تلآویو و حیفا با موشکهای ایرانی آسیبهای جدی دیدهاند/ وقتی دشمن به دنبال برانداری نظام است مذاکره جواب نمی دهد

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه شرق نوشت:
مخالف مذاکره نبوده و نیستیم و همواره بر آن پای فشردهایم. اما آنگاه که دشمن خود را پیروز میدان میداند و از استغنای لجستیکی و دیپلماتیک برخوردار است، اصرار بر مذاکره و واسطهتراشیهای گوناگون نتیجه معکوس دارد.
وقتی شعارها با عمل و با قدرت بازدارندگی متوازن نبوده باشد، طبیعی است که ارسال پیاپی «پالس» مذاکره بیهوده است. این دیگر درخواست مذاکره نیست بلکه جامه سیاست خود را به شوخ آلودن و در خاک حقارت، خاکسار گشتن است. طرف هم که به خیال واهی خود از نقطه ضعف آگاهتر میشود، مذاکره را نخواهد پذیرفت، بلکه به طمع راهاندازی جنگ دوم میافتد و اینبار رئوس نهادهای سیاسی را میزند یا میرباید تا پس از آن باقیماندگان را به پای میز مذاکره بنشاند. یعنی اینبار تشویق میشود که مذاکره را به پس از جنگ (شاید) کوتاه دوم به تعویق بیندازد.
این که تلآویو و حیفا با موشکهای ایرانی آسیبهای جدی دیدهاند، دستکم نگیرید. ضربه حیثیتی و تاریخی آن برای اسرائیل بسیار مهمتر از اثر تخریب فیزیکی آن است. اسرائیل باید این اثر تاریخی و حیثیتی را آنگونه از ذهن جهانیان بزداید که دیگر کسی را جرئت تکرار نباشد. از این رو، از منظر اسرائیل باید تغییر رژیم و بلکه تجزیه ایران در دستور کار قرار بگیرد.
در کینهتوزی اسرائیلی نهتنها سناریوی ترور بلکه ربایش را نیز باید جدی گرفت. مقامات در ارسال چنین «پالس»هایی باید مهارت و دقت لازم را از خود نشان دهند. از ضعف، مذاکره برنمیآید بلکه از گفتارِ قدرت و پشتوانه کافی نظامی است که مذاکره حاصل میشود. این افراط و تفریطها یا به ضعف تلقی میشود یا به سردرگمی. ایران قدرتمند است و ظرفیتهای آفندی و پدافندی بالایی دارد: «چنین لشکری سرفرازان جنگ/ همه نیزه و تیغ جنگی به چنگ».
مهمتر از آن، ظرفیت نهادی و مدنی ایران است که بسیار غنی است. تکیه دشمنان بر «اپوزیسیون» بیهویت نشان میدهد که آنان از درک قدرت مدنی و نهادی ایران غافل هستند. همچنانکه در جنگ 12 روزه نشان دادند که فاصله شناختی آنان از جامعه ایرانی اندک است و ایران را از چشم شماری اندک از «پوزیسیونِ» داخلی و «اپوزیسیون» خودفروخته خارجی مینگرند.
مقامات سیاسی کشور، به دور از تبلیغات سطحی، بر این قدرت درونی تکیه کنند و قدرت کشور خود را دستکم نگیرند. البته باید از حیث توان موشکی، رزم زمینی، رزم شهری و از همه اینها مهمتر توان اطلاعاتی-امنیتی نیز مطمئن شوید و برخی از آنها را بازبینیِ ساختاری و اساسی کنید. یک الگوی تهدید جدید عبارت است از: «کودتای مستقیم خارجی با ترکیبی از ترور وسیع اولیه، یک تیپ از نیروهای ورزیده، پشتوانه نفوذ اطلاعاتی و یک عملیات شهری مینیاتوری». در مواجهه با چنین تهدیدی باید افزایش توان رزم زمینی- شهری نیز در تکمیل قدرت سیاست داخلی در دستور کار قرار گیرد.
نیاز به تغییرات اساسی وجود دارد. نمونه محافظهکارانه آن بازگشت یک «رد صلاحیتشده» به صحنه قدرت است که جلوه رسانهای مثبت او قابل مشاهده است. سلسلهجنبانی سیاست با کشکول خرافهپراکنی و کینهتوزی یک اقلیت به تدبیر حکمت درنمیآید.
ارسال نظر