سخنگوی انجمن علمی روان‌پزشکی در گفتگو با «اقتصادنیوز»؛

تهرانِ پساجنگ و بحران سلامت روان/ فیلترینگ در را به روی نفوذپذیری و ناامنی روانی باز کرد

سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۳۲۱۹۳
اقتصادنیوز:دکتر «امیرحسین جلالی ندوشن»، سخنگوی انجمن علمی روان‌پزشکی ایران می گوید: فیلترینگ و انسداد اجتماعی نه‌تنها مانع رشد روانی جامعه می‌شوند، بلکه در را به روی نفوذپذیری و ناامنی‌های روانی باز می‌گذارد. در مقابل، گشودگی، دیالوگ برقرار کردن و زدودن عوامل اجتماعیِ تهدیدکننده‌ی سلامت روان می‌توانند جامعه را تاب‌آورتر کنند.
تهرانِ پساجنگ و بحران سلامت روان/ فیلترینگ در را به روی نفوذپذیری و ناامنی روانی باز کرد

به گزارش اقتصادنیوزف در پی جنگ ایران و اسرائیل، شهرهای زیادی از ایران و به خصوص پایتخت روزهایی پرتنش و پرابهامی را پشت سر گذاشت. اما آیا سلامت روان شهروندان  آمادگی مواجهه با چنین بحرانی را داشت؟

«دکتر امیرحسین جلالی ندوشن»، روان‌پزشک و سخنگوی انجمن علمی روان‌پزشکی ایران، در گفت‌وگویی با «اقتصادنیوز» از افزایش بی‌اعتمادی، رشد مرگ در اثر خودکشی، نبود اطلس آسیب‌های اجتماعی و پاسخ‌های ناکافی حاکمیتی می‌گوید؛ مسائلی که تصویر روشنی از سلامت روان جامعه ارائه نمی‌دهند.

مصاحبه «اقتصادنیوز» با «امیرحسین جلالی ندوشن»، روان‌پزشک را در ادامه بخوانید:

*****

تهران در روزهای جنگ و در  پساجنگ، با شرایطی پر فشار و گاه اطلاعات متناقض روبه‌رو بود و هست. به نظر شما سلامت روان شهروندان در چنین وضعیتی آمادگی مواجهه با این بحران را داشت یا به اجبار با فضا همسو شد؟ شما موضوع را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما برای این بحران آماده نبودیم. یکی از مشکلات جدی این است که ما اطلس آسیب‌های اجتماعی نداریم. یعنی آمار دقیق و به‌روزی از مسائلی مانند خشونت خانگی، اعتیاد، خشونت‌های اجتماعی، خودکشی، پناه‌جویی و حاشیه‌نشینی نداریم یا آمارها پراکنده‌اند و از اعتبار کافی برخوردار نیستند.

نگاه امنیتی به موضوع آسیب‌های اجتماعی نیز باعث شده زبان کارشناسان بسته بماند. تا قبل از جنگ، زبان کارشناسان بسته‌تر هم بود. اما پس از آن مشخص شد که نقطه ضعف ما شفافیت نیست، بلکه دقیقا همین بستن فضا و ندیدن واقعیت‌ها است. همین حالا اگر از بسیاری از مدیران دولتی بخواهید تصویری روشن از وضعیت سلامت روانی اجتماعی جامعه ارائه دهند، اطلاعی در دست ندارند.

من نه طرفدار سیاه‌نمایی‌ام و نه شعار دادن اما اگر بخواهم علمی نگاه کنم، باید رشد و پس‌رفت را کنار هم ببینیم. آزمون و خطا کنیم، طراحی و اجرا کنیم، نتایج را بسنجیم و بهبود دهیم. اما متأسفانه یا سیاه‌نمایی می‌کنیم یا شعار می‌دهیم. همبستگی مدنی در زمان بحران پدیده‌ای شناخته‌شده است، جامعه ایران با وجود کاهش تاب‌آوری‌اش، در این جنگ همچنان ظرفیت‌های فراوانی برای رشد از خود نشان داد پس مهم این است که عوامل تهدیدکننده سلامت روان را بشناسیم و به آن‌ها پاسخ بدهیم.

مثلاً در سال‌های گذشته شاهد مواردی از خودکشی در میان کادر پزشکی بودیم که بازتاب رسانه‌ای بیشتری هم داشت؛ و حالا هم به‌احتمال زیاد در مسئله جنگ اسرائیل و ایران هم، این مسئله در میان گروه‌هایی مثل روزنامه‌نگاران، اصحاب علوم اجتماعی یا گروه‌های حاشیه‌نشین پررنگ تر بوده اما توجه به آن مغفول مانده است.

فیلترینگ در را به روی نفوذپذیری و ناامنی روانی باز کرد

در شرایطی که سلامت روان عمومی با فشارهای فزاینده‌ای مواجه است، نقش سیاست‌گذاری‌های کلان چیست؟ آیا تغییر نگاه حاکمیتی می‌تواند در کوتاه‌مدت هم اثرگذار باشد؟

با وجود همه‌  آسیب‌ها و کاهش تاب‌آوری اجتماعی، جامعه‌  ایران هنوز ظرفیت‌های فراوانی برای رشد و بازسازی دارد. در چنین شرایطی، به‌نظر من یکی از مهم‌ترین اقدامات، شناخت دقیق وضعیت و پرداختن به عوامل تهدیدکننده‌ی سلامت روان است. این امر تا حد زیادی به تصمیم‌ها و رویکردهای حاکمیتی بازمی‌گردد.

متأسفانه، در حال حاضر هیچ‌گونه ارزیابی علمی و دقیقی درباره‌  تأثیر سیاست‌ها بر سلامت روان انجام نمی‌شود. برای مثال، همین حالا آیین‌نامه‌ای در حال تصویب است که ظاهراً با هدف حمایت از سلامت روان افراد متقاضی گواهینامه‌  رانندگی تدوین شده، اما نه‌تنها کمکی نمی‌کند، بلکه می‌تواند خود به یک عامل تهدیدکننده تبدیل شود. این آیین‌نامه آن‌قدر مبهم و پر از روندهای بروکراتیک است و چنان بار انگ‌زنی، محدودیت و محروم‌سازی دارد که نه تنها سودی نمی‌رساند، بلکه زیان‌های انباشته‌ای نیز ایجاد می‌کند.

در حوزه‌های دیگر هم وضعیت مشابهی وجود دارد؛ یکی از مشکلات جدی این است که سیاست‌گذار از تجربه‌های شکست‌خورده‌ گذشته درس نمی‌گیرد. به‌عنوان مثال، روزگاری ممنوعیت ماهواره با بالا رفتن دیوارها و تعقیب مردم همراه بود، در حالی که مشخص شد چنین سیاستی فایده‌ای ندارد. ما پیش از جنگ هم گفتیم که این مسیر نتیجه‌بخش نیست و حالا همین بحث درباره فیلترینگ هم وجود دارد چون آن کارکرد قبلی را ندارد.

در واقع، فیلترینگ و انسداد اجتماعی نه‌تنها مانع رشد روانی جامعه می‌شوند، بلکه در را به روی نفوذپذیری و ناامنی‌های روانی باز می‌گذارد. در مقابل، گشودگی، دیالوگ برقرار کردن و زدودن عوامل اجتماعیِ تهدیدکننده‌ی سلامت روان می‌توانند جامعه را تاب‌آورتر کنند.

دکتر امیرحسین جلالی

تغییر نگاه در سیاست‌گذاری چاره کار است

همه‌  این‌ها با یک تغییر نگاه در سیاست‌گذاری، و نه الزاماً با تغییر قوانین یا ساختارها، می‌توانند در کوتاه‌مدت هم اثرگذار باشند. اگر جامعه احساس کند که کنترل بیشتری بر زندگی خود دارد، می‌تواند آینده را پیش‌بینی‌پذیرتر و با اضطراب کمتر تجربه کند. اما جامعه‌ای که هر لحظه ممکن است بلرزد، که آینده‌اش تار است و تورم افسارگسیخته هر روز از قدرت خریدش می‌کاهد، نمی‌تواند روانی سالم و متعادل داشته باشد.تغییر نگاه، پاسخ می‌دهد. واقعاً اگر در شیوه‌ی تصمیم‌گیری‌ها بازنگری شود، شرایط روانی و اجتماعی جامعه می‌تواند در کوتاه‌مدت به‌طور چشمگیری بهبود یابد.

سطح اعتماد بین‌فردی و اجتماعی؟حدود 8 درصد

یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها برای سنجش وضعیت سلامت روان، سطح اعتماد بین‌فردی و اجتماعی است. طبق آخرین پیمایش اجتماعی در ایران(سال 1400)، سطح اعتماد بین‌فردی و اجتماعی حدود 8 درصد بوده است. این میزان بی‌اعتمادی و پایین بودن سرمایه اجتماعی، به‌ویژه در کنار بی‌اعتمادی به نهادها و سازمان‌ها، به‌وضوح با پدیده‌هایی مانند خودکشی و خشونت در ارتباط است.

روند رو به افزایش خودکشی در کشور، که متأسفانه طی سال‌های اخیر همراه با توقف انتشار شفاف اطلاعات آماری بوده، حالا دیگر نگران‌کننده است. با استناد به داده‌های منتشرشده توسط سازمان اجتماعی کشور و برخی اطلاعات پراکنده که مقام‌های دادستانی در یکی دو سال گذشته منتشر کرده‌اند، شاهد رشد چشم‌گیر میزان مرگ در اثر خودکشی بوده‌ایم. که در موقعیت کنونی باید به آن توجه ویژه‌ای کرد.

مرگ زنان بر اثر خودکشی در ایران دو برابر مردان است

آیا آمار خاصی از افزایش خودکشی در گروه‌های خاص وجود دارد؟

گزارش اخیر رئیس جمعیت پیشگیری از خودکشی ایران نشان می‌دهد مرگ در اثر خودکشی در میان زنان، در چند سال گذشته، دو برابر شده است. در دنیا معمولاً اقدام به خودکشی در زنان بیشتر اما میزان مرگ کمتر است. اما در ایران شاهد افزایش مرگ در زنان بوده‌ایم، که این بسیار نگران‌کننده است.

آخرین آمار رسمی مربوط به خودکشی که در اختیار دارید مربوط به چه سالی است؟

آخرین آماری که ما به‌صورت رسمی داریم، مربوط به سال ۱۴۰۰ است؛ یعنی آماری که به‌طور عملی منعکس‌کننده وضعیت سال ۱۳۹۹ است. این آمار مربوط به دوره‌ای است که کرونا هنوز تأثیر زیادی بر روان جامعه نگذاشته بود. البته کرونا در بسیاری از کشورها نیز موجب افزایش آمار خودکشی شد، اما در ایران، اگر روند پیش از کرونا را با آن مقایسه کنیم، نرخ مرگ در اثر خودکشی (بر اساس شاخص مرگ در ازای هر ۱۰۰ هزار نفر) از حدود ۶ دهم در هر ۱۰۰ هزار نفر بوده است که امروز به حدود ۹ دهم یا حتی بیشتر افزایش یافته است.

برای کشوری مثل ایران، که اصولاً نرخ خودکشی پایین‌تری نسبت به میانگین جهانی داشته، این رشد بسیار هشداردهنده است. مهم‌تر آن‌که روند مرگ در اثر خودکشی در جهان نزولی در وضعیت که ما بلکعس آن را تجربه می‌کنیم. برخی کشورهایی که آمار بالایی داشته‌اند مانند کره جنوبی، با اقدام‌های ملی این آمار را پایین آوردند.

برای بازسازی روانیِ آسیب‌دیدگان به رئیس‌جمهور نامه نوشتیم  اما ...

در بحران‌هایی با این ابعاد، چه گروه‌هایی بیشتر در معرض آسیب روانی‌اند و چه اقداماتی باید در اولویت قرار گیرد؟ انجمن روان‌پزشکی در این زمینه چه پیشنهادی به دولت ارائه داده؟ آیا پاسخی دریافت کرده‌اید؟

همان‌طور که در همه بحران‌ها تقسیم‌بندی‌هایی برای گروه‌های در معرض خطر داریم، در اینباره هم می‌توان گفت افرادی که آسیب مستقیم دیده‌اند، مثلاً خانه‌شان تخریب شده یا عضوی از خانواده‌شان را از دست داده‌اند، باید در اولویت خدمات روانی قرار بگیرند.

همچنین سالمندان و کودکان در گروه افراد آسیب‌پذیر قرار دارند. پس قبل از هر اقدامی باید برای این گروه‌ها بازسازی روانی و جبرانی صورت گیرد انجمن روانپزشکی نیز با توجه به همین موضوع در روزهای نخست پسا جنگ، از طرف انجمن روان‌پزشکی نامه‌ای به دفتر اطلاع‌رسانی دولت ارسال کرد و پیشنهادهایی برای بازسازی روانی جامعه، سیاست‌های پیشگیرانه، تقویت هویت ملی و مشارکت اجتماعی ارائه داد نامه ای که اگر چه بنا به دغدغه‌های مسئولان بی‌پاسخ ماند اما تا امروز و با پیگیری‌‌های دیگر هم تا امروز پاسخی نداشته است.

نامه انجمن روانپزشکان

نامه انجمن روانپزشکان

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید