باید رعایت شود. مردم همهکارهاند در امور سرنوشت خود و باید دخالت کنند. هیچکسی و هیچ جمعی بر دیگران مزیت ندارد. ویژگی، ویژهخواری و مختصات، متعلق به همه مردم است، نه قشر خاصی. عدالت، انصاف و رعایت حقوق دیگران باید مبنا باشد.
در جامعه اسلامی صداهای مختلف باید شنیده شود، تک صدایی معنا ندارد
در جامعه اسلامی که جمهوری اسلامی از آن نشأت گرفته، تکصدایی وجود ندارد. آنچه من عرض میکنم، همه متخذ از آیات و روایات است. من بهاختصار میگویم؛ در جامعه اسلامی تکصدایی وجود ندارد. صداهای مختلف باید شنیده شود، آزادانه و نظرهای مختلف بیان شود. مردم باید در میان نظرها و صداها تصمیم بگیرند.
ویژگی دیگر این است که در جامعه اسلامی همه مسئولان و همه مردم باید تحت قانون، پرسش و پاسخ قرار بگیرند. هیچ مقامی، هیچ شخص و شخصیتی، فوق پرسش نیست. پایینترین طبقه مردم میتواند از بالاترین مرتبه مقامات سؤال و پرسش کند؛ بدون لکنت زبان و ترس. حتی شخص پیامبر هم مورد سؤال قرار میگیرد. آن هم در آیات و روایات فراوان آمده است.
همه مردم در جامعه اسلامی حق انتقاد و اعتراض دارند. به قول امام، «انتقاد، بلکه اعتراض از عطایای الهی است، از مواهب الهی است برای مسئولان». هیچ مسئولی نباید ناراحت شود از اینکه از او انتقاد و اعتراض میکنند و از او میپرسند. باید بیاید شفاف پاسخ بدهد و مردم را توجیه کند.
مردم در تعیین سرنوشت خود، همه یکسان و مساویاند. نظام اسلامی بر پایه رأی مردم، آن هم رأی آزادانه مردم استوار است. هیچکس حق ندارد به جای مردم رأی دهد، به جای مردم انتخاب کند و امثال ذلک. حتی مسئولان موظف هستند با مردم مشورت کنند. حالا مشورت آنها میتواند به صورت همایشها، نمایندگان و نخبگان مردم باشد یا بهصورت نظرخواهی، همهپرسی و امثال ذلک؛ کمااینکه پیامبر موظف میشود با مردم مشورت کند.
اگر این ویژگیهایی که بعضاً من گفتم (و بیشتر هم هست) رعایت شود—که اینها اصلیها و پایه جامعه اسلامیاند—آنوقت جامعه میشود جامعهای آزاد، آباد، و مردم متحد و منسجم میشوند و با امید و علاقه کار میکنند. در غیر اینصورت، جامعه، جامعهای مرده میشود؛ جامعهای عقبافتاده. مردم خود را کنار میکشند و بین حاکمیت و مردم فاصله ایجاد میشود. رفتهرفته، حاکمیتی که مردمسالار دینی بوده، تبدیل به دیکتاتوری میشود، خداییناخواسته. و این بزرگترین خطر است.
نام صداوسیما، رسانه ملی است نه رسانه حزبالله
* و اما در مورد صداوسیما..؟
در مورد صداوسیما، این ویژگی وجود دارد که صداوسیما متعلق به فردفرد ملت است؛ متعلق به هیچ مقامی نیست. لذا میگویند «صداوسیما ملی»؛ نمیگویند رسانه حزبالله یا رسانه فلان نهاد. شما اوایل انقلاب را مشاهده کنید؛ صداوسیما بیشتر حکومتی بود، تا حدی دولتی. مخصوصاً زمانی که مرحوم آیتالله هاشمی رئیسجمهور بودند. برادرشان، محمد آقا، مدیرعامل بود و نظرات آقای هاشمی را اعمال میکرد.
