پشت پرده درگیری‌ها از غزه تا یمن و جنوب لبنان

جدال پنهان آمریکا و چین در دریای سرخ و غرب آسیا/ رونمایی از پلن واشنگتن برای دور زدن پکن؛ پادزهر اژدهای زرد برای زهر رقبا چیست؟

کدخبر: ۷۱۹۱۲۲
اقتصادنیوز: به ادعای گروهی از ناظران تنش‌ها در غرب آسیا بیش از آن که دلیل سیاسی داشته باشد، حاصل رقابت‌های ژئوپلتیکی میان آمریکا و چین است؛ دو بازیگری که هرکدام با توسل به طرح‌هایی چون کریدور خاورمیانه‌ای و کمربند و جاده درصدد هستند تا نفوذشان را در غرب آسیا افزایش دهند و از همین رو به اهرم‌های متفاوتی متوسل می‌شوند.
جدال پنهان آمریکا و چین در دریای سرخ و غرب آسیا/ رونمایی از پلن واشنگتن برای دور زدن پکن؛ پادزهر اژدهای زرد برای زهر رقبا چیست؟

به گزارش اقتصادنیوز، وبگاه The Cradle با انتشار یادداشتی مدعی شد: جنگ غزه تناقض عمیقی را میان منافع راهبردی چین در غرب آسیا و اهداف اسرائیل که از حمایت آمریکا برخوردار است، آشکار کرده است. در حالی‌که پکن در تلاش برای حفاظت از ابتکار کمربند و جاده (BRI) است، واشنگتن و تل‌آویو به‌طور فعال در حال بازطراحی منطقه‌اند تا نفوذ چین را از جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و لجستیکی به حاشیه برانند.

در مرکز این کشمکش ژئوپولیتیک، طرح «دالان اقتصادی هند–خاورمیانه–اروپا» (IMEC) قرار دارد که در جریان نشست گروه ۲۰ در سال ۲۰۲۳ در دهلی‌نو اعلام شد. با مشارکت هند، عربستان سعودی، اسرائیل، امارات متحده عربی و برخی کشورهای کلیدی اروپایی، این پروژه در پی دور زدن مسیرهای تجاری سنتی چین و اتصال هند به اروپا از طریق غرب آسیاست. بندر حیفا، متعلق به اسرائیل، یکی از ارکان اساسی این مسیر به‌شمار می‌رود.

غزه؛ کانون تقابل راهبردی

تلاش تل‌آویو برای اعمال کنترل کامل بر غزه – که تنها چند کیلومتر با مسیر دالان فاصله دارد – صرفاً یک هدف نظامی نیست، بلکه پیش‌شرطی حیاتی برای تضمین امنیت این مسیر تجاری همسو با غرب به‌شمار می‌رود. نشریه دیپلمات گزارش داده که جنگ علیه غزه کریدور «ای مک» را پیش از آغاز از میان برده است.

طبق ارزیابی اندیشکده کارنگینیز قابلیت اجرای این دالان پس از عملیات طوفان الأقصی و توقف روند عادی‌سازی روابط سعودی–اسرائیلی در حالت تعلیق قرار گرفته است. غزه‌ای سرکوب‌شده برای اسرائیل مزایایی چون اهرم اقتصادی، ادغام منطقه‌ای و نقش‌آفرینی ژئوپولیتیکی جدید فراهم می‌کند که جایگاه مرکزی چین در تجارت جهانی را تضعیف خواهد کرد. با این حال، تا زمانی‌که مقاومت در غزه و جنوب لبنان حضور دارد، این دالان آسیب‌پذیر باقی می‌ماند و همین امر زمان لازم را برای پکن جهت تقویت گزینه‌های راهبردی‌اش فراهم می‌آورد.

در این چارچوب، مقاومت فلسطینی و منطقه‌ای – هرچند غیرمستقیم – در خدمت منافع چین قرار می‌گیرد؛ زیرا زیرساخت‌های اسرائیل را در معرض تهدید نگه می‌دارد و پروژه‌های ادغام‌گرایانه تحت رهبری آمریکا را به تعویق می‌اندازد. بندر حیفا و دیگر بنادر اسرائیلی با ناامنی مداوم مواجه‌اند؛ عاملی که سرمایه‌گذاران را منصرف می‌کند و برنامه‌ریزی بلندمدت زیرساختی را با پیچیدگی روبه‌رو می‌سازد. برخلاف واشنگتن و تل‌آویو، پکن از این تأخیر چندقطبی بهره می‌برد و مقاومت، موازنه منطقه‌ای را به نفع چین تغییر می‌دهد.

