چرا پکن توانست اما تهران نه

آب، فرونشست و آلودگی؛ سه گانه بحران در ایران | اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد

سرویس: اجتماعی کدخبر: ۷۵۶۳۵۹
اقتصادنیوز: دکتر مهدی معتق وضعیت فرونشست در ایران را «تهدیدی فراگیر برای زیرساخت‌های حیاتی» توصیف می‌کند و هشدار می‌دهد این پدیده دیگر محدود به مناطق کشاورزی نیست و اکنون شهرهایی چون تهران، اصفهان، مشهد و کرج را تحت تأثیر قرار داده است.
آب، فرونشست و آلودگی؛ سه گانه بحران در ایران | اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، با اوج‌گیری هشدارها درباره بی‌آبی در پایتخت و گسترش فرونشست در کلان‌شهرها، دکتر مهدی معتق، استاد مرکز علوم تحقیقات زمین دانشگاه لایبنیتز هانوفر آلمان تأکید می‌کند که «انتقال آب نه راه‌حل است و نه حتی مُسکن»، مگر آنکه در کنار آن مجموعه‌ای از سیاست‌های سخت‌گیرانه مدیریت مصرف اجرا شود. او با اشاره به تجربه چین،‌ دارنده بزرگ‌ترین طرح انتقال آب جهان، می‌گوید این پروژه زمانی موفق بوده که هم‌زمان برداشت آب زیرزمینی محدود شده، الگوی کشاورزی اصلاح شده و آگاهی‌رسانی عمومی در بالاترین سطح انجام گرفته است. بر این اساس این پژوهشگر منابع آب در آلمان تاکید می‌کند: «حتی اگر آب خلیج‌فارس یا خزر را به تهران منتقل کنیم، بدون اصلاح حکمرانی آب، بحران پابرجاست.»

معتق وضعیت فرونشست در ایران را «تهدیدی فراگیر برای زیرساخت‌های حیاتی» توصیف می‌کند و هشدار می‌دهد این پدیده دیگر محدود به مناطق کشاورزی نیست و اکنون شهرهایی چون تهران، اصفهان، مشهد و کرج را تحت تأثیر قرار داده است. به گفته او، بحران‌های هم‌زمان کشور، از کمبود آب تا آلودگی هوا و فرونشست، ریشه در «مدیریت ناپایدار، سیاست‌گذاری ناپیوسته و بی‌اعتنایی طولانی‌مدت به هشدارهای کارشناسان» دارد؛ روندی که ایران را با یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های محیط‌زیستی تاریخ خود روبه‌رو کرده است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

********

 شما اخیراً در کنفرانسی در یونان بودید؛ آنجا هم در مورد بحران آب در ایران صحبت کردید؛ درست است؟

بله،‌ سخنرانی‌آی که داشتیم درباره بحران آب با منابع آب زیرزمینی و بحث فرونشست در ایران بود. در واقع کنفرانس زمین‌شناسی مدیترانه بود و سخنرانی من با بحران آب‌های زیرزمینی و فرونشستی که ایران به‌خاطر استخراج بی‌رویه منابع آب زیرزمینی با آن مواجه است، ارتباط داشت.

هشدار بی‌آبی در پایتخت کشور باعث شده تا حساسیت‌ها بیشتر شود؛ شما سال‌ها روی موضوع برداشت آب‌های زیرزمینی کار کردید. چقدر این بی‌آبی به موضوع برداشت آب‌های زیرزمینی ربط پیدا می‌کند؟

قسمت بسیار زیادی از موضوع بی‌آبی به مسئله برداشت آب‌های زیرزمینی ربط پیدا می‌کند؛ بدین جهت که بارها، نه فقط از طرف من بلکه توسط بسیاری از کارشناسان و حتی سازمان‌های داخل ایران هم گفته شده و این هشدارها داده شده است. آب‌های زیرزمینی در اقلیم خشک و نیمه‌خشک ایران مانند یک‌سری ذخایر استراتژیک طلایی عمل می‌کنند؛ به این مفهوم که وقتی کشور دچار خشکسالی می‌شود و منابع آب سطحی کشور مثل وضعیت الان دچار مشکل شده و سطح آن به حجم مرده نزدیک می‌شود و دیگر قابل استفاده نیست، آن موقع باید کارگزار و سیاستمدار بیاید و با مدیریت منابع آب زیرزمینی آن دوره خشکسالی را سپری کند. در واقع اهمیت منابع آب زیرزمینی و حفظ آن‌ها به همین خاطر است.

در ایران متأسفانه منابع آب زیرزمینی، خصوصاً در این ۴ـ۵ دهه اخیر غارت شده‌اند و در واقع ذخیره استراتژیکی دیگر نمانده است که بخواهد برای این شرایط بحرانی مورد استفاده قرار بگیرد.

مشکلاتی که امروز داریم را نمی‌شود با هارپ و ابردزدی توجیه کرد.

وضعیت آب‌های زیرزمینی در ایران، وضعیت بسیار بسیار اسف‌باری است؛ چون وقتی امروز صحبت از خشک‌شدن یا کم‌شدن حجم سطح آب کرج می‌شود، مردم آن را می‌بینند و لمس می‌کنند؛ اما چون آب‌های زیرزمینی دیده نمی‌شوند، شاید مردم تصوری از وضعیت اسف‌باری که این آب‌ها امروز با آن مواجه‌اند نداشته باشند. اما وضعیت آب‌های زیرزمینی بسیار بسیار اسف‌بار است و این موضوع به‌طور مستقیم در بحران آبی امروز ایران تأثیر گذاشته است.

برداشت‌های آبی از منابع زیرزمینی با چه دلایلی اتفاق افتاده؟ برای کشاورزی، صنعت یا مصارف شهری بوده است؟

غارت منابع آب‌های زیرزمینی عمدتاً در ایران به دلیل مصارف کشاورزی بوده است. من روی استفاده از کلمه «غارت» دوباره تأکید می‌کنم، چون روی مصرف منابع آب زیرزمینی باید حساسیت زیادی وجود داشته باشد. اگر در دوره‌ای ترسالی وجود دارد، آب باید با ظرافت و حساسیت خاصی مصرف شود؛ در دوره‌های خشکسالی هم مصرف آب باید مدیریت شود. اما متأسفانه چون برنامه‌ای وجود نداشته، این منابع با مشکلات بسیار زیادی مواجه شده‌اند.

سطح آب‌های زیرزمینی در ایران بسیار افت کرده است و همین افت سبب شده که امروز در کل ایران با سرطان فرونشست روبه‌رو باشیم. بحث فرونشستی که درباره‌اش صحبت می‌کنیم امروز تقریباً تمام مراکز توسعه‌ای ایران را گرفته است؛ تمام شهرهای بزرگ مثل تهران، کرج، قزوین، مشهد، اصفهان، کرمان و... را گرفته است. این موضوع ناشی از استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی بوده که امروز اثرش را روی فرونشست زمین گذاشته است؛ و حالا این فرونشست فقط محدود به زمین‌های کشاورزی نیست بلکه مناطق شهری و تمام زیرساخت‌های استراتژیک مثل فرودگاه‌ها، خطوط ریلی، جاده‌ها و... را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 

سه‌گانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی/ اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد/ چرا پکن توانست اما تهران نه؟

 منابع آب‌های زیرزمینی تجدیدناپذیر هستند؟

همان‌طور که گفتم منابع آب‌های زیرزمینی باید با ظرافت بسیار زیاد و با حساسیت مصرف شوند؛ متأسفانه این حساسیت وجود نداشته است. در ایران تا یک زمانی این‌طور بوده که وقتی کسی به قدرت اجرایی می‌رسیده، از نفوذی که داشته استفاده می‌کرده و منابع استفاده می‌شده است. به‌عنوان مثال در دشت رفسنجان، منابع آب زیرزمینی به‌خاطر باغ‌های پسته واقعاً غارت شدند. منتها تا یک زمانی این مصرف‌ها و برنامه‌ریزی‌ها منطقه‌ای بود؛ مثلاً حالا من رئیس‌جمهورم و برای فلان منطقه هستم، یک‌سری مجوزهایی به آن منطقه می‌دهم که یک‌سری کارهایی با منابع آب زیرزمینی آنجا انجام بگیرد.

