فقیه نوگرا

بررسی اندیشه و زندگی آیت‌‌الله سیدمحمد موسوی‌‌بجنوردی

کدخبر: ۶۳۰۹۱۹
اقتصادنیوز: هم‌میهن در یادداشتی به اندیشه‌ها و زندگی مرحوم سیدمحمد موسوی بجنوردی پرداخته است.
بررسی اندیشه و زندگی آیت‌‌الله سیدمحمد موسوی‌‌بجنوردی

 

«به نظر حضرت امام(ره) عنوان مفسد‌فی‌الارض به خودی خود، عنوان مجرمانه‌ای که مستحق اعدام باشد، نیست(اسفند 92)»، « ازدواج دوم برای همسر اول مصداق شکنجه است و شبهه شرعی هم دارد(اردیبهشت 93)»، «سود بانکی متناسب با تورم ربا نیست(خرداد 93)»، «آن‌چه در نهج‌البلاغه است، به خط امیرالمؤمنین نیست؛ آن‌ها را شریف رضی جمع‌آوری کرده است. براساس شناختی که از مولا وجود دارد، ایشان نمی‌گوید زن‌ها ناقص‌العقل، ناقص‌الدین و ناقص‌الحظ هستند و اصلاً این سبک، سبکِ مولا نیست(خرداد 96)»، «روحانیت جنبه‌ ارشاد و موعظه برای مردم دارد اما در زندگی خصوصی مردم نباید وارد شوند و وظیفه‌اش این نیست(مهر 96)»، «دروغ مصلحت‌آمیز را قبول ندارم! دروغ، دروغ است(گفت‌وگو با شفقنا)»، «اسلام دین اخلاق و انسان‌سازی است و جوازی برای بهتان که برخی آن را در مسائل سیاسی مطرح می‎کنند، در آن وجود ندارد(گفت‌وگو با سخن ما)»، «اینکه قاضی باید به عدالت حکم کند. در آنها هیچ‌گونه تقیید و تخصیصی وجود ندارد که چنین تکلیفی را به مردان اختصاص بدهیم؛ در این مورد نیز فرقی بین زن و مرد نیست.»

این جملات برخی از نظرات و سخنان آیت‌الله محمدموسوی‌بجنوردی است که شنبه پنجم اسفندماه پس از دوره‎ای بیماری درگذشت.

این سخنان از جمله مواردی است که هم در زمان طرحش از سوی موسوی‌بجنوردی بحث‎برانگیز بود و هم موجب شد که او از صف مراجع با نگاه سنتی جدا شده و در زمره افرادی باشد که فقه پویا و نوگرایانه را نمایندگی می‎کنند. او در مواردی مانند مسئله «سودبانک‌ها و مسئله ربا » به‌عنوان عضو شورای فقهی بانک مرکزی، برداشتی نوگرایانه را مطرح کرد که اگرچه نقد بسیاری به آن شد اما بسیاری در همین بُعد هم رویکرد او را پیشروانه با نگاه مبتنی بر درک عنصر زمان و مکان دانسته‌‌اند. همانطور که او در رابطه با مسائل اجتماعی، «زنان، حقوق و جایگاه‎ آنها» هم معتقد به همین رویه بوده‎است. چه آنجا که درباره «جواز قضاوت زنان» سخن گفته و چه آنجا که به «عدم جواز چندهمسری مردان» در جامعه امروز اشاره داشت.

 

از طرفی او در سخنانش بسیار به اسلام اخلاق‌گرایانه باورمند بوده است. چنانچه علاوه بر نپذیرفتن «دروغ مصلحت‌آمیز» به‌عنوان یک اصطلاح دینی، در گفت‌وگویی که خبرنگار هم‎میهن سال‎ها قبل درباره «جواز بهتان در اسلام و حدیث مباهته» با او انجام داد؛ او به صراحت گفت که «اسلام دین مبتنی بر فطرت است و رفتار غیراخلاقی و غیرعقلایی مانند «تهمت و بهتان به دشمنان برای حفظ اسلام» را نمی‎پذیرد، پس هر جا که چنین تفاوتی را دیدید؛ معتقدم برداشت اشتباهی صورت گرفته است.» و در نهایت چنین رفتاری را که برخی از فعالان سیاسی اقتدارگرا و تندرو نیز به آن برای توجیه رفتارشان در برهه‎های مختلف متمسک شدند، غیراسلامی و غیراخلاقی می‎دانست.