آن موقع ما در مجلس بودیم. با دولت اختلاف نظر هم داشتیم. گاهی این قبیل موضوعات به صداوسیما هم کشیده میشد. آنها صداشان بلند بود، ما هم صدایی نداشتیم، تریبونی نداشتیم.
اما در بازنگری قانون اساسی، صداوسیما را زیر نظر رهبری بردند. برای چه؟ برای اینکه متعلق به هیچ دولتی، هیچ مجلسی، هیچ قوه قضاییهای و هیچ مقامی نباشد؛ چون رهبری بناست که فوق همه باشد، یعنی سایه او، کُلاً بر همه افراد و گروهها با سلایق مختلف گسترده باشد.
چون رادیو تلویزیون شاه را قبول نداشتیم بی بی سی گوش می کردیم
از این جهت گفتند که مسئول آن را رهبری تعیین کند و بر اساس قانون هم مدیریت شود. این صداوسیما ویژگیهایی دارد که اگر رعایت شود، صداوسیما میتواند همانطور که امام فرمودند، «دانشگاهی باشد که در همه منازل کشور شعبه دارد و همه استفاده میکنند.» اما اگر رعایت نشود، صداوسیما میشود منشأ اختلاف، منشأ ابتذال، منشأ بدآموزی و دامنزدن به اختلافات؛ و امثال ذلک، که گاهی ملاحظه میکنیم. آن موقع مردم که صاحب صداوسیما هستند، از آن قهر میکنند و سراغ ماهوارهها میروند و اخبار را از آنجا میگیرند.
ما قبل از انقلاب، چون رادیو و تلویزیون رژیم شاه را قبول نداشتیم، اخبار را از رادیو BBC دریافت میکردیم. شبها، جمع میشدیم و از بیبیسی گوش میکردیم که چه چه اتفاقاتی افتاده و امام چه گفتهاند.
* در واقع گرایش به رسانههای فارسیزبان خارج از کشور را در اثر عملکرد صداوسیما میدانید ...
وقتی صداوسیمای جمهوری اسلامی جایگاه خود را از دست بدهد، که تا الان درصد بسیار زیادی را از دست داده، مردم به سمت ماهوارهها میروند. آنها هم، طبیعی است که دشمن هستند و میخواهند مردم را آنطور که خودشان میخواهند، تربیت و پرورش دهند؛ آنها برای آینده خود برنامهریزی کردهاند ... .
صداوسیما چون عمومی و متعلق به همه مردم است، باید خواستها و مطالبات همه مردم را در نظر بگیرد. همانطور که گفتم وقتی صداوسیما زیر نظر رهبری قرار گرفته؛ به این معناست که متعلق به هیچ شخص و مقامی نیست. رهبری متعلق به یک شخص خاص نیست. او متعلق به همه ۹۰ میلیون نفر است. لذا صداوسیما باید بداند که متعلق به همه مردم است: بدحجاب، خوشحجاب، متدین، حزباللهی، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه، سنی، همه نژادها و همه اقشار.
بسیاری از کارشناسان صداوسیما نالایق و بیسوادند
حضور مردم چگونه باید باشد؟ اولاً نخبگان آنها باید حضور داشته باشند. من همینجا اعتراض میکنم که بسیاری از کارشناسان صداوسیما، نالایقاند، بیسواد و آدمهایی عقدهایاند و میخواهند به اختلافات دامن بزنند و یک جناحی را تقویت و جناحی دیگر را بکوبند.اینها لیاقت ندارند که در صداوسیمای مردم بیایند و کارشناسی کنند. درحالی که نخبگان منصف، نخبگان بیغرض، در این کشور فراواناند. هزاران نفر در زمینههای مختلف، چه در حوزهها، چه در دانشگاهها وجود دارند.
وقتی میخواهند از حوزویها استفاده کنند، از طلبههای کمسوادی استفاده میکنند که پرتوپلا میگویند و اعتقادات جوانان را سست میکنند. وقتی میخواهند استاد دانشگاه بیاورند، کسی را میآورند که فقط عنوان «عضو هیئت علمی» دارد، ولی از نظر علمی بسیار ضعیف است.
در حالی که در صداوسیما باید نخبگان ارزشمند و لایق حضور داشته باشند. هرکدام از آنها نماینده یک مجموعه، یک فکر و یک اندیشهاند. از نظر علمی، فرهنگی، اقتصادی و سایر حوزهها، صداوسیما باید جامع باشد.
بیش از 15 سال است با صداوسیما قهر کرده ام
* در برخی برهه ها مثل جنگ 12 روزه شاهد بودیم که به صورت محدود از برخی افراد غیرهمسو هم به این مجموعه دعوت میشوند ...
شاید این اولین بار است که این را می گویم. متأسفم که الان ۱۶، ۱۷ سال است که با صداوسیما قهرم. این بهخاطر مدیریت یکجانبه و یکسویه صداوسیما است. گفتهام تا زمانی که مدیریت صداوسیما ملی نشود، نه مصاحبه میکنم، نه آنجا حضور پیدا میکنم. اگر هم چیزی از من نقل کنند، بدون نظر من است.
صداوسیما باید مردم را پرورش بدهد نه عوامل خود را
صداوسیما باید متعلق به همه باشد. همه بتوانند از آن استفاده کنند. همه سلایق و گرایشها. آنجا، جای افراد بیسواد نیست. جای افراد بدسابقه و منفور جامعه نیست. چه ضرورتی دارد افرادی که مسالهدار هستند را بیاوریم و تطهیر کنیم؟ صداوسیما جای شخصیتسازی نیست که افرادی را بیاوریم، شخصیت بسازیم، آنها را باد کنیم و در جامعه مطرح شوند که بعداً نماینده یا رئیسجمهور شوند.
صداوسیما باید مردم را پرورش دهد، نه عوامل خود را. کسانی که در ذهن مردم، با مسائل مالی، اخلاقی یا ... دستبه گریبان هستند، حق ندارند پایشان را در صداوسیما بگذارند. ۹۰ میلیون نفر مخالف این تفکر و اندیشهاند. این رسانه، جای یک صنف خاص نیست، جای یک گروه خاص نیست.
یک گروه خاص نیاید در صداوسیما و بخواهد فقط سلایق خودش را بیان کند. بالاخره همه مردم سلایق مختلفی دارند که باید در چارچوب موازین دینی، بازتاب داده شوند.
امام گفتند تا عاشورا 10 روز مانده، چرا تلویزیون از حالا عزاداری می کند؟
* معمولا استدلال آنها این است که جامعه و حاکمیت دینی است و باید صداوسیما انعکاس موازین دینی باشد...
من مدتها پیش جملهای را از یکی از اعضای بیت امام شنیدم که یک بار در زمان امام از روز اول محرم صداوسیما برنامه عزاداری گذاشته بود. امام فرموده بودند: «احمدآقا، ببینید چه خبر است؟ چرا صداوسیما عزاداری گذاشته؟» پرسیدند، گفتند اول محرم است. امام فرمودند: «اول محرم است، تا عاشورا هنوز ده روز مانده. شما از همین الان دارید برای مردم عزاداری میکنید؟»
گاهی انسان نگاه میکند که صداوسیما به عزاخانه تبدیل شده؛ محلی که انسان باید گریه کند. یک موقع محرم و صفر است، یک زمان فاطمیه، ماه رمضان و ... . این مردم چه گناهی دارند که دائم باید از طریق رسانه خود گریه کنند؟ درست است که برای مناسبتهایی باید سوگواری وجود داشته باشد، آن هم به صورت معقول. اما شادی هم باید وجود داشته باشد. نمیشود که مدام مداحی و سینهزنی و امثال ذلک باشد. خدا میداند این چقدر هزینه برمیدارد. مردم این هزینهها را راضی نیستند.