در زمان دولت احمدی‌نژاد دیگر واویلا شد و به‌صورت سیستماتیک مجوز دادند و گفتند «دشت ممنوعه چیست؟» و در سراسر ایران دوباره این روند تشدید شد؛ و الان دارید نتایج آن را می‌بینید.

وقتی وضعیت آب‌های زیرزمینی با بحران مواجه می‌شود، خودبه‌خود روی بالانس آبی کشور تأثیر می‌گذارد و این ناترازی ایجاد می‌شود. خصوصاً در دوره‌های خشکسالی که بارش کم شده، منابع آب سطحی هم کم شده و منابع آب زیرزمینی هم وجود ندارد. در نتیجه کشور با بحرانی مواجه می‌شود که بیرون آمدن از آن واقعاً کار راحتی نیست.

 منظور از این دشت‌های ممنوعه چه مناطقی بوده است یا ممنوعه‌بودن در اینجا چه کاربردی دارد؟

دشت‌های ممنوعه دشت‌هایی هستند که در آن میزان برداشت از منابع آب زیرزمینی بیش از اندازه بوده و این مناطق با یک ناترازی شدید مواجه بوده‌اند. منتها یک نکته که همیشه گفته‌ام و باز هم می‌گویم این است که ایران کشور ناآگاهی در این زمینه نبوده است؛ یعنی این‌طور نبوده که هیچ‌کس این مسائل را نداند و یک‌دفعه از امروز به فردا این بحران ایجاد شود.

علی‌رغم همه مشکلات کشور، اگر به هشدارها، مقالات محققان و دانشمندان ایرانی چه در داخل و چه در خارج که نسبت به منابع آبی هشدار داده بودند نگاه کنید، می‌بینید در دنیا بی‌نظیر بوده است؛ یعنی جزو معدود کشورهایی بوده‌ایم که دانشمندانش از سال‌ها قبل نسبت به وضعیت منابع آبی هشدار داده بودند. نه‌تنها محققان، حتی سازمان‌های داخلی ایران هم هشدار داده بودند.

به‌عنوان مثال حدود ۲۰ سال پیش من در حال تحقیق درباره مسائل فرونشست در ایران بودم که این فرونشست ناشی از استخراج آب‌های زیرزمینی است. آن موقع دیدم که سازمان‌هایی مثل سازمان نقشه‌برداری کشور و سازمان زمین‌شناسی این اثرات را در مشاهدات خودشان دیده بودند و اتفاقاً آن‌ها را به دولتمردان گزارش داده بودن، فکر می‌کنم زمان دولت خاتمی بود، اما بازخوردی که گرفته بودند این بود که گفتند «این‌ها را محرمانه نگه دارید، پخشش نکنید، باعث نگرانی می‌شود.»

فرونشست فقط محدود به مناطق کشاورزی نیست و به زیرساخت‌های شهری رسیده است.

آن محرمانه نگه‌داشتن و پخش‌نکردن اطلاعات، همه سبب شد که این بحران امروزی ایجاد شود؛ یعنی اطلاع وجود داشته، دیده‌اند، اطلاع داده‌اند، گزارش داده‌اند اما متأسفانه پشت گوش انداخته شده و روزبه‌روز بدتر شده است. بعد آن فاجعه آب‌های زیرزمینی در دولت احمدی‌نژاد رخ داد و پس از آن ادامه پیدا کرد تا الان؛ و الان هم دولت فعلی ابزارهای لازم را ندارد، نه ابزارهای اقتصادی لازم را دارد و نه ابزارهای اجرایی لازم را، که بتواند این بحران آب را مدیریت کند. چون کار راحتی نیست. این‌طور نیست که شما امروز سیاست‌گذاری کنید و فردا نتیجه‌اش را بگیرید؛ برای حل این بحران‌ها باید ۶۰ـ۷۰ سال برنامه‌ریزی داشته باشید.

