چرا موادمخدر در رابطه چین و آمریکا مهم است؟

ترامپ و شی در بزنگاه یک دیدار مهم | توافق پایدار یا ورود به رویارویی و جنگ؟ | جهان نیازی به نمایش ندارد

سرویس: اخبار سیاسی کدخبر: ۷۵۰۷۹۸
اقتصادنیوز: اگر آمریکا و چین بتوانند رقابت خود را بدون لغزیدن به سوی جنگ مدیریت کنند، الگویی برای رقابت قدرت‌های بزرگ در قرن بیست‌ویکم خواهند ساخت.
ترامپ و شی در بزنگاه یک دیدار مهم | توافق پایدار یا ورود به رویارویی و جنگ؟ | جهان نیازی به نمایش ندارد

به گزارش اقتصادنیوز، روز پنج‌شنبه، دونالد ترامپ قرار است در حاشیه نشست سران APEC در سئول با شی جین‌ پینگ، رهبر چین، دیدار کند. هدف این دیدار، آرام کردن تنش‌های فزاینده‌ تجاری و حتی بررسی احتمال دستیابی به یک «توافق بزرگ» میان دو ابرقدرت جهان است.

ریسپانسیبل استیت‌کرفت در گزارشی نوشته است:‌ اهمیت این نشست بسیار زیاد است. بسته‌ای که گفته می‌شود مورد مذاکره قرار دارد، ممکن است حوزه‌هایی چون کنترل فنتانیل، تجارت، محدودیت‌های صادراتی، دانشجویان چینی و حتی استراتژی «ادغام نظامی-غیرنظامی» چین را در بر بگیرد. این بسته بلندپروازانه‌ترین تلاش در سال‌های اخیر برای بازتنظیم روابط واشنگتن و پکن خواهد بود و البته ممکن است موفق شود یا زیر بار جاه‌طلبی خودش فروبپاشد.

چرا موادمخدر در رابطه چین و امریکا مهم است؟

بیایید از فنتانیل شروع کنیم. مواد مخدر مصنوعی اکنون سالانه جان آمریکایی‌های بیشتری را نسبت به تصادفات رانندگی یا خشونت‌های مسلحانه می‌گیرد. ظاهرا بخش بزرگی از زنجیره تامین آن از چین آغاز می‌شود، جایی که پیش‌سازهای شیمیایی با نظارت اندکی وارد بازارهای جهانی می‌شوند.

خبر مرتبط
آخرین پاکسازی شی‌ جین پینگ؛ فساد ساختاری یا نمایش قدرت؟ | فساد به سیلوهای زیرزمینی موشک‌های بالستیک رسید

اقتصادنیوز: پاکسازی‌ها توسط شی جین پینگ به تقویت توان تصمیم‌گیری و نظامی چین منجر می‌شود، یا تضعیف آن. بسیاری نگران این هستند که که موج حذف شدن‌ها، اثری فلج‌کننده بر ساختار حکومت و ارتش چین داشته باشد.

اگر پکن واقعاً اقدام به سرکوب جدی این روند کند، تأثیر انسانی آن بسیار زیاد خواهد بود، هزاران خانواده آمریکایی می‌توانند از ویرانی ناشی از اُوِردوز نجات پیدا کنند.
اما در این‌جا یک معضل وجود دارد: متأسفانه چین معمولا برخورد با جرایم مواد مخدر را به عنوان برگ چانه‌زنی سیاسی در نظر می‌گیرد. بنابراین هرگونه همکاری، احتمالا با قیمتی همراه خواهد بود،‌ کاهش تعرفه‌ها، دسترسی به فناوری، یا امتیازات در زمینه‌های دیگر. به عبارت دیگر، چین ممکن است جان آمریکایی‌ها را نجات دهد، اما تنها در صورتی که این کار به پیشبرد اهداف راهبردی خودش هم کمک کند.

مساله بعدی تجارت...

تجارت دومین ستون این مذاکرات است. کسری تجاری آمریکا با چین همچنان بالا مانده است، که ناشی از یارانه‌های دولتی چین و موانع ورود به بازار آن کشور است.

شی و ترامپ
از سوی دیگر، اقدام چین برای اعمال محدودیت صادرات بر عناصر کمیاب که در واقع تقلیدی از قوانین محدودکننده آمریکا در زمینه مواد معدنی ارزشمند است،‌ خشم رئیس‌جمهور را برانگیخته و باعث شده ترامپ تهدید به اعمال تعرفه ۱۰۰ درصدی بر کالاهای چینی کند.

با این حال، راه نسبتاً ساده‌ای برای جلوگیری از انفجار این تنش‌ها به محدودیت‌های زیان‌بار وجود دارد: مذاکره هوشمندانه.

ترامپ همیشه در زبان «معامله» تبحر داشته و این مذاکره می‌تواند فرصتی باشد تا خود را تنها رهبر شجاعی نشان دهد که جرأت روبه‌رو شدن با پکن را دارد.

الگوی توافق آشناست: دسترسی بیشتر برای صادرکنندگان آمریکایی، خرید بیشتر کالاهای ایالات متحده توسط چین.

اما خاطره‌ توافق تجاری «فاز اول» در سال ۲۰۲۰ هنوز زنده است، توافقی که چین وعده‌ی خریدهای گسترده‌ای داده بود که هرگز عملی نشد. بدون سازوکارهای نظارتی قابل‌اعتماد، هر توافق جدیدی خطر آن را دارد که صرفاً یک بیانیه مطبوعاتی باشد و نه بیشتر.

ترامپ
شایعات عجیب‌وغریب زیادی هم شنیده می‌شود؛ مثلا اینکه چین ۵۰۰ هواپیمای جدید بوئینگ بخرد و در مقابل، آمریکا ورود ۶۰۰ هزار دانشجوی چینی را بپذیرد.

سخت‌ترین بخش این پازل احتمالاً فناوری است.

واشنگتن کنترل‌های صادراتی سختی بر نیمه‌هادی‌ها (تراشه‌ها) و ابزارهای پیشرفته هوش مصنوعی اعمال کرده است، با این استدلال که ادغام نظامی-غیرنظامی چین مرز میان نوآوری خصوصی و قدرت دولتی را از بین می‌برد.
پکن این سیاست را «مهار و محدودسازی» می‌نامد، در حالی که واشنگتن آن را «دفاع از خود» می‌داند.

در این حوزه، تصور یک سازش تمیز و ساده دشوار است. یک طرف، بقا را می‌بیند؛ طرف دیگر، برتری را. در بهترین حالت، دیپلمات‌ها شاید بتوانند حوزه‌های محدودی از همکاری را مشخص کنند،‌ در حالی که خطوط قرمز روشن‌تری در سایر حوزه‌ها ترسیم می‌کنند.

فعال‌سازی مجدد «توافق علمی و فناوری» (STA) با راه‌اندازی دو یا سه پروژه مشترک تحقیقاتی در قالب سیاستی تحت عنوان «گشودگی هوشمند» می‌تواند گامی سازنده برای اعتمادسازی باشد.

خبر مرتبط
برگِ برنده ترامپ در جدال تجاری آمریکا و چین | رقابت مدیریت‌ شده جایگزین درگیری شدید می‌شود؟

اقتصادنیوز: اگر دولت آمریکا بتواند میان سیاست‌های فشار به چین و امکان معامله تعادل برقرار کند، احتمال دارد دو کشور به مرحله‌ای از رقابت کنترل‌شده بازگردند.

با این حال باید درک کرد که تنها موضوع فناوری می‌تواند کل توافق گسترده‌تر را به شکست بکشاند. ترامپ، از سوی خود، از نمایش و صحنه‌آرایی لذت می‌برد.

مذاکره‌ای رودررو که به عنوان «هنر معامله» در مقیاس جهانی معرفی شود، دقیقاً مطابق با غریزه‌ اوست. اما سبک نمی‌تواند جایگزین محتوا شود. اگر نشست سئول فقط وعده‌های مبهم تولید کند، اثر سیاسی آن به سرعت رنگ می‌بازد و تنش‌های ساختاری به احتمال زیاد بازمی‌گردند.

شی جین پینگ

اما چرا شی باید اساساً چنین معامله‌ای را در نظر بگیرد؟

پاسخ در مشکلات داخلی چین نهفته است. پس از دوران کووید، اقتصاد چین همچنان راکد مانده است. بخش املاک در بحران است. سرمایه‌گذاران جهانی محتاط‌اند.
یک آتش‌بس معنادار با واشنگتن حتی اگر جزئی باشد،‌ می‌تواند بازارها را تثبیت کند، سرمایه‌گذاری خارجی جدیدی جذب کند و زمانی برای اجرای اصلاحات داخلی جدیدی که در برنامه پنج‌ساله پانزدهم چین آمده است، بخرد.

با این حال، شی نمی‌تواند ضعیف به نظر برسد. همانند ترامپ، هر امتیازی باید ظاهری متقابل داشته باشد، نه تسلیم‌آمیز.

چین تلاش‌هایش در زمینه فنتانیل را «کمکی به امنیت جهانی» معرفی خواهد کرد، تنظیمات تجاری را «موتور رشد»، و مذاکرات صادرات را «حفظ حاکمیت ملی» جلوه خواهد داد.

در این دیدار، نمایش و ترتیب حرکات (کُرئوگرافی) تقریباً به اندازه‌ی محتوای واقعی اهمیت دارد. ترکیب این همه موضوع با هم، اقدامی جسورانه اما پرریسک است.یک پیشرفت در زمینه فنتانیل ممکن است به‌خاطر بن‌بست در حوزه فناوری یا عناصر کمیاب از بین برود.

یک امتیاز تجاری می‌تواند زیر سایه بی‌اعتمادی نظامی ادامه‌دار قرار گیرد. مذاکراتی با این ابعاد اغلب به این دلیل شکست می‌خورند که موفقیت در یک حوزه، گروگان شکست در حوزه‌ای دیگر می‌شود.

تاریخ دیپلماسی درسی دارد

گام‌به‌گام حرکت کردن بهتر عمل می‌کند. جنگ سرد از طریق توافقات تسلیحاتی تدریجی مدیریت شد، نه با «بازتنظیم‌های بزرگ». توافق هسته‌ای اولیه با ایران نیز صرفاً بر غنی‌سازی متمرکز بود، نه رفتار منطقه‌ای.

«توافقات بزرگ» ممکن است تیتر بسازند، اما به‌ندرت ماندگارند.

اگر واشنگتن و پکن نتوانند حتی بر سر حداقلی از منافع مشترک به توافق برسند، نتیجه چیزی جز مارپیچ بی‌اعتمادی نخواهد بود که جهان را به سوی رویارویی و حتی سقوط اقتصادی می‌کشاند.

برای مردم عادی آمریکا، این موضوعات ملموس‌اند. مادری در اوهایو که پسرش را بر اثر اُوِردوز از دست می‌دهد، اهمیتی به تعرفه‌ها نمی‌دهد.کشاورزی در آیووا که نمی‌تواند سویاهایش را به چین بفروشد، برایش کنترل صادرات نیمه‌هادی‌ها بی‌اهمیت است. توافقی که بتواند این فشارها را کاهش دهد، بازتابی فراتر از واشنگتن خواهد داشت.

برای جهان، مسئله حتی بزرگ‌تر است

اگر آمریکا و چین بتوانند رقابت خود را بدون لغزیدن به سوی جنگ مدیریت کنند، الگویی برای رقابت قدرت‌های بزرگ در قرن بیست‌ویکم خواهند ساخت.

اما اگر نتوانند، بقیه جهان ناچار خواهند بود در نظمی هرچه ناپایدارتر حرکت کنند. گفت‌وگوهای سئول آزمونی خواهد بود برای سنجش اینکه آیا دو دولت هنوز به دیپلماسی اعتقاد دارند یا تنها به رویارویی.

موفقیت به معنای دوستی نخواهد بود، بلکه به معنای هم‌زیستی است: وجود چارچوب‌های ایمنی، نظام‌های اجرایی، و توافقات جزئی که مانع سقوط روابط به بحران شوند.

در شرایط فعلی، وسوسه برای ترامپ و شی این است که به‌دنبال تیترهای خبری بروند. اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، پایداری توافق است. توافقی کوچک اما بادوام، بهتر از توافقی بزرگ است که فروبپاشد. 

جهان نیازی به نمایش ندارد، بلکه به پایه‌ای مستحکم برای مدیریت مهم‌ترین رابطه عصر ما نیاز دارد رهبران جهان اکنون با نفس در سینه حبس‌شده، منتظرند ببینند چه رخ می‌دهد.

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید