تصمیم نظام برای بازگرداندن نیروهای توانمند به صحنه به روایت سلیمی نمین | سیدمحمد خاتمی خوش فکر است

به گزارش اقتصادنیوز، در شرایطی که فضای پساجنگ و تحولات داخلی کشور در حوزههای سیاسی، اقتصادی و سیاست خارجی، ابهام و نااطمینان نسبی را همزمان به جامعه منتقل کرده است، گفتوگویی با عباس سلیمی نمین، تحلیلگر سیاسی اصولگرا، انجام دادیم تا نگاهی دقیق به این تغییرات، پیامدهای آن و چشمانداز پیش رو داشته باشیم.
اقتصادنیوز در گفتوگو با الهه کولایی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، تلاش دارد بررسی کند که چه قدر امکان یا امتناع اصلاح در ساختار قدرت امکان پذیر است. آیا نشانههایی که به اصلاحات ساختاری اشاره دارد، آغاز عبوری تاریخی از سیاستهای گذشته است؟ یا تکرار چرخهای از وعدههای اصلاحطلبانه و بیعمل؟
سلیمی نمین در این گفتگو به بررسی تحولات اخیر در شورای عالی امنیت ملی، مذاکرات ایران و موضوع FATF، و همچنین تغییرات مدیریتی در ردههای مختلف مدیریتی پرداخته و ضمن تحلیل وضعیت فعلی، نظرات خود درباره آینده سیاسی کشور ارائه داده است.
مشروح گفتگوی اقتصادنیوز با عباس سلیمی نمین را بخوانید؛
*******
آقای سلیمی نمین! بعد از توقف جنگ، یک فضایی از نااطمینانی، ابهام، بلاتکلیفی و ترس در جامعه وجود دارد، چه در حوزه اقتصادی و سیاسی چه سیاست خارجی و اجتماعی...گوش مردم برای شنیدن خبرها تیز شده است..در این شرایط تغییر در رأس شورای عالی امنیت ملی، ورود ایران به مذاکره با FATF، زمزمه های مذاکره با آمریکا و ...سیگنال های مثبتی برای مردم بوده است اما همچنان قطعیتی وجود ندارد، از نگاه شما این نشانه ها آغاز یک مسیر عملی برای تغییرات در کشور است یا صرفاً تاکتیکی کوتاهمدت؟
تغییراتی که در مدیریت کشور رخ داده و شاهد آن هستیم، هرچند گسترده نیستند اما در جایگاههای مهم صورت گرفتهاند. برخی نهادهایی که در دوران جنگ تحمیلی فعال بودند و بعداً موضوعیت خود را از دست دادند، دوباره احیا شدهاند تا بتوانند در مقابل تهدیدات احتمالی دشمنان، اقدامات بازدارنده مؤثرتری انجام دهند.
برخی اقدامات به نظر من اصلاح روشهایی است که برخی جریانهای سیاسی پیش گرفته بودند و موفق شده بودند نیروهای مؤثر و فهیم را به حاشیه ببرند؛ البته این موفقیتها قطعاً به نفع کشور نبود.
از دوران احمدینژاد جریان اصولگرا به انحراف کشیده شد، در دوره آقای خاتمی نیز جریانی تندرو به اسم اصلاحات شکل گرفت که تلاش کرد دیگران را از دایره اصلاحات خارج کند و آنها را حذف نماید، حتی این فشارها به کسانی مثل آقای علی لاریجانی نیز رسید، تا آنجا که برخی شعار میدادند:«سیمای لاریجانی خاموش باید گردد» بعد از دوره احمدینژاد، جریانهای تندرو اصولگرا مثل پایداری نیز همین مسیر را ادامه دادند.
نظام قصد دارد برخلاف میل تندروها، نیروهای توانمند را وارد عرصه کند
بنابراین حذف نیروهای توانمند و مؤثر در کشور تبدیل به یک روند شده بود که هم از سوی تندروهای اصلاحطلب و هم اصولگرا دنبال میشد و این موضوع به افراد دیگری مثل اقای قالیباف، حدادعادل یا عمادافروغ تسری پیدا کرد.
اکنون که تغییراتی در مدیریت کشور ایجاد شده، این نشان میدهد نظام قصد دارد برخلاف میل این جریانهای سیاسی تندرو، نیروهای توانمند را وارد عرصه کند و اجازه ندهد این گروهها که حرفی جز ایجاد جنجال و نزاع ندارند، فضای سیاسی را مسموم کنند. وقتی سطح مدیریت کشور به نیروهای کارآمد ارتقا پیدا کند، این افراد تندرو دیگر جاذبهای برای مردم نخواهند داشت.
سرمایههای انسانی هدف تخریب و ترور قرار نگیرند
در سطح اقتصادی–اجتماعی، این تغییرات چه اثر واقعی میتواند بر سرمایهگذاری و بازارها بگذارد؟ و تا چه اندازه این سیگنالها بدون اقدام عملی، میتوانند موجب بیاعتمادی یا فرسودگی روانی جامعه شوند؟
قطعا این تغییرات باعث ایجاد اعتماد میشود. وقتی مردم ببینند که مدیریت کشور در حال بهبود و گسترش است، واکنش مثبتی خواهند داشت. برعکس، وقتی مدیریت محدود میشود و افراد توانمند به حاشیه رانده میشوند، این موجب یأس و بیاعتمادی میشود. تخریب و اتهامزنیهای بیدلیل به مدیران مؤثر، مخصوصاً زمانی که دلایل محکمهپسند وجود ندارد و صرفاً از سوی برخی جریانهای سیاسی صورت میگیرد، باعث ناامیدی جامعه میشود.
جلوگیری از این تخریبها و ساختن مجدد چهرههایی که سرمایه انسانی این مردم هستند قطعا باعث اعتماد خواهد شد. ما باید مراقب باشیم که سرمایههای انسانی که مهمترین سرمایه هر ملتی هستند، هدف تخریب و ترور قرار نگیرند و اجازه ندهیم این ظرفیتها از دست بروند.
نیروهای توانمند حاضر به حضور در میدانی که تندروها ساخته اند، نیستند
از منظر مدیریت افکار عمومی، در شرایطی که مردم میان امید به بهبود و تجربه ناامیدیهای پیشین سرگردانند، چه نوع شفافیت، اقدامات یا پیامرسانی میتواند به ایجاد یک «حال خوب اجتماعی» واقعی و پایدار کمک کند، نه صرفاً موج کوتاهمدت امید؟
اولین و مهمترین نکته این است که سطح مدیریت کشور باید ارتقا پیدا کند. اگر میخواهیم حال جامعه خوب شود، باید مدیران صادق، توانمند و با سابقه را که می توانند در عرصههای مختلف دفاع شایستهتری از جامعه داشته باشند را تقویت کنیم. باید اجازه دهیم این مدیران در موقعیتهای خود مستحکم شوند و اجازه ندهیم کسانی با روشهای نامربوط و برخوردهای سیاسی تند، آنها را کنار بزنند.
افرادی که کارنامه های ارزنده ای دارند شاهد ضعف جدی یا پرونده نامربوط نداریم؛ مثال بارز این افراد، آقای احمد توکلی بود که اخیراً فوت کرد؛ کسی که سالها در عرصه سیاسی کشور حضور داشت، سادهزیست و شجاع بود و همیشه شجاعت ابراز نظر داشت. چنین شخصیتهایی سرمایههای ملی ما هستند و باید از آنها حفاظت کنیم.توکلی حاصل سال ها فعل و انفعالات سیاسی در کشور بود.نیروهای این چنینی زیاد داریم اما حاضر به حضور در میدانی که تندروها ساخته اند نیستند.
خاتمی فردی خوش فکر است
با توجه به تغییرات و اصلاحاتی که اخیراً در ساختار مدیریتی و تصمیمگیری کشور ایجاد شده، آیا میتوان این تحولات را بهعنوان سیگنالی از سوی حاکمیت برای بازگشت چهرههایی مانند سیدمحمد خاتمی، علیاکبر ناطق نوری، حسن روحانی و دیگر شخصیتهای مشابه به عرصه فعال سیاست تعبیر کرد یا همچنان این فضا بسته باقی خواهد ماند؟
من آقای خاتمی را خوشفکر تر نسبت به دیگر افراد میدانم و در زمان مدیریت ایشان همکاری داشتهام. حضور و نظرات ایشان در مسائل سیاسی متفاوت است و با افرادی مثل میرحسین موسوی که فردی لجوج است، تفاوت دارد. این تفاوتها باید به درستی برای نسل جوان تبیین شود تا شناخت دقیقتری نسبت به این شخصیتها داشته باشند.
توصیه من به جریان اصلاحات این است که به جای تمرکز بر افراد جنجالی و تندرو، از اندیشمندان و افراد معتدل بهره ببرند تا دعواهای سیاسی باعث غفلت از دشمن نشود. رقابت سیاسی باید سالم و متکی به نیروهای صادق و توانمند باشد.
به تغییرات و اصلاحات اخیر خوش بین باشیم
با توجه به تجربهای که از روندهای سیاسی داریم، به نظر شما چرا برخی جریانها همچنان به رفتارهای جنجالی و حاشیهسازی ادامه میدهند و چه راهکاری برای پایان دادن به این روند پیشنهاد میکنید؟
جریانهای تندرو اصولگرا و اصلاحطلب به دنبال ایجاد جنجال و دعوا هستند چون در این فضا تنها جاذبه و دیده شدن برای آنها ممکن است. این نوع رفتارها فقط موجب دور شدن فضای سیاسی از موضوعات اصلی و تولید فکر میشود.به هر حال باید به جریانها واصلاحات پیش امده خوشبین باشیم چون تغییراتی ایجاد شده است که پیش از این شاهدش نبودیم.
باید فضا را به گونهای تنظیم کند که این گونه تعاملات حاشیهای کنار گذاشته شود و رقابت سالم جایگزین آن گردد. وقتی نیروهای کارآمد و معتدل در عرصه حاضر شوند، دیگر افراد جنجالی و حاشیهساز توان رقابت نخواهند داشت و فضای سیاسی به سمت آرامش و تولید فکر پیش خواهد رفت.
ارسال نظر