امارات بر سر دوراهی استراتژیک | دیپلماسی متنوع ابوظبی، آمریکا را نگران کرد | نقاط ضعف قدرتی نوظهور و جاه طلب
به گزارش اقتصادنیوز، امارات متحده عربی مدتهاست که با اعتماد به نفس خاصی خود را در مقام یک قدرت نوظهور با جاهطلبی های جهانی، مجهز به فنآورهای پیچیده و ابتکارات دیپلماتیک فزاینده به نمایش میگذارد.
اما زیر پوست این ظاهر آراسته، واقعیت پیچیدهتری نهفته است: دولتی که به سرعت نفوذش را گسترده، به واسطه مداخلاتش زخمهای عمیق انسانی و سیاسی بر جای گذاشته و امنیتش همچنان به ابرقدرتی وابسته است که بارها در تعهدات بلندمدت خود تردید و تزلزل نشان داده است.
دوراهی استراتژیک ابوظبی
به نوشته آلیس جانسون، تحلیلگر اوراسیا ریویو، امروزه، ابوظبی بر سر یک دوراهی ایستاده است. نفوذ این کشور در مناطق مختلف جهان گسترش یافته، اما دچار نقاط ضعفی است که بسیار برجستهتر از روایتهای رسمی است. همکاری این کشور با واشنگتن قابل توجه است، اما دیگر به سرراستی گذشته نیست و از سوی قدرتهای جهانی رقیب و واشنگتن که اغلب بین تعامل و انزوا از جهان در نوسان است، شکل گرفته است.
اقتصادنیوز: پکن که پس از جنگ تجاری اخیر احساس قدرت و اعتماد بهنفس فزایندهای میکند، به دنبال بهرهبرداری از چرخش آمریکا به درون است.
درک جایگاه کنونی امارات متحده عربی مستلزم به رسمیت شناختن دو جنبه است: یک بازیگر منطقهای قدرتمند و یک بازیگر جهانی عمیقاً وابسته.
قدرتی نوظهور با ردپایی پرهزینه
بخش عمدهای از نفوذ امارات متحده عربی از طریق مداخلات نظامی و سیاسی خشن ایجاد شده است. در یمن، نقش این کشور فراتر از مشارکت در ائتلاف ضدحوثیها گسترش یافت. نیروهای تحت حمایت امارات، ساختارهای قدرت محلی را به گونهای شکل دادند که به تجزیه کمک کرد و این در حالی است که این درگیری یکی از بدترین بحرانهای انسانی سده معاصر را ایجاد کرد. در لیبی، حمایت ابوظبی از گروههای مسلح، خشونتها را تشدید و جنگ داخلی را طولانیتر کرد. در شاخ آفریقا، از اریتره تا سومالی، فعالیتهای امارات از آموزش نیروهای محلی تا ایجاد پایگاهها و حمایت از جناحهای همسو با اهداف استراتژیک گستردهتر آن را در بر میگرفت. الگویی که امروز از طریق تعمیق تعامل این کشور با نیروهای پشتیبانی سریع سودان ادامه دارد، باعث شده جنگ قدرت در آنجا منطقه را بیش از پیش بیثبات کند.
این مداخلات، آزمونی بدون خونریزی برای حکمرانی نبودند. چنین مداخلاتی، جوامع متلاشی شده، جمعیتهای آواره و چشماندازهای سیاسی بسیار ناپایداری را به جا گذاشتند. بدین ترتیب، در حالی که نفوذ امارات متحده عربی گسترش یافته، پیامدهای دردناکی هم به جا گذاشته و همچنان بیثباتیدر مناطق مختلف را رقم زده است. در واقع، این بخش مغفول داستان ظهور امارات متحده عربی جدید است که به ندرت در روایتهای تحسینآمیز نوآوری و نوسازی به آن پرداخته میشود.
توهم و محدودیتهای استقلال
علیرغم حضور جهانی و قاطعیت امارات، روایت استقلال این کشور اغلب اغراقآمیز است. این کشور از نظر ساختاری از چندین جهت کلیدی به گونهای به ایالات متحده وابسته است که جایگزینی آنها دشوار است.
اول، نیروها و داراییهای آمریکایی همچنان در خاک امارات فعالیت میکنند و حضور نظامی قابل توجه ایالات متحده را تضمین میکنند.
دوم، سیستمهای پیشرفته پدافند هوایی و اطلاعاتی امارات به شدت به حمایت ایالات متحده وابسته هستند و وابستگی امنیتی عمیقی ایجاد میکنند.
سوم، چارچوبهای مالی و نظارتی غربی نقش مهمی در شکلدهی به ثبات اقتصادی امارات ایفا میکنند و پیوندهای این کشور را با سیستم ایالات متحده بیشتر تثبیت میکنند.
چهارم، انتقال تسلیحات، نگهداری، آموزش و قابلیت همکاری، همگی ابوظبی را به مدار امنیتی واشنگتن متصل و این وابستگی را بیشتر تقویت میکنند.
در نتیجه، در حالی که امارات متحده عربی به دنبال تنوع بخشیدن به مشارکتهای بینالمللی خود بوده، نمیتواند به راحتی از ایالات متحده فاصله بگیرد. روابط رو به رشد ابوظبی با پکن- به ویژه در حوزههای فنآوری، هوش مصنوعی، بنادر، بهینهسازی انرژی و سیستمهای داده - از مرکزیت نفوذ آمریکا در محاسبات استراتژیک این کشور نمیکاهد. به بیانی دیگر، ابوظبی گزینههای خود را گسترش داده، اما این گزینهها را نباید با استقلال واقعی اشتباه گرفت.
دیدگاه نگرانکننده واشنگتن نسبت به جاهطلبیهای امارات
ایالات متحده همواره امارات را به عنوان شریکی از نظر مالی توانمند، از نظر دیپلماتیک چابک و دارای موقعیت استراتژیک ارزشمند تلقی کرده است. اما این رابطه هرگز بر پایه اعتماد بیقید و شرط بنا نشده است.
همزمان با تعمیق همکاری امارات با چین، سیاستگذاران آمریکایی به طور فزایندهای از این بابت نگران شدهاند. نگرانیها در واشنگتن بر موارد زیر متمرکز است:
تأسیسات بندری با کاربرد دوگانه، سیستمهای هوش مصنوعی مرتبط با زیرساختهای حیاتی، فناوریهای بخش انرژی با پیامدهای استراتژیک، اکوسیستمهای ذخیرهسازی دادهها و قابلیتهای نظارتی که با شرکتهای چینی در ارتباط هستند.
این نگرانیها صرفاً ناشی از رقابت در حوزه فناوری نیستند؛ بلکه منعکسکننده اضطراب گستردهتر واشنگتن در مورد از دست دادن نفوذ در مناطقی هستند که زمانی امن تلقی میشدند. در واقع، دیپلماسی متنوع امارات با انتظار دیرینه واشنگتن مبنی بر اینکه متحدان خلیج فارس با اولویتهای ایالات متحده همسو و قابل پیشبینی باشند، در تضاد است.
موقعیت متناقض؛ مدیریت بحران یا دامنزننده؟
در حالی که سیاستهای اخیر غیرقابل پیشبینی واشنگتن خطرات واقعی برای امارات ایجاد میکند، این موضوع نیز غیر قابل انکار است که اقدامات خود امارات، نقاط ضعف فعلیاش را شکل داده است. مداخلات ابوظبی در خارج از کشور، جنجالهایی را در میان اندیشکدهها، سازمانهای حقوقی و حتی در میان سیاستگذاران در ایالات متحده ایجاد کرده است.
شک و تردید آرام نسبت به ابوظبی در محافل واشنگتن نه به دلیل استقلال از واشنگتن، بلکه به دلیل رویکرد نظامی فزاینده به سیاستهای منطقهای، افزایش یافته است. این تردیدی قابل اعتنا است. این امر تمایل واشنگتن برای متحمل شدن هزینههای سیاسی یا دیپلماتیک از طرف امارات متحده عربی در صورت تشدید تنشها را کاهش میدهد.
امارات متحده عربی خود را در موقعیتی متناقض میبیند: این کشور میخواهد به عنوان یک بازیگر تعیینکننده به رسمیت شناخته شود، اما مخاصماتش نتایجی را به بار آورده که همدلی را در جایی که بیشترین اهمیت را دارد، تضعیف میکند.
ابرقدرتی که تعهدات خود را بازنویسی میکند
سیاست خارجی آمریکا طی دهههای اخیر نشان داده که اتحادها ثابت نیستند؛ آنها به صورت دورهای بر اساس تغییر اولویتها، دوباره باز تنظیم میشوند. ایالات متحده حمایت از متحدان خود را در تمامی قارهها، اغلب به طور ناگهانی، کاهش و یا حتی قطع کرده است: ویتنام جنوبی، ایران دوره شاه، شرکای کرد، افغانستان و اخیراً اوکراین. این موارد از نظر زمینه و موضوع با هم متفاوت هستند اما یک درس اصلی را به جا میگذارند: حمایت ایالات متحده تنها تا زمانی ادامه دارد که با منافع ملی و روحیه سیاسی حاکم بر کاخ سفید همسو باشد.
احتمالا امارات متحده عربی یک شبه کنار گذاشته نمیشود، اما ایده یک مشارکت تزلزلناپذیر میان دوطرف به طور فزایندهای منسوخ شده است. تغییرات نامحسوس از همین حالا قابل مشاهده هستند: کنترلهای سختگیرانهتر بر صادرات فناوریهای حساس، افزایش نظارت کنگره، بحثهای گستردهتر در مورد نقش چین در خلیج فارس و سیگنالهای دیپلماتیک آرامتر در مورد محدودیتها.
هیچکدام از این داستانها به معنای گسست در روابط نیست. این یک بازنگری است، تغییر در لحن، نه در ساختار. اما لحن مهم است. این تغییرات تصمیمات آینده را شکل میدهد، در را به روی محدودیتهای جدید باز میکند و فضای سیاستگذاری موجود برای هر دو طرف را محدود میکند.
کشور کوچک با جاهطلبیهای بزرگ و نقاط ضعف واقعی
نقاط قوت امارات متحده عربی واضح است: قدرت مالی، زیرساختهای قوی، فناوری پیشرفته و ابتکارات دیپلماتیک رو به رشد. با این حال، نقاط آسیبپذیر این کشور نیز به همان اندازه قابل توجه هستند: جمعیت بومی پایین، وابستگی به بازارهای کار جهانی، نزدیکی به خطوط کشتیرانی بیثبات، قرار گرفتن در معرض نوسانات بازارهای انرژی و وابستگی به زیرساختهای نظامی ایالات متحده.
این نقاط آسیبپذیر آزادی عمل و قدرت مانور امارات متحده عربی را محدود میکنند، حتی اگر لفاظیهایش خلاف این را نشان دهد. اکوسیستم سیاسی و اقتصادی این کشور بر اساس ثبات ساخته شده و ثبات به پیشبینیپذیری متکی است. واشنگتن دیگر آن پیشبینیپذیری سابق را ارائه نمیدهد.
رابطهای که وارد مرحله جدیدی میشود
سابقه تاریخی سیاست خارجی ایالات متحده الگویی را ارائه میدهد که بسیاری ترجیح میدهند با آن مواجه نشوند: تعهدات واشنگتن به شرکایش اغلب با افزایش فشارهای استراتژیک یا تغییر پویایی جهانی تغییر میکند. وفاداری، در فرهنگ لغت سیاستمداران آمریکایی، به ندرت بیقید و شرط بوده است. وفاداری گاهی اوقات به طور ناگهانی هر زمان که اولویتهای ژئوپلیتیکی گستردهتر نیاز به تنظیم مجدد داشتهاند، قابل تجدیدنظر بوده است.
در این شرایط، امارات متحده عربی اکنون خود را در میان دو قدرتی میبیند که رقابتشان در حال تغییر شکل سیستم بینالمللی است. همکاری رو به گسترش ابوظبی با پکن در حوزههای فناوری، انرژی، لجستیک و اکوسیستمهای داده ممکن است به آستانهای برسد که دیگر برای واشنگتن قابل تحمل نباشد. ایالات متحده بارها و بارها در مناطق مختلف نشان داده که وقتی رقبا در مدار شرکای دیرینه خود نفوذ پیدا میکنند، قاطعانه واکنش نشان میدهد.
در عین حال، چشمانداز جهانی در حال ظهور به هیچ وجه پایدار نیست. جهان به سمت شکاف استراتژیک عمیقتر و سرسختانهتر پیش میرود و اگر رقابت بین ایالات متحده و چین تشدید شود، کشورهایی که بین این دو قطب قرار گرفتهاند، با فشار فزایندهای برای انتخاب یکی از طرفین مواجه خواهند شد. چنین انتخابهایی از نظر تاریخی برای کشورهایی که موضعشان کمتر در مورد همسویی ایدئولوژیک و بیشتر در مورد بقای عملگرایانه بوده، پیامدهای دشوارتری داشته است.
با توجه به تمایل دیرینه واشنگتن به ارزیابی مجدد مشارکتها هنگام افزایش هزینهها یا تغییر محیط استراتژیک، هیچ تضمینی وجود ندارد که موقعیت فعلی امارات متحده عربی پایدار بماند. پایه و اساس این رابطه ناپایدارتر از آن چیزی است که به نظر میرسد، و نه تنها با منافع مشترک، بلکه با محاسبات آمریکایی که میتوانند بدون هشدار تغییر کنند، شکل گرفته است.
مسیر پیش رو ، به خلاف آنچه ابوظبی میاندیشد، به سمت برقراری موازنه نیست. بلکه به سمت عدم قطعیت است. با تشدید رقابتها و سختتر شدن انتظارات، حتی تغییرات کوچک در موازنه جهانی میتواند کشورهایی را که بین قدرتهای بزرگ در حرکت هستند، در معرض خطراتی قرار دهد که نمیتوانند به طور کامل آنها را کنترل کنند. و اگر تاریخ بینش قابل اعتمادی ارائه دهد، ایالات متحده در نهایت، اغلب قبل از اینکه سرنوشت شرکای خود را در نظر بگیرد، از اولویتهای استراتژیک خود محافظت میکند.
از این نظر، امارات متحده عربی در برابر نیروهای گستردهتری که اکنون نظم بینالمللی را بازتعریف میکنند، مصون نیست. این کشور بخشی از چشماندازی است که در آن همسویی، وفاداری و تضمینهای امنیتی به طور فزایندهای مشروط میشوند. خطرات نه در شکستهای چشمگیر، بلکه در فشارهای آهسته و فزاینده سیستمی نهفته است که وارد دورانی بسیار بیرحمتر میشود.
ارسال نظر