حساسیت نفتی تنگه هرمز/ جرقه بحران انرژی فراگیر زده میشود؟

به گزارش اقتصادنیوز، تردد نفتکشها از تنگه هرمز در سایه تنشهای ایران و اسرائیل محور گزارش تحلیلی امروز روزنامه دنیای اقتصاد است. حمید ملازاده در این گزارش که پیش از حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران نوشته شده، « حساسیت ها بر سر تنگه هرمز» را مورد بررسی قرار داده است.
تنگه هرمز؛ یک شاهراه حیاتی انتقال نفت و گاز
در هفتهای که شعلههای تنش میان ایران و اسرائیل بار دیگر زبانه کشید، توجه جهانیان به سوی یکی از حیاتیترین شاهراههای انرژی جهان معطوف شد؛ تنگه هرمز.
این گذرگاه راهبردی که ایران را از عمان جدا میسازد، نقشی کلیدی در انتقال نفت و گاز خلیج فارس به بازارهای بینالمللی ایفا میکند و هرگونه اختلال در آن میتواند تبعات گستردهای برای اقتصاد جهانی بههمراه داشته باشد.
حساسیت نفتی تنگه هرمز
در حالی که تبادل کمسابقه موشکی فضای امنیتی خاورمیانه را ملتهب کرده، همزمان لرزشهایی نیز در بازارهای جهانی نفت، بیمه و عرصههای دیپلماتیک مشاهده شده است. با اینحال، اطلاعات موجود تا زمان تنظیم این گزارش نشان میدهد؛ عبور و مرور نفتکشها از تنگه هرمز همچنان در جریان است و با وجود نگرانیها، هیچ نشانهای از انسداد این مسیر حیاتی در کوتاهمدت دیده نمیشود.
اینکه آیا تداوم نسبی جریان انرژی، حاصل موازنهای شکننده و ناپایدار است یا ناشی از درک مشترک بازیگران منطقهای از پیامدهای یک بحران تمامعیار، سوالی است که ذهن بسیاری از کارشناسان را به خود مشغول کرده است. این گزارش تلاش دارد با تکیه بر دادههای میدانی، تحلیلهای کارشناسی و ترسیم سناریوهای احتمالی پیشرو، تصویری روشنتر از واقعیت کنونی و افق تحولات آینده ارائه دهد.
شریان حیاتی نفت
تنگه هرمز، با عرضی حدود ۳۳ کیلومتر در باریکترین نقطه خود، مسیر انتقال بیش از ۲۰ درصد نفت جهان را در اختیار دارد. روزانه حدود ۲۰ میلیون بشکه نفتخام از این تنگه عبور میکند که عمدتا متعلق به کشورهای عربستان سعودی، عراق، کویت، قطر، امارات و ایران است. این منطقه از گذشته تاکنون صحنه تهدیدهای مکرر سیاسی و نظامی بوده، اما وابستگی متقابل کشورها به این مسیر، مانع از بستهشدن کامل آن شده است.
ترافیک دریایی در هفته بحران
در بحبوحه تنشهای موشکی میان ایران و اسرائیل که نگرانیهای فراوانی را در بازارهای جهانی انرژی و کشتیرانی برانگیخت، آمارهای بهروزشده از منابع معتبر بینالمللی از جمله بلومبرگ و سامانههای ردیابی کشتیها نشان میدهد که جریان ترافیک نفتکشها از تنگه هرمز همچنان با ثبات نسبی ادامه دارد و نشانهای از اختلال گسترده یا انسداد آشکار در این مسیر حیاتی بهچشم نمیخورد.
بر پایه این دادهها، میانگین هفتروزه تعداد نفتکشهای غولپیکر با ظرفیت بیش از ۱۰هزار تُن که از تنگه هرمز عبور کردهاند، در بازه بین ۴۲ تا ۴۵ فروند در روز قرار داشته که با میانگینهای فصلی تفاوت چشمگیری ندارد و حکایت از تداوم جریان عرضه در بازار نفت دارد.
همچنین مجموع کل تردد کشتیهای تجاری در این بازه زمانی به حدود ۱۱۰فروند در روز رسیده که شامل طیف گستردهای از شناورهای باری، تانکرها و کشتیهای فلهبر است. در همین حال، نفتکشهایی که طی این مدت وارد خلیجفارس شدهاند، بهطور میانگین بین ۲۰ تا ۲۳ فروند در روز بودهاند و خروجی روزانه آنها نیز حدود ۲۲ فروند ثبت شده که نشان میدهد تراز ورود و خروج نسبتا متعادل باقی ماندهاست. از سوی دیگر، تردد روزانه کشتیهای حامل گاز مایع (LPG) نیز در محدوده ۸ تا ۱۰ فروند قرار داشته و تعداد کشتیهای حامل گاز طبیعی مایع (LNG) نیز مطابق با الگوهای معمول گذشته، بین ۶ تا ۸ فروند در نوسان بوده است.
این آمارها در حالی ثبت شدهاند که تهدیدهای نظامی، افزایش سطح هشدار امنیتی و نیز احتمال اختلال در سیستمهای ناوبری الکترونیکی ناشی از جنگ الکترونیک، سایهای سنگین بر عملیات کشتیرانی منطقه انداختهاند.
با اینحال، بیشتر فرآیندهای بارگیری و تخلیه محمولهها در بنادر اصلی خلیجفارس از جمله رأستنوره، جبلعلی، بصره، بندرعباس و خارک، طبق برنامههای از پیش تعیینشده انجام شدهاند. البته در برخی موارد، نوسانات کوتاهمدتی بهدلیل شرایط ناپایدار جوی، تغییرات در زمانبندی بارگیری و تخلیه و یا اخلال در سیگنالهای GPS و سامانههای ناوبری ثبتشده که عمدتا جنبه تاکتیکی و موقت داشته و هنوز منجر به ایجاد وقفه ساختاری در زنجیره تامین انرژی جهانی از این مسیر نشدهاند. تداوم چنین وضعیتی، با وجود تنشهای سیاسی و نظامی، از یکسو نشاندهنده مقاومت زیرساختهای کشتیرانی و هماهنگی لجستیکی منطقهای است و از سوی دیگر بیانگر تمایل بازیگران اصلی در منطقه برای جلوگیری از شعلهور شدن بحران به سطحی است که اقتصاد جهانی را وارد رکودی ناخواسته سازد.
تردد بیدغدغه نفتکشها در اوج بحران
با وجود ادامه درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل و افزایش تنشهای نظامی در منطقه، جریان تردد نفتکشها از تنگه هرمز همچنان به شکل نسبتا منظم ادامه یافته است؛ مسالهای که ریشه در مجموعهای از عوامل ژئوپلیتیک، اقتصادی و زیرساختی دارد. نخستین و شاید مهمترین عامل این پایداری، وابستگی حیاتی ایران به تنگه هرمز است؛ چرا که بخش عمدهای از صادرات نفت و گاز ایران از همین مسیر انجام میشود و طبق برآوردها، بیش از ۱۴ درصد تولید ناخالص داخلی کشور مستقیما به درآمد حاصل از این صادرات وابسته است.
در کنار این واقعیت، باید به ظرفیت بسیار محدود مسیرهای جایگزین نیز اشاره کرد؛ اگرچه عربستان سعودی و امارات متحدهعربی تلاش کردهاند خطوط لولهای همچون خط ینبع در غرب عربستان یا خط لوله حبشان به فجیره در امارات را برای دور زدن تنگه هرمز توسعه دهند، اما مجموع ظرفیت این خطوط چیزی در حدود ۳میلیون بشکه در روز است که بههیچوجه توانایی جایگزینی کامل صادرات روزانه نفت از تنگه هرمز را ندارد. افزون بر این، منافع مشترک بسیاری از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، مانع از تشدید بحران شده است. کشورهای صادرکننده نفت همچون عربستان، امارات، کویت و عراق بهشدت به درآمدهای نفتی وابستهاند و هرگونه درگیری نظامی در تنگه هرمز، به منزله تهدید مستقیم امنیت اقتصادی آنهاست.
در سطحی فراتر، کشورهای مصرفکننده اصلی انرژی از جمله چین، هند، کرهجنوبی و ژاپن که واردکننده بخش قابلتوجهی از نفت این منطقه هستند، از طریق فشارهای دیپلماتیک در تلاشند تا مانع از وخامت بیشتر اوضاع شوند. شرکتهای بزرگ نفتی بینالمللی نیز با دقت و احتیاط فراوان تحولات منطقه را رصد میکنند؛ شرکتهایی چون شل (Shell) و توتال اعلام کردهاند که ضمن فعالسازی تیمهای تحلیل ریسک، بررسی مسیرهای جایگزین – هرچند پرهزینه و طولانی – را آغاز کردهاند. این همزمانی منافع، سطح بالای ملاحظات استراتژیک و محدودیتهای عملیاتی مسیرهای دیگر، همه در کنار هم باعث شدهاند تا با وجود فضای ملتهب، تنگه هرمز همچنان باز بماند و تردد نفتکشها در آن متوقف نشود.
در همینحال، واکنش بازارهای جهانی انرژی نیز ترکیبی از جهش، عقبنشینی و سردرگمی بوده است. قیمت نفت برنت در ابتدای وقوع تنشها، به سرعت با افزایشی ۱۳ درصدی به سطح ۷۸ دلار در هر بشکه رسید، اما پس از اعلام تعویق تصمیم آمریکا برای اقدام نظامی، مجددا به ۷۴ دلار کاهش یافت. موسسات مالی مطرحی همچون گلدمنساکس و مورگان استنلی در تحلیلهای خود هشدار دادهاند که در صورت بستهشدن تنگه هرمز، قیمت نفت ممکن است به محدوده بحرانی ۱۵۰دلار جهش پیدا کند؛ سناریویی که اثرات رکودی آن برای اقتصاد جهانی میتواند ویرانگر باشد. با اینحال، فضای فعلی بازار به شکلی است که نه نشانهای از صلح پایدار وجود دارد و نه شواهد روشنی از ورود به یک جنگ تمامعیار؛ همین تعلیق و عدمقطعیت، یکی از نامطلوبترین وضعیتها برای برنامهریزی اقتصادی، سرمایهگذاریهای نفتی و پیشبینی رفتار آینده بازار انرژی تلقی میشود.
پیامدهای اقتصادی
اگر بحران کنونی ادامه یابد یا شدت یابد، تبعات آن فراتر از بازار انرژی خواهد رفت:
•افزایش نرختورم در کشورهای واردکننده نفت، بهویژه هند، ترکیه و برخی اقتصادهای نوظهور در آسیا و آفریقا.
•کاهش رشد اقتصادی جهانی به دلیل افزایش هزینههای انرژی.
•افزایش شدید هزینههای حملونقل دریایی و بیمه کشتیها در منطقه خلیج فارس و دریای عمان.
• تغییر در سیاستهای بانکهای مرکزی مانند فدرالرزرو و بانک مرکزی اروپا، با تمرکز بیشتر بر کنترل تورم و کاهش حمایتهای پولی.
• فرار سرمایه از بازارهای نوظهور به سمت داراییهای امن مانند طلا، دلار و اوراق قرضه آمریکا.
خلاصه اینکه، تنگه هرمز بار دیگر نقش حیاتی و بیبدیل خود را در معادلات ژئوپلیتیک و اقتصادی جهان به رخ کشید؛ نقطهای که نهتنها محل عبور بیش از یکچهارم نفت جهان است، بلکه آینهای تمامنما از تعادل ظریف میان جنگ و صلح در خاورمیانه محسوب میشود. در شرایطی که آسمان منطقه از رد موشکها لرزان است، کشتیهای نفتکش همچنان به عبور از این شریان باریک ادامه میدهند؛ اما این عبور، دیگر مانند گذشته امن و باثبات نیست.
هر لحظه ممکن است یک اشتباه محاسباتی، یک انفجار ناخواسته یا یک واکنش شتابزده، جرقهای برای آغاز بحران فراگیر انرژی باشد؛ بحرانی که پیامدهای آن تنها دامنگیر منطقه نخواهد شد، بلکه ثبات بازارهای جهانی، امنیت انرژی مصرفکنندگان عمده و حتی معیشت میلیاردها نفر در سراسر جهان را بهخطر خواهد انداخت.
در چنین وضعیتی، تعادل فعلی بیش از آنکه حاصل ثبات باشد، نتیجه موازنهای شکننده میان منافع متضاد است؛ موازنهای که حفظ آن نه با قدرت نظامی، بلکه با خویشتنداری دیپلماتیک و اراده سیاسی ممکن است. اکنون بیش از هر زمان، جامعه جهانی باید نقش خود را در مهار تنشها، تسهیل گفتوگو و تضمین تداوم جریان آزاد انرژی ایفا کند. سرنوشت اقتصاد جهانی، ثبات بازار نفت و حتی آرامش سیاسی کشورهای صادرکننده و واردکننده انرژی، به تصمیمهایی وابسته است که در روزها و هفتههای پیشرو در پایتختهای سیاسی، اتاقهای بحران و نهادهای بینالمللی اتخاذ خواهد شد. آینده خاورمیانه، آینده نفت و شاید حتی آینده نظم اقتصادی جهان، از تنگهای میگذرد که این روزها، بیش از همیشه در کانون توجه و اضطراب قرار دارد.
ارسال نظر