بنابراین، همه سلایق و صداهای مختلف و انتقادها و اعتراضها در صداوسیما باید بروز داشته باشد. چرا از جامعه چندصدایی میترسیم؟ جامعه چندصدایی است که موجب وحدت و انسجام میشود، و نه جامعه تکصدایی. تکصدایی باعث اختلاف، انحطاط و دیکتاتوری میشود. هرکسی که باشد، وقتی کسی از او سؤال نکند، از او انتقاد نکند، به او پیشنهاد ندهد، او فکر میکند مطلق است!
صداوسیمایی که دولتی را بالا یا پایین ببرد، در تراز جمهوری اسلامی نیست
گفتید زمانی صداوسیما دولتی بود و انعکاس صدای دولت میشد. در سالهای اخیر که دولتهایی با گرایشهای مختلف بر سر کار میآمدند عملکرد این مجموعه را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر صداوسیما با دولتی یا رئیسجمهوری مخالف باشد آنها را مدام استنطاق میکنند؛ مثل اینکه آنها را به دادگاه می برند. اما اگر با دولتی موافق باشند، هر شب میآورند و تقدیس میکنند.
صداوسیما به یک مرکز شخصیتسازی تبدیل شده است؛ مرکزی که دولت یا مجلسی را بالا یا پایین ببرد. این صداوسیما، ابداً در تراز جمهوری اسلامی نیست. این صداوسیمایی نیست که ایجاد وحدت کند یا وحدت و انسجام را حفظ کند.
اما، همانطور که اشاره کردید، مردم نشان دادند که بهرغم اختلافنظرهایی که در زمینههای مختلف دارند در حفظ منافع ملی خود، در حفظ تمامیت ارضی خود متحد هستند.
در حالی که صداوسیما مدام به مسائلی دامن میزند. چندین بار حرفهای بیربطی که در ارتباط با شیعه و سنی یا در خصوص ایران و عربستان و ... زدهاند واکنش برانگیز شد. تازه، اینها مواردی بود که برجسته و دیده شد. اگر دقت کنید، هر روز از این گافها در صداوسیما دیده میشود. این به خاطر ضعف مدیریت در این مجموعه است؛ به خاطر حضور افرادی که شایستگی ندارند.
* شما فکر میکنید چرا از افراد شایسته در صداوسیما استفاده نمیشود؟
صداوسیما میترسد که از نخبگان استفاده کند. فکر میکنند اگر کسی یک درصد سلیقهاش با آنها مخالف باشد، خطری ایجاد میکند. والله، بالله، جامعه تکصدایی خطر ایجاد میکند؛ بزرگترین خطر.
جامعهای که صداهای مختلف در آن باشد، مورد لطف خداست. آیه شریفه «فبشّر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» را اینگونه تفسیر میکنند که صداهای مختلف باید بلند شود، مردم بشنوند و انتخاب کنند. در حالی که میخواهیم به زور یک فکری را به مردم القا و تحمیل کنیم، آن هم بدون منطق، بدون توجیه.
بنابراین، صداوسیما که متعلق به همه مردم است، باید مردمی شود. باید نخبگان با سلایق مختلف در آن حضور داشته باشند؛ نه اینکه بگوییم در آن همه اصلاحطلب یا همه اصولگرا باشند.
از رهبری تقاضا میکنم از اختیارات خود برای تحول صداوسیما استفاده کنند
در همین جنگ 12 روزه، کارشناسانی را به صداوسیما دعوت میکردند که ۹۹ درصدشان اصولگرا بودند یا سلایق راستی داشتند. یعنی حتی در این جنگ خانمانسوز هم باز میخواستند خط و باندبازی کنند.
اما یک سری کلیدواژه دارند که هر وقت میخواهند کسی یا جریانی را تخریب کنند، آنها را در موردشان بهکار میبرند. وقتی هم که میخواهند فردی را بزرگ کنند کلیدواژههای دیگری دارند.
من با رئیس صداوسیما از نزدیک آشنایی ندارم اما عملکردش کاملاً منفی است. هرچند که صداوسیما در ارتباط با انعکاس اخبار جنگ، خوب عمل کرد اما دلیل نمیشود که صداوسیمایی که متعلق به ۹۰ میلیون نفر است و باید یک دانشگاه باشد، در انحصار یک مجموعه قرار بگیرد و بعد از جنگ هم دوباره مسیر خودشان را ادامه دهند. من از مقام معظم رهبری تقاضا دارم که از اختیارات خود استفاده کنند تا یک تحول عمیق در صداوسیما ایجاد شود.
صداوسیما درصد بالایی از جوانها را به دین بدبین کرده است
چه اشکالی دارد که مدیری را در جای دیگری قرار دهند؟ مگر این اتفاق در مورد آقای علیعسکری نیفتاد؟ رئیس صداوسیما نتوانسته صداوسیما را ملی کند و نظر مردم را جلب کند. این صداوسیما، درصد زیادی از جوانها را نسبت به دین و جمهوری اسلامی بدبین کرده و بهسمت ماهوارهها سوق داده است.
در این مجموعه باید یک تحول ایجاد شود که آن هم فقط به دست شخص رهبری ممکن است.
باید اجازه صداوسیمای خصوصی داده شود
* رئیس جمهور نمیتواند باعث تغییراتی در این وضعیت شود؟
رئیسجمهور نمیتواند. رئیسجمهور الان یک در شورای نظارت بر صداوسیما دارد که اصلا فکر نمیکنم بتواند اعمال نظر یا کنترل داشته باشد.
بافت مدیریت صداوسیما بافتی غلط است که باید تغییر و تحول پیدا کند. ای کاش آقایان به جایی برسند که اجازه بدهند صداوسیماهای خصوصی هم راه بیفتد. بخش خصوصی هم رسانه راه بیندازد تا یک رقابت سالم شکل بگیرد. مردم ببینند که میتوان یک رسانه منصف، آگاه، عالمانه و سازنده درست کرد که سراغ ماهوارهها نروند.
اتحاد و انسجامی که در دوران جنگ 12روزه به وجود آمد، انسجامی بود که مردم خودشان آن را احساس کردند. نشان دادند که منافع خود را تشخیص میدهند، کشور و نظام را دوست دارند، و اجازه تعرض دشمن را نمیدهند.
پس باید به این مساله توجه کرد و مسئولان رویه خود را تغییر دهند؛ با شعار دادن نمیشود، دیدگاه خود را باید عوض کنند، بلکه باید خود را در معرض نقد بگذارند.
چه اشکالی دارد مسئولین از طریق صداوسیما یا از راههای دیگر بگویند: مردم آزاد هستند، انتقاد کنند. بیایند انتقادات مردم را بازتاب دهند، مردم هم بیایند توضیح دهند.
هیچکس و هیچ مقامی، خود را نباید فوق پرسش و پاسخ، فوق انتقاد، فوق پیشنهاد ببیند. آن موقع جامعه نسبتا سالم و اسلامی خواهد بود و وحدتی که شکل گرفته، تحکیم پیدا میکند. وگرنه بعد از چند روز که تبوتاب جنگ که فروکش کند، صداوسیما دوباره سراغ همان مسیر قبلی میرود. دوباره، مسائلی را برای تصفیه حساب، شخصیتسازی، شخصیتکوبی و خطونشانکشیدن مطرح میکنند.
انتخابات که نزدیک میشود، از چند ماه قبل، طبل حمایت از بعضیها را میکوبند و امثال ذلک، و دوباره اتحاد را به هم میزنند و به اختلافات دامن میزنند.
ارسال نظر