لیدر بعدی رشد اقتصاد جهان کجاست؟
به گزارش اقتصادنیوز، اتفاق نظر درباره چین این است که این کشور یک فوق قدرت نوظهور است که در قرن 21، یک نیروی اقتصادی و ژئوپولتیک قدرتمند خواهد بود. درهمین حال، درباره آفریقا این اتفاقنظر وجود دارد که این قاره همچنان عقب ماندهاست و از اداره ضعیف، فساد، استبداد، فقر ساختاری و سرمایهانسانی ضعیف رنج خواهد برد. اما باید گفت که این برداشت کاملا برعکس است.
به گزارش هفتهنامه ویک، برای درک بهتر این مطلب، بهتر است ابتدا به چین اشاره کنیم؛ با وجود تمام آمارهای مشکوک رشد اقتصادی این کشور، این کشور همچنان فقیر و با چالشهای بسیاری روبرو است. این چالشها شامل فرسایش محیط زیست و فاصله طبقاتی عمیق میان مناطق فقیر نشین روستایی، شهری و ساحلی میشود. اما تمام مشکلات چین به همینجا ختم نمیشود. ازنظر بنیادی، چین به دو دلیل عمده، هنوز آماده ورود به قرن 21 نشدهاست.
اولین دلیل سیاسیاست؛ برخلاف تصویر خردمندانه غرب از شایستهسالارانی که میتوانند توسعه کشور را مدیریت کنند، اما حقیقت حکومت چین این است که رهبران این کشور به شدت آلوده به فساد هستند.
دومین دلیل را می توان عامل آماری دانست. چین درحال حاضر کشوری است که جمعیت آن رو به پیری میرود و هیچ برگ برندهای در آینده ندارد. مشکل ساختار جمعیتی این کشور تنها افزایش سن نیست، بلکه مشکل تک جنسیتی بودن آن است. این کشور اکنون با نابرابری جنسیتی جدی روبرو است و میلیونها مرد جوان این کشور قادر نیستند شریک زندگی خود را بیابند. اما در آفریقا وضعیت به چه ترتیبی است؟
درست است که اگر بخواهیم ثابت کنیم حرفها و برداشتهای کلیشهای درباره آفریقا درست است، مثالهای بی شماری وجود دارد. مثلا کشوری مثل زیمبابوه همچنان غرق در مشکلات است. سودان جنوبی، تقریبا کشوری شکست خورده و غرق در جنگهای داخلی پایان ناپذیر است و سومالی نیز بدلیل جنگهای داخلی کاملا زمینگیر شده که البته باید جمهوری سومالیلند را از این قاعده مستثنی کرد. شرق جمهوری دموکراتیک کنگو، همچنان منطقهای بی قانون است که در آن، گروههای نظامی متعدد و دولت، برسر منابع طبیعی با هم در جنگ و جدل هستند. دخالتهای غرب در لیبی، منطقه ساحل را مختل کرده و سلاح را به دست گروههای افراطی در منطقه وسیعی از مالی، نیجر و چاد انداختهاست.
اما در مجموع، وضعیت آفریقا بهویژه ازمنظر بلندمدت، رو به بهبود است. تعداد حکومتهای خودکامه و مستبد در این منطقه، رفته رفته، لنگلنگان اما به طور قطعی رو به کاهش است و درعوض شمار حکومتهای دموکرات درحال افزایش است.
فساد که همچنان در این قاره فراگیر است، نفسهای آخر خود را میکشد. با رشد دموکراسی، اداره کشورها نیز بهبود مییابد. به لطف دسترسی وسیع به تلفنهای همراه و همینطور اینترنت، شیوههای مختلف فساد به سختی میتواند خود را از نظرها پنهان کنند. ضمن اینکه شفافیت افزایش مییابد.
امید میرود که با بهبود مدیریت و اداره قاره آفریقا، به چرخه مفید و موثری وارد شود که در آن، سرمایهگذاری بیشتر، منجر به مدیریت بهتر میشود و در نتیجه خود سرمایهگذاری بیشتری را بهدنبال خود خواهد آورد. در اینصورت، منابع طبیعی کمتری توسط خواص به یغما برده میشود. در عوض، مزیتهای بیشتری عاید مردم میشود. شمار بنادر، راهها و تجهیزات برق و تلفنهمراه روز به روز افزایش مییابد. همچنین بیماری مهلک مالاریا که بسیاری از کشورهای آفریقایی را آلوده کرده بود، رفتهرفته در این منطقه ریشهکن خواهد شد.
اما ازهمه مهمتر، آمارها همه بهنفع آفریقا عمل میکنند. بسیاری از کشورهای آفریقایی، دارای تناسب جنسیتی خوبی هستند ضمن اینکه این قاره، جوانترین قاره جهان است. نسل جوان آفریقا بهخوبی از فساد و هزینههای آن آگاهند و نسبت به این معضل تاب و تحمل کمتری دارند. درهمین حال، نسل قدیمی و شیوههای نخنما و کهنه تجارت در این قاره نفسهای آخر خود را میکشند.
تمام کشورهای جهان با افزایش سن روبرو هستند و در تمامی نقاط جهان بهجز آفریقای سیاه، شاهد کاهش نرخ زاد و ولد هستیم. کشورهای این منطقه، با اطمینان از اینکه نسل جوانی دارند، نگاه ویژهای به آینده دارند. در یک بازه زمانی 50 ساله، آفریقا صدها میلیون جوان با اعتماد بنفس خواهد داشت. این جوانان بهسرعت تحصیلکرده خواهند شد و بسیاری از آنها حتی به انگلیسی، فرانسه یا هردو زبان مسلط خواهند بود.
قاره آفریقا سرشار از معادن سنگ آهن، طلا، الماس و منابع نفتی است. اما اگر منبع بیپایان این کشور را مردمانش بدانیم، که واقعا هم همینطور است، بنابراین، آفریقا توانایی تبدیل شدن به قدرتی بزرگ در قرن 21 را خواهد داشت.
ارسال نظر