گفت‌و‌گو با یک دلاک/مردی که روزی‌اش در کیسه‌کشی است

سرویس: اخبار کدخبر: ۱۱۴۱۹۴
در میان حجم انبوه مشاغل مختلف در کشور، هنوز کسانی هستند که آخرین بازمانده‌های مشاغل فراموش شده‌ای مانند دلاکی محسوب می‌شوند.
ابراهیم علیزاده:

ضربه‌ای محکم به کمر مشتری می‌نوازد. چند ثانیه صبر می‌کند. دستش را در کیسه آبی رنگ محکم‌تر می‌کند. کیسه را به بالا و پایین می‌کشد. از کمر مشتری جدا می‌کند و برای چندمین مرتبه روشور به آن می‌مالد و مجددا شروع می‌کند.

کیسه را به سمت راست و چپ کمر مشتری با همه توانی که دارد می‌کشد. دست راست مشتری را بالا می‌گیرد و به پهلوی راست مشتری کیسه می‌کشد. نوبت به پهلوی چپ می‌رسد. به ترتیب پا‌ها و صورت مشتری هم زیر کیسه آبی رنگ مرد دلاک می‌رود.

هوا آنقدر سنگین است که مشتریان گاهی به سرفه می‌افتند. اما همین گرمی فضا بدن مشتریان را نرم می‌کند تا کار دلاک راحت‌تر شود. او را «احمد آقا» صدا می‌کنند. آب از سر و صورتش چکه می‌کند. می‌گوید این‌ها که بر پیشانی‌ام است آب نیست، عرق است. عرق‌هایش پله پله از چروک‌های پیشانیش به چشمانش می‌رسد. چین و چروک‌ها به گونه‌هایش هم رسیده است.

خودش می‌گوید ۶۸ سال سن دارد. با این سن باید هشت سالی از دوران بازنشستگی‌اش گذشته باشد اما همچنان در اینجا، در یک حمام سنتی یکی از شهرهای استان گیلان مشغول به کار است. می‌گوید که سابقه بیمه‌اش تنها سه سال است و ۱۰ سالی می‌شود که به این حمام آمده است. از کودکی کارهای مختلف کشاورزی انجام داده و حالا به دلاکی رسیده است. آموزشی ندیده اما با صبر و حوصله اندام‌های مشتریان را کیسه می‌کشد و اگر بخواهند لیف می‌زند و باز اگر بخواهند ماساژ می‌دهد. از ساعت شش صبح تا شش عصر در اینجا کار می‌کند و می‌گوید: اگر روزی به اینجا نیایم بدنم خشک می‌شود. دیگر عادت کردم که هر روز در اینجا باشم تا همیشه بدنم نرم بماند.

صحبت که به میزان حقوقش می‌رسد تنها می‌گوید: «خدارو شکر راضی‌ام.» در اینجا هر مشتری که می‌آید پول استحمامش در ‌‌نهایت به ۱۵ هزار تومان هم نمی‌رسد، رقمی که سهمی از آن برای «احمد آقا» و همکار دیگرش است.

همکارش، مرد لاغر و جوانی است که بر روی بازوی دست راستش نقشی خال کوبی شده است. او هم می‌گوید که شغل اصلی‌اش دلاکی نبود. قبل از این بنایی بوده که به دلیل آسیب دیدن مجبور شده شغلش را تغییر دهد.

 این کار هم به اندازه کار ساختمان سخت است؟
سخت که است، اما نه به اندازه آن. حداقل این کار را می‌توانم انجام بدهم و موقتی هم نیست. اینجا که مردم می‌آیند جانشان نرم می‌شود. جان آدم‌ها که نرم باشد کار ما راحت‌تر است.

 مشتری‌های ثابت هم دارید؟
بله، حداقل ۱۰۰ مشتری ثابت داریم و الان در ایام نوروز وقت سر خاراندن هم نداریم. حتی نمی‌رسیم ماساژ دهیم.

به گزارش اقتصادنیوز، یک حوضچه کوچک آب گرم، یک سونای خشک یک در دو متر و هفت دوش کنار هم به «احمد آقا» و همکارش کمک می‌کند که مشتریان اینجا بدن‌هایشان نرم و نرم‌تر شود تا آنها دیگر نیاز نباشد با همه توان بدن‌ها را کیسه بکشند. یک بالش چوبی که ابری بر روی آن قرار دارد هم زیر سر مشتری‌ها می‌گذارند تا آنها آرامش بیشتری داشته باشند. یک سکوی کمی بلند‌تر از سطح حمام هست که مشتریان به ترتیب نوبت بر روی آن دراز می‌کشند تا «احمد آقا» آنها را کیسه بکشد. آنها هر روز از ساعت شش صبح تا شش عصر در اینجا کار می‌کنند، کیسه می‌کشند، لیف می‌زنند، ماساژ می‌دهند و در هوای سنگین حمام نفس می‌کشند و علت ماندن در این فضا را این گونه عنوان می‌کنند: «زن و بچه نان می‌خواهد.»

ارسال نظر

پربازدیدترین‌ها
کارگزاری مفید