درباره منش سیاسی و روش زندگی او هم نام او معمولاً به‌عنوان شاگرد امام خمینی که در عراق و فرانسه ایشان را مشایعت کرده، برده می‎شود. او که فرزند سیدحسن بجنوردی بود، علوم حوزوی و دینى خود را در ایران و نجف نزد اساتید طراز اول از جمله پدر، آیت‌الله محسن حکیم و امام خمینی آموخت و در این مدت در مسجد جامع نجف (هندى) رسائل و مکاسب و کفایتین را به زبان عربى براى شیعیان کشورهاى عرب‌زبان همچون عراق، لبنان، سوریه و مصر تدریس مى‌کرد، از جمله شاگردان ممتازش هم افرادی همچون سیدعباس موسوی و شیخ راغب حرب از شهداى حزب الله لبنان بوده‎اند.

پس از بازگشت امام خمینی به ایران و پیروزی انقلاب او در دفتر استفتائات امام خمینی مشغول به کار شد و پس از آن در سال 1359 وقتی به دستور امام، دادگاه عالی قضات تشکیل شد، او عضو آن بود و به مدت دو دوره از سال 1360 تا سال 1368 به عضویت شورای عالی قضایی درآمد؛ یعنی تا زمانی که شورای عالی قضایی در رأس دستگاه قضا قرار داشت و در نهایت در بازنگری قانون اساسی و پس از فوت امام خمینی حذف شد. در این شورا بخش مهمی از تدوین قوانین و اصلاحیه‌های مربوط به قانون مدنی، آیین دادرسی کیفری، قانون مجازات اسلامی و نظارت مستقیم بر احکام همه دادگاه‌ها بر عهده او بود. او یکی از چهار نفر عضو هیئت عفو زندانیان به انتصاب امام خمینی بود و البته از جمله خاطراتی که در این دوران از او منتشر شد و موجب واکنش و سروصدا شد، خاطره او درباره دادستان انقلاب وقت بود، که او در گفت‌وگو با جماران در سال 92 گفت:«این آقا اصلاً حرف گوش نمی‌کرد. فردای آن روز نزد امام رفتیم. خدمت ایشان «امام خمینی(ره)» گفتم: آقا من یک چیزهایی دیدم که دیگر مجوز شرعی برای ماندن در این پست نمی‌بینم یا ایشان برود یا اگر ایشان می‌ماند، بنده بروم. شرح ماجرا را به امام گفتم. امام هم خطاب به حاج احمد آقا گفتند، احمد اگر اینها خواستند ایشان را بردارند، شما هیچ‌گونه مداخله‌ای نکنید و امام فرمودند: چه افرادی بهتر از شماها. فردای آن روز هم خطاب به آن آقا گفتم بیا خودت استعفا بده، ایشان هم همان موقع استعفا دادند، آقای دیگری جایگزین ایشان و دادستان  انقلاب شد.» واکنش و پاسخگویی به این خاطره با توضیح اینکه امام مخالف برکناری او بوده است؛ از سوی «محمدعلی امانی، سیدمحمدعلی مرویان‌حسینی، حسین همدانی، مرتضی صبحی و سید‌احمد حسینی» انجام گرفت و بحث بیش از این ادامه نیافت.

او از جمله چهره‎های سیاسی بود که اگرچه فعالیت تشکیلاتی سیاسی را در چارچوب مجمع روحانیون مبارز ادامه داد اما در فضای سیاسی و در نهادهای قدرت پس از فوت امام خمینی نقش‎آفرینی چندانی نداشت. موسوی‌بجنوردی پس از آن دوران، تدریس و تحقیق در دانشکده‌های حقوق دانشگاه شهید بهشتی، تربیت مدرس و نیز دانشکده الهیات دانشگاه تهران را دنبال کرد و در سال 1368 به رتبه دانشیاری و در فروردین سال 1382 به رتبه استادی رسید و در این مدت در کنار تدریس در «دایرةالمعارف بزرگ اسلامی» در کنار برادرش سیدمحمدکاظم موسوی‌بجنوردی نیز فعالیت کرد. او که چندسالی بود از فضای رسانه‎ای و ارتباطات به دلیل نامناسب بودن اوضاع جسمانی فاصله گرفته بود، شنبه 5 اسفند در سن 76 سالگی درگذشت.

منبع: هم‌میهن

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید