پشت پرده هدف روسیه از حمله به اوکراین/ وقتی کییف تله است و ناتو قربانی اصلی؛ آیا اروپا در آستانه جنگی تمام عیار قرار دارد؟

به گزارش اقتصادنیوز، فارین پالسی با انتشار یاددشتی مدعی شد: روسیه، حمله فوریه ۲۰۲۲ به اوکراین را بهعنوان عملیاتی قاطع و سهروزه برنامهریزی کرده بود که نیروهایش را به کییف برساند و بهسرعت دولت اوکراین را سرنگون کند. اکنون، بیش از سه سال بعد، این سناریو همچنان رویایی دستنیافتنی برای روسیه باقی مانده است. با متحمل شدن تلفات انسانی سنگین و از دست دادن گسترده تجهیزات، نیروهای روسی در خطوط نبردی ایستا و صدها کیلومتر دور از کییف زمینگیر شدهاند.
اگرچه روسیه در سال گذشته دستاوردهایی تاکتیکی و تدریجی داشته، هیچ نشانهای از یک پیروزی نظامی قاطع در آینده نزدیک دیده نمیشود. همزمان در غرب، کشورهای اروپایی عضو ناتو بهسرعت در حال بازسازی توان نظامی خود هستند. چندین فرمانده نظامی ناتو هشدار دادهاند که این ائتلاف باید ظرف سه تا هفت سال آینده آماده مقابله با حمله احتمالی روسیه به یک یا چند کشور عضو باشد. حتی هشدارهای شدیدتری از سوی مقامهای دانمارکی مطرح شده که میگویند ممکن است روسیه ظرف شش ماه پس از کاهش یا پایان جنگ در اوکراین، حملهای را آغاز کند.
پشت پرده هدف حمله پوتین به اوکراین
این نشریه در ادامه آورد: این دو تصویر از روسیه – روسیهای که به طرز فاجعهباری در تحقق اهداف خود در اوکراین ناکام مانده و روسیهای که تهدیدی وجودی برای ناتو به شمار میرود – بهسختی با هم قابل جمعاند. اما کلید حل این تناقض ظاهری در درک تفاوت اساسی میان جنگ روسیه علیه ناتو و حمله آن به اوکراین نهفته است. هدف اصلی روسیه در صورت جنگ با ناتو، احتمالاً نه تصرف گسترده سرزمین، بلکه نابودی این ائتلاف بهعنوان یک موجودیت سیاسی و نظامی توانمند در برابر روسیه خواهد بود. تحقق این هدف نیازی به شکست دادن نیروهای ناتو در میدان نبرد یا پیشروی تا برلین ندارد؛ بلکه هدف روسیه، از هم پاشیدن وحدت و اراده ناتو خواهد بود، با این امید که این اتحاد تحت فشار از درون متلاشی شود.
تولید و تجهیز نیروهایی برای چنین راهبردی در کوتاهمدت برای روسیه ممکن است؛ بهویژه پس از کاهش یا پایان جنگ در اوکراین. از این رو، روسیه تهدیدی جدی و وجودی برای ناتو به شیوهای متفاوت از جنگی است که اکنون در اوکراین در جریان است. برخلاف تبلیغات جنگطلبانه کرملین، نخبگان سیاسی و نظامی روسیه میدانند که در یک جنگ متعارف تمامعیار با ناتو – حتی بدون مشارکت مستقیم ایالات متحده – به احتمال زیاد شکست خواهند خورد. از همین رو، اجتناب از یک درگیری فرسایشی و دستیابی به یک نتیجه سریع و مطلوب برای مسکو ضروری است.
هدف اصلی روسیه در حمله احتمالی به ناتو، نابودی کامل توانایی جنگی این ائتلاف نخواهد بود، هرچند تضعیف قدرت نظامی ناتو در کوتاهمدت، بخشی از اهداف آغازین است. تمرکز اصلی، بر تضعیف اراده و انسجام سیاسی ناتو است. روسیه احتمالاً راهبردی مبتنی بر یک کارزار کوتاه و پرشدت را ترجیح میدهد که هدف آن شکستن انسجام سیاسی ناتو باشد. هدف این خواهد بود که درگیری را در سطحی محلی و محدود به یکی یا چند کشور عضو نگه دارد و هرچه سریعتر به آن پایان دهد.
یکی از سناریوهای محتمل میتواند با یک حمله محدود به منطقهای ضعیف در مرز ناتو آغاز شود؛ مثلاً در یکی از کشورهای بالتیک. پس از حمله اولیه، روسیه احتمالاهشدار دهد که هرگونه تلاش برای بازپسگیری منطقه اشغالشده منجر به تشدید تنش هستهای خواهد شد؛ راهبردی که تحلیلگران نظامی آن را «مقدسسازی تهاجمی» مینامند. برای پشتیبانی از این تهدید، روسیه میتواند چندین موشک مجهز به کلاهکهای هستهای تاکتیکی را در موقعیتهای مختلف مستقر کرده و اعلام کند که آماده شلیک فوری است. در صورت آمادگی ناتو برای ضدحمله، روسیه میتواند با حمله به زیرساختهای غیرنظامی در عمق اروپا از طریق موشکهای متعارف، سطح درگیری را افزایش دهد و پیام دهد که ادامه مقاومت، فقط هزینهها را افزایش خواهد داد. اگر روسیه تشخیص دهد که تشدید بیشتر به نفعش است، حتی پرتاب هشداردهندهی هستهای به پشت جبههی اروپا نیز محتمل خواهد بود.
روایت یک پلن شوم
فارنی پالسی مدعی است: چنین حملهای قمار بزرگی خواهد بود. موفقیت آن به فرض تضعیف اراده ناتو در برابر تهدیدهای فزاینده متعارف و هستهای، حملات موشکی، عملیات خرابکارانه و جنگهای خاکستری وابسته است. تصمیمگیرندگان روسی احتمالاً انتظار ندارند که همه اعضای ناتو تسلیم شوند، اما ممکن است باور داشته باشند که ایالات متحده و متحدان اصلی اروپای غربی، در صورت مواجهه با تبعات جدی در خاک خود، از حمایت قاطع از شرکایشان دست خواهند کشید.
هرگونه تردید در دفاع از یک عضو ناتو، به معنای فروپاشی عملی ائتلاف خواهد بود؛ هدف اصلی روسیه و پیششرط سلطه منطقهای آن. بنابراین، تصمیم روسیه برای حمله به یک یا چند کشور عضو ناتو، کمتر به توازن نیروها و بیشتر به توازن ادراکشدهی اراده وابسته است. با وجود ناکامیهای مکرر نظامی در اوکراین، اراده روسیه برای بازگرداندن نظم پس از جنگ سرد و احیای حوزه نفوذ در اروپای شرقی تردیدناپذیر است. این موضوع، همراه با برداشت روسیه از پرهیز مداوم غرب از ریسک و ناتوانی در تحمل فشار، ترکیبی خطرناک میسازد که میتواند تصمیمگیران کرملین را به اقدام زودهنگام وسوسه کند.حال سوال این است، روسیه برای اجرای چنین حمله محدودی به چه چیزی نیاز دارد؟
نخست، به نیرویی پیشرو نیاز دارد که بتواند در نقطهای آسیبپذیر از مرز ناتو رخنه کند، همراه با نیروهای پشتیبانی کافی برای اشغال بخشی کوچک اما راهبردی از خاک ناتو. در جنگ مدرن، نفوذ به خطوط دفاعی مستحکم بسیار دشوار شده است، عمدتاً به دلیل گسترش پهپادهای تاکتیکی که تلفات سنگینی به کوچکترین واحدهای مانور میزنند. اما جنگ در اوکراین نشان داده که همین فناوریها، در صورت استفاده صحیح، میتوانند به شکستن خطوط دفاعی نیز کمک کنند. برای نمونه، تیمهای پهپادی روسیه نقش مهمی در شکستن مواضع دفاعی اوکراین در منطقه کورسک داشتند.
اکنون، روسیه در کنار اوکراین، برخی از ماهرترین خلبانان پهپاد در جهان را در اختیار دارد – باتجربه، آزموده در نبرد، و احتمالاً در نخستین رویارویی، بسیار کارآمدتر از همتایان ناتویی خود.البته، پهپادها بهتنهایی جنگ را نمیبرند. روسیه همچنین به نیروهای متحرک سنتی – پیادهنظام آموزشدیده، خودروهای زرهی، تانکها و واحدهای پشتیبانی – نیاز دارد تا مناطق اشغالشده را نگه دارد.
گزارشهای اطلاعاتی اخیر نشان میدهند که روسیه توانسته نهتنها تلفات انسانی خود را جبران کند، بلکه نیروهایش را گسترش نیز بدهد. همچنین، مقامهای غربی اعلام کردهاند که روسیه تجهیزات و مهمات بیشتری – از جمله تانکهای مدرن (به استاندارد روسیه) و گلولههای توپخانه – تولید میکند که به جبهه ارسال نمیشود. نکته کلیدی این است که ایجاد نیرویی مناسب برای یک حمله محدود علیه ناتو، نیازی به بازسازی کامل قدرت نظامی پیش از سال ۲۰۲۲ ندارد.برای آنکه بتواند رهبران ناتو را به تنگنا بکشاند، روسیه همچنین به توان هستهای دقیق و قابل اتکا نیاز دارد؛ برای تهدید یا اجرای حملات هستهای.
در کنار آن، زرادخانهای از تسلیحات متعارف دوربرد برای تهدید و اجرای حملات مکرر به زیرساختهای حیاتی اروپا ضروری است.از نظر هستهای، روسیه در موقعیت مناسبی قرار دارد. فراتر از زرادخانه تخمینی حدود 2 هزار کلاهک هستهای غیراستراتژیک، تنوع سامانههای پرتابی که بهسرعت قابل مسلحسازی هستند نیز اهمیت دارد. در حوزه متعارف، تخمین زده میشود که روسیه سالانه حدود ۱۲۰۰ موشک کروز زمینپایه، ۴۰۰ موشک بالستیک کوتاه و میانبرد، و بیش از 6 هزار پهپاد دوربرد تولید میکند. اگرچه اعداد دقیق تأییدشدنی نیستند، اما نرخ پایین حملات موشکی روسیه در زمستان گذشته نشان میدهد که احتمالاً ذخایر قابلتوجهی را اندوخته است. با کاهش یا پایان جنگ اوکراین، روسیه میتواند این ذخایر را با سرعت بیشتری گسترش دهد.
