شهیدی که سردار سلیمانی همیشه برایش صدقه میگذاشت
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، تیرماه ۱۳۶۴ محمدحسین محمدخانی به دنیا آمد. پدرش از رزمندگان دفاع مقدس بود و شهادت عمویش، ولیالله محمدخانی و داییاش، سردار ساعتیان در همان سالهای کودکی، فضای خانه را با مفهوم شهادت عجین کرده بود. این بستر خانوادگی، اولین سنگ بنای شخصیت محمدحسین بود؛ شخصیتی که از کودکی با بازی جبهه بازی و سنگر ساختن با بالش، آمادگی برای دفاع از حق را در روح و جسم خود تمرین میکرد. تحصیل در مدارس مرتبط بافرهنگ ایثار، مانند دبستان شاهد، این هویت را تقویت کرد و در نهایت، آرزوی پیوستن به سپاه پاسداران را در او نهادینه ساخت. هرچند مسیر ورود به سپاه به تأخیر افتاد، اما عطش جهاد هرگز در وجود او خاموش نشد.
از حسینیه یزد تا کادر منسجم
محمدحسین در دوران دانشجویی در رشته عمران مشغول به تحصیل شد و نبوغ و تواناییهای خود را نه در حوزه صرفاً فنی، بلکه در عرصه مدیریت فرهنگی و جذب نیرو به نمایش گذاشت. او خانه دانشجویی محقر خود در یزد را به «حسینیه علمدار حسین (ع)» تبدیل کرد و این اقدام، یک حرکت صرفاً مذهبی نبود، بلکه یک پایگاه جذب و سازماندهی بود.

او با هر تیپ و قشری ارتباط میگرفت و حتی جوانانی با ظاهر غیرمذهبی را به فعالیتهای عمیق فرهنگی و بسیجی دعوت میکرد. این رویکرد، در تضاد با نگاههای صرفاً محدود و سنتی، نشاندهنده یک استراتژی جامع فرهنگی بود که تمامی ظرفیتها را برای هدف والای خدمت به کار میگرفت. موفقیت او در سپردن مسئولیت بسیج دانشجویی و ایجاد یک کادر منسجم که زبان همدیگر را میفهمیدند، مهر تأییدی بر توانایی او در تربیت کادر ولایتپذیر و متخصص بود. محمدحسین باورداشت که بچههای هیئتی باید ولایتپذیری را یاد بگیرند و این آموزش را با عمل و تربیت نیروها در دل کار محقق ساخت.
تکلیفمحوری و دلاوری عمارگونه
در تفکر شهید محمدخانی، عالم یک دوقطبی حق و باطل است و وظیفه انسان در این میان، یافتن و عمل به تکلیف است. این تفکر تکلیف محوری، زندگی او را بر مدار عملگرایی انقلابی قرار داد. از تدفین هشت شهید گمنام در دانشگاه یزد (علیرغم مخالفتها) تا برنامهریزی برای کمک به مردم غزه، محمدحسین مصداق بارز این جمله بود که: اگر این کار باید انجام بشود، مقدماتش را باید فراهم کنیم.
روحیه سر نترس او در این مسیر، او را به اجرای برنامههای حساس (مانند «انتقام ابابیل» در مورد واقعه طبس) سوق میداد؛ برنامههایی که سایرین به دلیل پیامدهای سیاسیاش از اجرای آن واهمه داشتند. بهخاطر این دلاوری و عدم ترس از مضیقه در راه انجاموظیفه، در جبهه معروف شد به «حاج عمار».
آرزوی دیرینه او برای پوشیدن لباس سپاه، سرانجام در رشته نظامی و عملیاتی محقق شد و بهمحض پیشآمدن موضوع سوریه، با وجود علاقه شدید به همسر و فرزندش امیرحسین، به عهد خود با حضرت زینب (س) عمل کرد. تعهد به هفت بار اعزام، نشاندهنده عمق اتصال شور حسینی و شعور زینبی در وجود او بود. همانطور که در دستنوشته خود مینویسد: پا به هستی چو نهادم همه هستی من وقف دلبر شد و خود نقطه پرگار شد. او حضرت زهرا (س) را نقطهٔ پرگار هستی میداند و زندگی خود را حول این مرکز قرار میدهد.
تجلیل سردار دلها و جاودانگی همت جبهه مقاومت
در نهایت، اوج ارزیابی از شخصیت و مجاهدت شهید محمدخانی، در کلام فرمانده بزرگ جبهه مقاومت، سردار شهید حاجقاسم سلیمانی متجلی میشود. حاجقاسم در وصف او گفت: جایی که عمار حمله میکرد، پیروز بود. چون عمار، عمار بود. توصیفاتی که حاجقاسم از محمدحسین میکند، فراتر از یک تقدیر عادی است.
عمار در ۱۶ آبان ۱۳۹۴، در عملیات آزادسازی حلب به شهادت رسید. پیکر او در کنار عموی شهیدش به خاک سپرده شد تا چرخه جهاد در این خانواده ولایی تکمیل شود. هنگام تدفین شهید محمدخانی، حاج رمضان به احترام شهید و پدرش، خودش وارد قبر شد و چهل دقیقه، تمام آداب و مستحبات دفن را تا چیدن لحد انجام داد.
الگوی شهید محمدخانی برای نسل امروز
شهید محمدحسین محمدخانی، با نام جهادی حاج عمار، الگویی جامع از یک جوان مؤمن انقلابی و متخصص است. او نشان داد که چگونه میتوان در عرصههای مختلف تحصیل مهندسی، مسئولیت فرهنگی، مدیریت کادر بسیج، و فرماندهی عملیاتی موفق بود و همه را ذیل هدف بزرگ ولایتمداری و عمل به تکلیف قرار داد. میراث «حاج عمار» و تجلیل تاریخی حاجقاسم سلیمانی از او، چراغ راهی است برای جوانانی که میخواهند از دل هیئتهای حسینی، به قهرمانان میدانهای نبرد، چه نرم و چه سخت، تبدیل شوند.
ارسال نظر