0000

دستاوردهای خاموش چین

اگرچه چین مستقیماً درگیر جنگ نیست، تضعیف مقاومت فلسطین می‌تواند شبکه‌های همسو با غرب را تقویت کرده و فضای مانور پکن را محدود کند. حفظ وضعیتی بلاتکلیف در میادین غزه و لبنان فرصتی حیاتی برای چین ایجاد می‌کند تا دارایی‌های متعلق به کمربندو جاده خود را از مسیرهای امن‌تری تقویت کند. در همین راستا، جبهه‌ای موازی در دریای سرخ در حال شکل‌گیری است. تحرکات نظامی آمریکا و اسرائیل در نزدیکی باب‌المندب با هدف تسلط بر این تنگه راهبردی صورت می‌گیرد. این عملیات‌ها در ظاهر با عنوان «مقابله با تهدیدهای کشتیرانی» معرفی می‌شوند، اما در واقع در پی تحکیم سلطه غرب بر یکی از شاه‌راه‌های تجارت جهانی‌اند.

چین که نخستین پایگاه دریایی برون‌مرزی خود را در سال ۲۰۱۷ در جیبوتی برای محافظت از مسیرهای دریایی ابتکار کمربند و جاده تأسیس کرد، این نظامی‌سازی را تهدیدی مستقیم تلقی می‌کند. بنابر گزارش «دیفنس پست»، هدف آمریکا مقابله با «نفوذ فزاینده چین در منطقه» است و به‌عنوان نمونه به رزمایش‌های مشترک دریایی چین، روسیه و ایران و پشتیبانی اطلاعاتی پکن از ناوگان‌های متحد اشاره می‌کند.

در آوریل، آمریکا شرکت فناوری ماهواره‌ای چینی Chang Guang را متهم کرد که تصاویر ماهواره‌ای در اختیار نیروهای هم‌پیمان انصارالله در یمن قرار داده تا به هدف‌گیری ناوهای آمریکایی و هم‌پیمانانش در دریای سرخ کمک کند. هرچند شرکت مذکور این اتهام را «افترا واهن» دانست، اما واشنگتن آن را نشانه‌ای از استفاده چین از شرکت‌های خصوصی برای پیشبرد یک جنگ اطلاعاتی نیابتی می‌بیند.

این سازوکار به چین امکان می‌دهد ضمن حفظ انکارپذیری، از اختلال در عملیات دریایی آمریکا منتفع شود. امتناع پکن از محکوم کردن حملات یمنی‌ها و اصرار بر پایان جنگ غزه به‌عنوان شرط ثبات منطقه‌ای، با راهبرد کلان چین در اجتناب از تقابل مستقیم و تضعیف کنترل آمریکا هم‌راستاست. به‌گفته مؤسسه امنیت ملی اسرائیل، چین «آماده است زیان‌های اقتصادی ناشی از بحران دریای سرخ را تحمل کند» تا در برابر اهداف اسرائیل و آمریکا موضع نگیرد.

W020241025458847445956

ایران، تحریم‌ها و فشارهای انرژی‌محور

ایران، نزدیک‌ترین شریک چین در منطقه، نقشی هم‌سنگ و کلیدی ایفا می‌کند. نزدیک به ۵۰ درصد واردات نفت چین از غرب آسیا تأمین می‌شود و ایران سهم مهمی از این صادرات را با قیمت‌های ترجیحی در اختیار پکن می‌گذارد؛ رابطه‌ای که تحت‌تأثیر تحریم‌ها و الزامات راهبردی شکل گرفته است. این مسیر انرژی برای چین نقشی حیاتی در مقابله با دستکاری بازار توسط آمریکا و تضمین استقلال در قیمت‌گذاری نفت دارد. اما واشنگتن، ایران را به‌عنوان هدفی محوری در راهبرد مهار خود قرار داده است. از توافق هسته‌ای گرفته تا اعمال فشار و تحریم‌های اقتصادی، سیاست آمریکا در راستای منزوی کردن تهران و مجبور ساختن شرکایش – به‌ویژه چین – به وابستگی‌های جدید طراحی شده است.

در اول ماه مه، رئیس‌جمهور آمریکا دونالد ترامپ اعلام کرد که تحریم‌های ثانویه‌ای علیه هر نهاد خریداری‌کننده نفت یا محصولات پتروشیمی از ایران اعمال خواهد کرد. این تشدید فشارها مستقیماً چین را هدف قرار می‌دهد. با کاهش توان صادراتی ایران، گزینه‌های پکن محدود می‌شود و وابستگی‌اش به کشورهای حاشیه خلیج فارس – که همسو با واشنگتن هستند – افزایش می‌یابد. در نتیجه، تلاش چین برای «غیروابسته‌سازی انرژی از آمریکا» با مانع مواجه شده و چشم‌انداز درازمدت آن برای استقلال اقتصادی در معرض تهدید قرار می‌گیرد. از این منظر، نقش اسرائیل در بی‌ثبات‌سازی منطقه – از طریق تشدید فرقه‌گرایی در سوریه و اقدام ادعایی علیه زیرساخت‌های ایران – در خدمت اهداف آمریکا برای تضعیف ادعایی ایران به‌عنوان گره‌ای کلیدی در شبکه کمربند و جاده چین است.

230621072152-iran-saudi-arabia-agreement-beijing-file-031023

گسست راهبردی یا تقابل مستقیم؟

مجموع این تحولات نشان می‌دهد که غرب آسیا دیگر صحنه‌ای حاشیه‌ای در رقابت آمریکا و چین نیست؛ بلکه به خط مقدم این نبرد ژئوپولیتیک تبدیل شده است. آمریکا از منطقه عقب‌نشینی نکرده تا بر آسیا شرقی متمرکز شود؛ بلکه خود غرب آسیا را به سلاحی برای مهار جهانی چین تبدیل کرده است. پروژه‌هایی چون «ای مک»، گشت‌های دریایی در دریای سرخ و تحریم‌های ضدایرانی همگی امتداد همین منطق راهبردی‌اند.

در مقابل، چین همچنان در تلاش است تا روی طناب دیپلماسی قدم بردارد؛ حفظ بی‌طرفی، پرهیز از درگیری نظامی و دعوت‌های مبهم به کاهش تنش. اما شکاف میان منافع اقتصادی و موضع‌گیری سیاسی پکن دیگر به‌سختی قابل مدیریت است. با تشدید تلاش اسرائیل برای تثبیت نظم تجاری‌ که در تضاد با «کمربندو جاده»  قرار دارد، چین ناگزیر است تصمیم بگیرد که آیا می‌تواند این سیاست انفعال را ادامه دهد یا باید از منافعش با جدیت بیشتری دفاع کند.

با وجود فشارهای فزاینده، نیروهای مقاومت در سراسر غرب آسیا نقشی فراتر از انتظار در شکل‌دهی به این میدان ژئوپولیتیک ایفا می‌کنند. از غزه تا لبنان، از عراق تا یمن، توانایی آن‌ها در ایجاد ناامنی برای زیرساخت‌های رقیب – چه فرودگاه، چه خط لوله، چه مسیرهای دریایی – اصطکاکی ایجاد می‌کند که بدون دخالت مستقیم چین، به سود پکن تمام می‌شود.

موشک‌های مافوق صوت صنعا، زرادخانه حزب‌الله یا حملات احتمالی نیروهای مقاومت عراق، همگی فضای عملیاتی آمریکا را ناپایدار نگاه می‌دارند. در عین حال، این بازیگران تاکنون از هدف قرار دادن منافع چین پرهیز کرده‌اند؛ موضوعی که تصویر پکن را به‌عنوان شریکی تجاری بی‌طرف، نه یک هژمون نظامی، تقویت کرده است. این توازن – که در آن مقاومت منطقه را به اندازه‌ای ناپایدار نگه می‌دارد که پروژه‌های آمریکا به تعویق بیفتند، اما نه آن‌قدر پرآشوب که سرمایه‌گذاری‌های چین آسیب ببیند – تاکنون به سود پکن بوده است. اما با تلاش اسرائیل برای تبدیل‌شدن به هاب اقتصادی غرب و هدف‌گیری صادرات انرژی ایران توسط آمریکا، حاشیه امن برای انفعال چین رو به کاهش است

 

ارسال نظر

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید