در فراگیری کرونا از چه بترسیم و از چه نترسیم؟

کدخبر: ۳۲۹۷۷۹
تجربه‌های جوامع کنونی به‌طور عام و جامعه ایرانی به‌طور خاص، آموخته است که باید با زیستن در «جامعه خطر» - به تعبیر اولریش بک، جامعه‌شناس آلمانی- آشنا بود، در آن توانا شد و از «طبیعت بحرانی» و «جامعه در معرض تهدید» سبک‌های جدید به زیستن را در همه وجوه انسانی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آموخت. ضرورت‌های «حکمرانی خوب»، «توانمندی جامعه مدنی» و «مسئولیت اجتماعی شهروندان» برآمده از همین واقعیت گریزناپذیر است. افق‌های ناشناخته و ناگشوده مدام در حال پیدایش و گسترش است.

بحران‌های جدید زیستی و اقلیمی و اجتماعی در دور و نزدیک جهان اکنون مشهود و مشهورند؛ پیدایش و گسترش «ویروس کرونا» که در کمتر از چند ماه در عالم از مرحله اپیدمی (همه‌گیری) به پاندمی (عالم‌گیری) رسید و ذهن و روان و زندگی جامعه ایرانی را از روال متعارف به وضعی متفاوت کشاند، از این شمار است. کرونا تنها بر سطوح سخت و فیزیکی ننشسته و فقط مجاری تنفسی شهروندان ما را در معرض تهدید قرار نداده است؛ کرونا به همه لایه‌های معرفت، دانش، نگرش، سنت، آیین و مناسبات فردی و اجتماعی و حاکمیتی وارد شده و پرسش‌ها و روش‌های جدیدی در برابر همه نهاده است.

ویروس کرونا ما را مجبور کرده است که چیزهای نو بیاموزیم و به شیوه‌های نو زندگی کنیم. مسئولیت بزرگ ما در خانه، در اجتماع، در آموزش، در کسب‌وکار و در مدیریت و حکم‌راندن این است که چگونه از «مرزهای زندگی برای همه» حفاظت کنیم.

پرسش‌ها و مسئولیت‌ها در همه‌جا و از سوی همه یکسان فهمیده نمی‌شود و نتیجه آن‌که، به‌سادگی سر از اقدام مشترکی درنمی‌آورد. مسئله کرونا اگرچه ابتدا در حوزه سلامت به‌چشم آمد، اما با شتاب به میدان‌های سیاست، مدیریت، ‌اقتصاد و اجتماع وارد شد. اکنون اپیدمی و پاندمی دیگر رویدادهای اقلیمی و سرزمینی برای کرونا نیستند؛ مرزهای معرفت دینی، آرامش ذهنی و روانی، همبستگی اجتماعی، معیشت و کسب‌وکار، امنیت ملی و مدیریت سیاسی هم به‌صورت همه‌گیر و عالم‌گیری درگیر کرونا شده‌اند. کرونا چه زود برود و چه دیر بماند، «جهان زیستی» دیگر خلق کرده است؛ جهان زیستی که در آن خطراتی دیگر، بایدها و نبایدهایی دیگر و به‌طور خلاصه «ادراکی دیگر» ایجاد شده است. ولی پرسش این است که آیا ادراک مشترکی از «آینده کرونا» در جامعه ما شکل گرفته است؟

حاکمیت، نهادهای مدنی و حتی غالب شهروندان در این روزها به‌درستی از «خطر شیوع کرونا» سخن می‌گویند، اما به‌نظر نمی‌رسد که در عمل، یک مسئله و یک راه‌حل را در آن زمینه دنبال کنند. به زبان دیگر، گویی یک احساس، یک ادراک از کرونا و یک اقدام برای مهار بحران کرونا و وضعیت آینده آن در همه‌جا میدان‌دار نشده است. مشخص نیست که در این میان از چه، باید در کجا و تا چه حد ترسید و از چه چیز نباید ترسید. زمان ارتباطات بحران، شیوه آگاهی‌دادن و سازوکارهای آموزش همگانی و جلب مشارکت شهروندان کجاست؟

ابعاد ناشناخته اما گسترده و درهم‌تنیده بحران کرونا ایجاب می‌کند که اشتراک نظر و همکاری در سه‌ سوی نهادهای مدنی، شهروندان و نهادهای حاکمیتی پیرامون «میزان جدی‌بودن بحران» و در عین حال «توانایی عبور از آن» به‌وجود آید. باید این فهم از مسئله کرونا را به اشتراک گذاشت که کرونا خطر جدید جامعه و جهان ماست اما می‌توان با رویارویی سنجیده و فعالانه و به‌هنگام با آن، افق‌هایی تازه به‌ روی زندگی گشود. به‌گفته نیچه «آنچه تو را نکشد تنها قوی‌ترت می‌کند».

از زاویه ارتباطات، اکنون دو پرسش در این مواجهه پیش ‌روی ماست: نخست اینکه در سه حوزه نهادهای حاکمیتی، جامعه مدنی و عموم شهروندان، در شرایطی که جامعه گرفتار «ضعف سرمایه اجتماعی» از جمله اعتماد، همبستگی اجتماعی و امید به آینده و «ناکارآمدی مرجعیت‌های سیاسی و ارتباطی» است، چگونه می‌توان ادراک از بحران کرونا و شیوه‌های مهار آن را در دو سوی نهادهای رسمی و مردم، به هم نزدیک کرد؟ دوم اینکه در میانه دو راهبرد رایج کنونی یعنی «مدیریت ترس» یا «عادی‌سازی»، چطور می‌توان راهی ترکیبی و معطوف به حساس‌شدن جامعه و مشارکت فعال شهروندان در عبور از بحران برگزید؟ واقعیت آن است که جامعه برای این کار هم نیازمند «امید به آینده» و هم تشنه «صداقت در فهم وضع خویش» است؛ پس برای آنکه بتواند خطر پیش‌ رو را به‌خوبی حس کند و در دفع آن به‌درستی بکوشد، باید نوع امیدوارانه‌ای از کنش عملی مبتنی بر صداقت در سه سطح حاکمیت، جامعه مدنی و شهروندان، سامان بگیرد.

منبع: کانال تلگرامی عصرما

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    پیشنهاد اقتصادنیوز
    اقتصادنیوز امروز به شما پیشنهاد ویژه ای درباره حوزه های مهم خبری می دهد
    از دست ندهید
    کارگزاری مفید