یکی از متغیرهای کلیدی در زمانبندی احتمالی حمله روسیه، جنگ جاری در اوکراین است. تا زمانی که روسیه مجبور باشد بخش اعظم منابع خود را به اوکراین اختصاص دهد، حمله به خاک ناتو بعید است – هرچند نمیتوان آن را کاملاً منتفی دانست. همانطور که دیدهایم، روسیه ظاهراً بیش از آنچه به اوکراین اعزام میکند، نیرو بسیج کرده و هرگونه کاهش در شدت درگیریها، به معنای افزایش ذخایر برای سناریوهای دیگر خواهد بود.
تنها اوکراین میتواند تعیین کند که تا چه زمانی به جنگ ادامه دهد و تحت چه شرایطی حاضر به مصالحه با روسیه است. اما تا زمانی که اوکراین مقاومت میکند، حمایت از آن نهتنها از نظر اخلاقی و حقوقی، بلکه از نظر راهبردی نیز منطقی است. همچنین، اعلام حمایت قاطع از اوکراین و آمادگی برای پذیرش مخاطره در برابر روسیه، توازن اراده را به سود ناتو تغییر خواهد داد.در عین حال، اروپا باید برای نوعی از جنگ آماده شود که احتمالاً کاملاً با جنگ فرسایشی کنونی در اوکراین متفاوت خواهد بود. بهترین راه مقابله با یک حمله پرشدت و کوتاهمدت روسیه، جلوگیری از نفوذ به مرزهاست. این امر مستلزم استقرار مؤثرتر نیروهای پیشرو است – چیزی که ناتو هنوز فاقد آن است. تحقق این امر نیاز به انتقال نیرو و تجهیزات بیشتر به خط مقدم دارد – بهویژه با توجه به اینکه ایالات متحده تمرکز خود را به دیگر مناطق منتقل کرده و ممکن است واحدهای رزمیاش را از اروپا خارج کند.
تا زمانی که اروپا صنایع دفاعی خود را به حالت جنگی نبرد و سفارشات خود را متناسب با تهدید افزایش ندهد، پنجره آسیبپذیری همچنان باز خواهد ماند – بهخصوص وقتی روسیه هیچ نشانهای از کاهش ظرفیتهای جنگی خود نشان نمیدهد. برای بازدارندگی پایدار در برابر حمله روسیه، اروپا به پهپاد، موشک، تانک، مین و سامانههای پشتیبانی بیشتری نیاز دارد – و زمانی برای تلف کردن وجود ندارد.
وقتی پدافندهای ناتو فعال می شود؟
کشورهای اروپایی عضو ناتو همچنین باید توانایی پاسخ قاطع به فشارهای روسیه – چه هستهای و چه متعارف – را از خود نشان دهند. سامانههای پدافند موشکی میتوانند اثر حملات دوربرد به اهداف اروپایی را کاهش دهند، اما کافی نیستند. برای ایجاد بازدارندگی، کشورهای اروپایی باید در توان پاسخ متقابل نیز سرمایهگذاری کرده و نشان دهند که آماده حمله تلافیجویانه فوری، از جمله به زیرساختهای حیاتی روسیه هستند.
ناتو باید صراحتاً اعلام کند که با وجود پرهیز از تشدید هستهای، تسلیم تهدید یا استفاده از سلاح هستهای نخواهد شد و این موضع را با توانمندیهای واقعی پشتیبانی کند. با تضعیف ضمانت بازدارندگی گسترده ایالات متحده تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ، کشورهای اروپایی دارای سلاح هستهای باید نقش پررنگتری ایفا کرده، زرادخانههای خود را گسترش دهند و دکترینهایشان را متناسب با شرایط تغییر دهند.
روسیه بهروشنی نشان داده که جاهطلبیهای تجدیدنظرطلبانهاش به اوکراین ختم نمیشود. آمادگی برای جنگ، دقیقاً بهمنظور بازداشتن از آن، اقدامی عاقلانه است. تصور اینکه چنین جنگی شبیه به جنگ کنونی در اوکراین خواهد بود نیز اشتباهی راهبردی است. اگر مسکو با ناتو رویاروی شود، نقاط ضعف این ائتلاف را هدف قرار خواهد داد و از نقاط قوت خود بهره خواهد برد. سناریویی کوتاهمدت و پرشدت که با هدف ازهمگسیختن ناتو و حذف مقاومت اروپا طراحی شده باشد، محتملترین گزینه روسیه خواهد بود – و باید در مرکز برنامهریزیهای دفاعی ناتو قرار گیرد، بهویژه در حالی که اروپا خود را برای تسلیح دوباره آماده میکند.
ارسال نظر