شما اگر تاریخ ایران را مطالعه کنید، می‌بینید که ایرانی‌ها قنات را برای چه ساختند؛ ساخت قنات برای این بود که بتوانند به‌صورت پایدار از منابع آب زیرزمینی استفاده کنند. یک روش پایدار برای بهره‌برداری از منابع. اما نسل ما و دولت‌های مختلف این منابع را غارت کردیم. الان هم متأسفانه هیچ برنامه‌ای برای احیا و حفظ و نگهداری این منابع وجود ندارد، چون کار راحتی نیست.

در شمال چین، وقتی تصمیم گرفتند منابع آب زیرزمینی را احیا کنند، یک برنامه ۵۰ساله اجرا شد و تازه بعد از ۵۰ سال، آن هم فقط در یک منطقه، توانستند نتیجه ملموسی ببینند. الان ما در کشوری هستیم که تمام منابع آب زیرزمینی در فلات مرکزی، در تهران، در آبخوان‌های تهران، کرج، مشهد، دریاچه ارومیه، رفسنجان، فارس و... نابود شده‌اند. احیای این‌ها کار راحتی نیست و به‌لحاظ منابع آب زیرزمینی در ایران وضعیت بسیار بسیار ناامیدکننده و بغرنجی حاکم است.

اخیراً راه‌حل‌ها و پیشنهادات بسیاری را چه از سمت دولتمردان و چه از سمت کارشناسان می‌شنویم؛ پیشنهاداتی مثل انتقال جمعیت یا انتقال پایتخت. به نظر شما آیا صحبت‌هایی که دولتمردان می‌کنند راه‌حل هستند یا مسکن؟ و آیا این راه‌حل‌ها می‌توانند جوابگو باشند؟

این مسائل آن‌قدر پیچیده است و آن‌قدر مسائل اجتماعی، اقتصادی و امنیتی دارد که دادن یک راه‌حل کار راحتی نیست. نیاز به تیم‌های کارشناسی بسیار قوی و برنامه‌ریزی بسیار منظم دارد. من شمال چین را مثال زدم چون دیدیم با چه الگوی مدیریتی توانستند آن کارها را انجام دهند.

در ایران متأسفانه من توان کارشناسی و اجرایی لازم برای اینکه مشکلات آب در شرایط فعلی حل شود نمی‌بینم. البته باید یک امتیاز به دولت پزشکیان داد و آن این است که مشکلات را گردن هارپ و ابردزدی و این‌طور داستان‌ها نینداخت و شهامت داشت صراحتاً گفت که این مشکل وجود دارد. این خودش حسن است؛ چون بسیاری از دولت‌ها چنین مواردی را انکار می‌کردند و گردن ابر و باد و ماه و خورشید می‌انداختند.

اما حل این مسائل ابزارهای بسیار قوی می‌خواهد و متأسفانه کشور ما این ابزار و توان اجرایی را ندارد. کافی است به دریاچه ارومیه نگاه کنید؛ یک پازل کوچک از این مشکلات بود. آمدند تیم کارشناسی گذاشتند و هیچ نتیجه‌ای نداد.

این‌طور مسائل طوری نیست که شما فرض کنید تیم بگذارید و انتظار داشته باشید ۷ـ۸ سال بعد نتیجه بدهد. برنامه‌ریزی مستمر، تیم‌های کارشناسی قوی و سیاست‌گذاری پایدار می‌خواهد؛ اینکه امروز یک سیاست بگذارم و فردا دولت بعدی آن را عوض کند، تمام برنامه‌ها را به‌هم می‌ریزد. به همین دلیل می‌گویم در شرایط فعلی ایران و شرایط ژئوپولیتیکی که داریم، توان کارشناسی و اجرایی لازم برای حل این مشکلات وجود ندارد؛ چون وضعیت بسیار بحرانی است.

 به دریاچه ارومیه اشاره کردید؛ باید با دریاچه ارومیه خداحافظی کنیم، درست است؟

جریان دریاچه ارومیه هم مثل همین وضعیت آبی است. شما دقت کنید در روزهای آخر دولت روحانی، یکی از معاونین او آمد و تبلیغ کرد که «ما دریاچه ارومیه را احیا کردیم». در دولت رئیسی هم رئیس سازمان محیط‌زیست گفت «ما دریاچه ارومیه را احیا کردیم». اما شما وضعیت دریاچه را می‌بینید. یک‌سری شوهای تبلیغاتی انجام می‌شود اما همان‌طور که گفتم این‌ها فقط در بازه‌های کوچک مطرح می‌شود و بهره‌برداری سیاسی از آن‌ها می‌شود.

بحث احیای دریاچه ارومیه کار راحتی نیست و نیاز به برنامه‌ریزی بسیار منظم و قوی دارد که متأسفانه تا الان وجود نداشته است. نتیجه این شده که دریاچه ارومیه به این وضعیت بسیار اسفناک افتاده است؛ هنوز نتوانسته‌اند حقابه دریاچه را از طریق سدهایی که جریان ورودی آب به دریاچه را گرفته‌اند بدهند و همین یک مشکل را هم نتوانسته‌اند حل کنند. چطور انتظار داریم دریاچه ارومیه احیا شود؟

امیدوارم من اشتباه کنم و بیش از حد بدبین باشم؛ اما تجربه‌ای که در دریاچه ارومیه دیدیم و وضعیت اسفناکی که امروز دارد، و چیزی که در دولت‌های مختلف، روحانی، رئیسی و حالا، دیده‌ایم، نشان می‌دهد که یک ایراد اساسی وجود دارد: توان کارشناسی و اجرایی لازم برای حل این‌گونه مشکلات در ایران وجود ندارد.

در سایر کشورها و از جمله در کشور چین که مثال زدید، کشورهایی بودند که موقعیت فعلی ایران را داشتند. این کشورها برای رفع بحران آب چه کردند و چطور توانستند مسئله را حل کنند؟

من شمال چین را مثال زدم چون از نظر شرایط اقلیمی به اقلیم فلات مرکزی ایران نزدیک است؛ اقلیم خشک و نیمه‌خشک دارد. آنجا هم در یک دوره‌ای به استفاده بیش‌ازحد و غارت منابع آب‌های زیرزمینی اقدام کردند و این منابع بسیار افت کرد. منتها به‌محض اینکه این افت را دیدند، شروع کردند به انجام یک‌سری اقدامات سخت‌افزاری و مدیریتی.

مثلاً در آن اقدامات، انتقال آب بود؛ بزرگ‌ترین موارد انتقال آب تاریخ را رقم زدند. اما فقط انتقال آب نبود؛ بلافاصله محدودیت‌هایی برای استفاده و استخراج از چاه‌ها تعیین کردند. حتی در شهرهای کوچک مانیتورهایی گذاشتند که مردم ببینند میزان آب زیرزمینی چقدر افزایش یا کاهش پیدا کرده است. سپس مجموعه‌ای از اقدامات در حوزه بهره‌وری کشاورزی، راندمان بهتر آبیاری و... وضع کردند. مجموع این اقدامات تازه بعد از ۵۰ـ۶۰ سال توانست اثر کوچکی بگذارد و کمی وضعیت آب سفره‌های زیرزمینی آن منطقه چین را بهبود بدهد.

اگر آن مجموعه اقدامات را کنار هم بگذاریم می‌بینیم که کار بسیار عظیمی بوده و در شرایط فعلی در ایران من نمی‌بینم که توان انجام آن کارها وجود داشته باشد؛ اینکه با آن حجم از سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی و دنبال‌کردن یک سیاست واحد بتوانند چنین کاری انجام بدهند.

شرایط سیاست‌گذاری چین را ببینید که توانستند یک سیاست را ۴۰ـ۵۰ سال ادامه بدهند؛ نه اینکه با عوض‌شدن هر دولتمرد، سیاست‌ها بالا و پایین شود.

در بحث انتقال آب، چین هم جزو کشورهایی است که پروژه انتقال آب را داشته و گویا موفقیت‌آمیز هم بوده است؛ در عربستان هم همین‌طور. برای ایران، پروژه‌های انتقال آب و از جمله انتقال آب طالقان به پایتخت؛ آیا چنین روش‌هایی پاسخگو هستند و آیا برای نیاز فعلی کشور ما می‌توانند پاسخ درستی به بحران باشند؟

خیر؛ وقتی می‌گوییم موفقیت‌آمیز بوده، باید ببینیم تا چه حدی موفقیت‌آمیز بوده است. من روی بحث انتقال آب چین و تأثیرش روی دیگر منابع آب زیرزمینی این کشور کار کرده‌ام. چین بزرگ‌ترین انتقال آب دنیا را انجام داده است؛ انتقالی که در توان ایران نیست. اما مطالعات نشان داده که حتی آن بزرگ‌ترین انتقال‌دهنده آب هم به‌تنهایی نتوانسته این بحران را حل کند.

این بحران زمانی حل شده که انتقال آب با یک‌سری سیاست‌های دیگر ترکیب شده است؛ سیاست‌هایی شامل اینکه جلوی استخراج آب زیرزمینی را گرفتند، کشاورزی را مدیریت کردند، محصولات را مدیریت کردند، مصرف را مدیریت کردند.

 

سه‌گانه بحران: آب، فرونشست و آلودگی/ اگر همه آب خلیج‌فارس را هم به تهران بیاورید، تاثیری ندارد/ چرا پکن توانست اما تهران نه؟

 با توجه به اینکه سطح هشدارها در مورد بی‌آبی حتی به رأس دولت و شخص رئیس‌جمهور رسیده است، حساسیت مردم نسبت به آب زیاد شده؛ اما در مورد فرونشست هنوز این حساسیت وجود ندارد. موافقید که حساسیت درباره فرونشست‌ها در ایران هنوز آن‌گونه که باید ایجاد نشده است؟

جای تعجب ندارد و کلاً عدم حساسیت نسبت به موضوع فرونشست یک مسئله جهانی است. فرونشست دو اثر دارد: یک اثر آن ناشی از استخراج منابع آبی سرزمین است که این اثر یک‌سری خسارت‌های جبران‌ناپذیر به‌صورت بلندمدت به اقتصاد مردم و پایداری سرزمین وارد می‌کند.

این خسارت جبران‌ناپذیر فقط از طریق آگاهی‌رسانی می‌تواند برای مردم باورپذیر و قابل‌درک شود. جنبه دیگر فرونشست، آنجایی است که این پدیده به زیرساخت‌ها مثل منازل مردم، مدارس، ریل‌های راه‌آهن و فرودگاه‌ها آسیب می‌زند؛ و آن موقع است که مردم چون در این مناطق زندگی می‌کنند، ممکن است حساسیتشان نسبت به این مسائل بیشتر شود. بنابراین هیچ ایرادی به مردم نیست که درباره فرونشست حساسیتی ندارند؛ چون ممکن است فرونشست در یک منطقه کشاورزی اتفاق افتاده باشد و متأسفانه آگاهی‌رسانی لازم هم انجام نشده که این موضوع آینده زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

در زمان انجام این مصاحبه، در برخی شهرهای کشور مثل اصفهان، قسمت‌هایی از مشهد، قسمت‌هایی از تهران، کرج، قزوین و... فرونشست فقط محدود به مناطق کشاورزی نیست و دارد زیرساخت‌ها و شریان‌های حیاتی شهری را تهدید می‌کند. با روند فعلی، مسلماً در آینده مردم هم نسبت به این مسئله بیشتر حساس خواهند شد، چون این بخش از فرونشست مستقیماً زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

 همین الان که با هم صحبت می‌کنیم، هوای تهران آلوده است، جنگل‌های مازندران در حال سوختن هستند و جیره‌بندی آب به‌صورت رسمی، حداقل شب‌ها، در تهران و برخی از شهرها وجود دارد. این سه بحران چقدر به هم ربط دارند؟

همه این بحران‌ها به هم ربط دارند؛ باز هم می‌گویم متأسفم که این جمله را می‌گویم، اما واقعیتی است که نمی‌توانم پنهان کنم. این مشکلات، مشکلاتی نیست که فقط ایران با آن روبه‌رو باشد؛ حدود ۱۵ سال پیش وقتی به پکن می‌رفتم، از آلودگی هوا نمی‌توانستم نفس بکشم. چند ماه پیش که دوباره پکن بودم و پرسیدم، گفتند پکن در حال حاضر در زمستان فقط چند روز هوای آلوده دارد. ببینید در عرض ۱۰ـ۱۵ سال پکن با سیاست‌گذاری‌های مؤثر کاری کرد که کلان‌شهری با آن بزرگی و آن هم جمعیت، دیگر آلودگی هوا نداشته باشد یا اگر داشته باشد، فقط چند روز در زمستان.

در ایران ما بیش از ۲۰ سال است با آلودگی هوای تهران مواجهیم؛ زمانی که ما بچه بودیم، تهران چنین مشکلاتی نداشت. کار دولتمردان در مقابله با آلودگی هوا چیست؟ خیلی شفاف بگوییم: تعطیل می‌کنند؛ دوباره فراموش می‌شود؛ دوباره تعطیل می‌کنند.

ما این‌طرف تهران را داریم و آن‌طرف پکن را. هر دو هم یک مشکل داشتند؛ اما یکجا توانست بعد از ۱۰ـ۱۵ سال کاری کند که آلودگی هوا تقریباً از بین برود؛ و در ایران متأسفانه روزبه‌روز بدتر شده چون اراده لازم، توان کارشناسی و مدیریت لازم برای حل این مشکل وجود ندارد. دولتمردان باید این موضوع را بررسی کنند؛ وگرنه این مشکل با برنامه‌ریزی حل‌شدنی است.

پکن هم فرونشست داشته است؛ یادم است در سال ۲۰۱۳ که روی این موضوع کار می‌کردیم، قسمتی از شهر به‌خاطر مصارف آب زیرزمینی دچار فرونشست بود. وقتی به پکن بروید، می‌بینید حتی مردم عادی نسبت به مصرف یک قطره آب حساس‌اند. وقتی مقدار کمی آب در بطری باشد، کسی آن را دور نمی‌اندازد. آن‌قدر کار انجام شده که الان اگر بروید می‌بینید سطح آب زیرزمینی در پکن کمی بالا آمده و جلوی فرونشست گرفته شده و نرخ فرونشست بسیار کم شده است.

همه کشورها با درجات مختلف با این مشکلات روبه‌رو هستند، اما بسته به سیستم سیاسی، برنامه‌ریزی و مدیریت خودشان، مشکلات را حل کرده‌اند؛ اما متأسفانه در ایران چنین برنامه‌ریزی‌ای نمی‌بینیم.

یک جای کار می‌لنگد؛ توان اجرایی و اراده لازم برای حل مشکلات وجود ندارد.

همه مشکلات فوق ریشه در مدیریت و برنامه‌ریزی دارد که توان لازم برای حل مشکلات را ندارد. به همین خاطر آلودگی هوا روزبه‌روز بدتر می‌شود؛ وگرنه ایران و تهران از نظر کلان‌شهری، جمعیت و پیچیدگی‌های زندگی شهری پیچیده‌تر از پکن نیست. چطور پکن می‌تواند این مشکلات را حل کند اما ایران نه؟ یک جای کار می‌لنگد و من معتقدم متأسفانه توان اجرایی، مدیریتی و اراده لازم برای حل این مشکلات وجود ندارد.

 فرض کنید از شما به‌طور مستقیم درخواست شود برای بحران آب در ایران مسئولیتی را بپذیرید و شما هم آن را بپذیرید. به‌عنوان کسی که سال‌ها در این حوزه، نه فقط در ایران بلکه با بررسی تجارب کشورهای دیگر کار کرده‌اید، اولین اقداماتی که باید انجام دهید چیست؟

سؤال سختی است؛ چون واقعاً دامنه این بحران‌ها آن‌قدر بزرگ شده که از یک نفر یا حتی از ۲۰ نفر هم کاری به‌تنهایی برنمی‌آید. اما کاری که می‌شود کرد این است که هر کسی در حوزه کاری کوچک خودش کمک کند تا شاید بتواند اثری هرچند کوچک بر این ابربحران بگذارد.

اگر شخصی مسئولیتی در حوزه منابع آب زیرزمینی دارد، اولویت کار خود را باید بر این بگذارد که چگونه می‌تواند این منابع را با در نظر گرفتن اقتصاد کشاورزی، معیشت کشاورزان و تمام عوامل تأثیرگذار به یک وضعیت پایدار برساند. این هم راحت نیست و نیاز به هماهنگی و کارهای بین‌رشته‌ای و بین‌سازمانی دارد.

وقتی در زمان انتخابات صحبت‌های انتخاباتی مطرح می‌شود، آدم امیدوار می‌شود و می‌گوید شاید دولت اولویت خود را بر این مسائل بگذارد؛ اما به‌محض پایان انتخابات، دوباره همه چیز به همان روندهای کلنگی قبلی برمی‌گردد.

ببینید عملکرد وزارت جهاد کشاورزی الان هیچ تفاوتی با عملکرد این وزارتخانه در دولت‌های گذشته ندارد و این خطرناک است. صحبت از این می‌شود که باید صادرات کشاورزی را زیاد کنیم؛ این‌ها همان روندهای خطرناکی است که متأسفانه از حیطه کنترل امثال ما هم خارج است و فقط ابزار ما همین گفت‌وگو با رسانه‌ها و بیان نظراتمان است. کاری از دست ما برنمی‌آید؛ فقط امیدواریم کسانی که مسئولیت دارند و شرایط برایشان فراهم شده، با توجه به آگاهی‌هایی که وجود دارد، عمل کنند.

از این‌جا اظهار تأسف می‌کنم که ایران کشور ناآگاهی نبوده است؛ بسیاری از کشورهایی که ما در آسیای مرکزی با آن‌ها کار می‌کنیم اصلاً آگاهی‌هایی که در ایران وجود داشت را نداشتند. بدنه اجتماع و نیروهای تحصیل‌کرده‌شان چنین آگاهی‌ای نداشتند. ایران این‌همه نیروی تحصیل‌کرده و جوان و فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های مختلف را دارد و همه این‌ها طی ۲۰ـ۳۰ سال گذشته درباره این بحران آگاهی داده‌اند؛ اما متأسفانه دولتمردان ما این آگاهی‌ها را نادیده گرفتند. این نادیده‌گرفتن هم باعث سرخوردگی شده، هم نیروی کارشناسی را سرخورده می‌کند و هم موجب بحران‌هایی می‌شود که امروز دیگر نمی‌توان آن‌ها را پنهان کرد و آن را گردن ابردزدی و هارپ و... انداخت. این بحران‌ها بحران‌هایی هستند که زندگی و معیشت مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

امیدوارم بخشی از بدبینی‌های من غلط از آب دربیاید و دوباره ایرانی را ببینیم که همه در آن خوشحال‌اند و منابع آن درست مدیریت می‌شود.

 

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید