تاکتیک خرید زمان

کدخبر: ۲۸۲۲۳۶
​با وجود پیشرفت‌های زیادی که در حوزه قانونمند کردن روابط و مناسبات بین‌المللی به‌ وجود آمده است و حقوق بین‌الملل در چارچوب معاهدات دوجانبه و چندجانبه و عرف بین‌المللی بخشی از نظم بین‌المللی را تشکیل می‌دهد و کشورها در توجیه و دفاع از مواضع و سیاست‌های خود به اصول و قواعد حقوق بین‌الملل استناد می‌کنند، قدرت هنوز هم به‌عنوان عنصر تعیین‌کننده مناسبات بین‌المللی محسوب می‌شود.

از قدرت تعاریف مختلفی ارائه شده است. یکی از متداول‌ترین آنها که تحت تاثیر علم فیزیک مطرح شده است، توانایی و قابلیت اثرگذاری بر تصمیمات دیگران جهت دستیابی به اهداف و منافع مورد نظر است.

از نظر جوزف نای که قدرت را به دو بخش قدرت سخت و قدرت نرم تقسیم می‌کند، اعمال زور و تطمیع و پاداش (چماق و هویج) در حوزه قدرت سخت قرار دارند و جذب و ترغیب و برانگیختن احترام دیگری در حوزه قدرت نرم قرار دارند. منبع اصلی قدرت سخت، توانایی‌های نظامی و ظرفیت‌ها و دستاوردهای اقتصادی است. کشورهایی که از هر دو حوزه اقتصاد و توانمندی‌های نظامی برخوردار هستند، از قدرت و ظرفیت بالایی برای حفظ امنیت خود و ایجاد بی‌ثباتی برای دیگران بهره‌مند هستند و در ردیف قدرت برتر، ابرقدرت و قدرت هژمون قرار دارند. منبع اصلی قدرت نرم، فرهنگ و تمدن، علم، ورزش، دیپلماسی عمومی، تجارب تاریخی در همزیستی با دیگران و... هستند. تعداد بسیار اندکی از کشورها در هر دو حوزه قدرت نرم و قدرت سخت سرآمد هستند که انگلستان در قرن نوزدهم و ایالات متحده آمریکا در قرن بیستم از این جمله‌اند. ایران و ایالات متحده آمریکا به‌مدت چهار دهه است که در موقعیت زورآزمایی و رویارویی با یکدیگر قرار دارند.

ایران اهداف و سیاست‌های منطقه‌ای و جهانی آمریکا را به چالش کشیده و آمریکا با استفاده از منابع قدرت خود و اعمال فشارهای اقتصادی، سیاسی و تهدیدهای نظامی حاکمیت ایران را زیر سوال برده است. یکی از حوزه‌های رویارویی و زورآزمایی بین دوطرف، فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران است. آمریکا با استفاده از منابع قدرت خود و استفاده از چماق و هویج و تمهیدات دیگر، علیه ایران اجماع جهانی شکل داده و از طریق شورای امنیت ایران را زیر فشار شدید تحریم‌های بین‌المللی گذاشته و علاوه بر آن می‌کوشد از طریق ایجاد یک سیستم پیچیده و فعال و موثر تحریم‌های یک‌جانبه، توانایی‌های اقتصادی ایران را تحلیل دهد و به امنیت، ثبات و حاکمیت ایران آسیب برساند. ایران با استفاده از منابع قدرت خود، آمریکا را وادار به عقب‌نشینی از مواضع تند و افراطی‌اش کرده و در چارچوب نقشه راه قطعنامه ۲۲۳۱، برجام را اجرایی کرده است. ایران برای تاثیرگذاری بر تصمیم و عمل ایالات متحده آمریکا توانسته از قدرت نرم و دیپلماتیک خود در جذب و ترغیب قدرت جهانی حداکثر بهره را ببرد.

ایران برای ادامه راه خود نیز باید همراهی ۵ قدرت عضو برجام در تاثیر‌گذاری و ایجاد موازنه با ایالات متحده آمریکا را به‌عنوان یک سیاست راهبردی مدنظر قرار دهد. ایران در مقابله با عهدشکنی آمریکا علاوه بر تحرک دیپلماتیک و رسانه‌ای از ابزارهای حقوقی در انعکاس موضوع به سازمان ملل متحد و شورای امنیت و همچنین طرح دعوی در دیوان بین‌الملل دادگستری استفاده کرده و حتی موفق شده است که دستور موقت مبنی بر تعلیق و توقف تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا در حوزه مواد غذایی و دارویی، کشاورزی و کمک‌های بشردوستانه بگیرد. البته هنوز دیوان دادگستری لاهه وارد رسیدگی ماهیتی نشده است تا درخصوص ظرفیت‌های حقوق بین‌الملل  و تاثیر آن در تغییر رفتار ایالات متحده آمریکا به ارزیابی بنشیند. مساله مهم‌تر اینکه ایران در مراجعه به دیوان دادگستری لاهه از عهدنامه مودت ۱۹۵۵ استفاده کرد. چرا که برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ امکان مراجعه به دیوان را فراهم نمی‌کند. ساز و کار حل اختلاف در برجام مطابق ماده ۳۶ ارجاع موضوع به کمیسیون مشترک، وزیران امور خارجه، هیات مشورتی و در نهایت شورای امنیت است. دیوان از ظرفیت‌های این سازوکار استفاده کرده و می‌کند. با این حال به دلیل موقعیت آمریکا در شورای امنیت، دست ایران برای اعمال فشار به آمریکا باز نیست و موضوع ضمانت اجرا در برجام به نحوی نیست که ایران بتواند آمریکا را وادار به تمکین به تعهدات بین‌المللی خود کند.

وضعیت بسیار شکننده است و زمان به نفع ایران در چرخش نیست و همراهی دیگر اعضای برجام با ایران نیز می‌تواند فشار محدودی به آمریکا وارد کند و در حوزه اقتصادی و تجاری و دور زدن تحریم‌ها ساز وکارهایی را مطرح کرده است که آخرین آن اینس‌تکس (Instrument trade exchange) است. با وجود این، تهاجم آمریکا در قالب تحریم‌ها به حدی است که ابتکارات و تدابیر اروپا و دیگر کشورها را بی‌اثر یا کم‌اثر می‌کند. ایران برای اعمال فشار به آمریکا، بستن تنگه هرمز و خروج از برجام و حتی NPT را مطرح کرده است. اگر ایران تهدیدات خود را عملی کند که در این خصوص قطعنامه باید مورد مطالعه و بررسی‌های دقیق و همه‌جانبه کارشناسی قرار گیرد و در هر صورت موازنه قدرت بین ایران وآمریکا را به نفع ایران به هم نمی‌زند، بلکه با افزایش تنش‌ها، شانس آمریکا برای ایجاد اجماع جهانی و ایران به‌عنوان تهدید‌کننده صلح و امنیت جهانی در معرض تهدیدها و فشارهای جدید قرار می‌گیرد. مقابله ایران و آمریکا یک زورآزمایی پرهزینه است که قدرت و توان تاب‌آوری طرفین در آن یکسان نیست و به‌ویژه بازی با ریسک بالا و غیرمتعارف ایران را در موقعیت بهتر قرار نمی‌دهد.

 به نظر می‌رسد که ایران و آمریکا در حال حاضر بازی با حاصل جمع صفر را واقع‌بینانه نمی‌دانند و هریک درصدد این هستند که در فرآیند زورآزمایی امتیازات بیشتری کسب کند. آمریکا شرایط خود را در قالب بیانیه ۱۲ ماده‌ای پمپئو مطرح کرده و خوش‌بینانه در انتظار پاسخ ایران است. آمریکا در حال حاضر هیچ فشاری روی دوش خود احساس نمی‌کند و از این‌رو سیاست انعطاف‌ناپذیری را در پیش گرفته است. و بر حرکت‌های اشتباهی و ضعف‌ها و آسیب‌پذیری ایران برنامه‌ریزی کرده و امیدوار است که قبل از پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ فشارهای آمریکا نتیجه بدهد و مناسبات دو کشور وارد مرحله جدیدی شود. وضعیت ایران متفاوت است، این کشور آثار تحریم‌ها را روز به روز بیشتر احساس می‌کند. پایان دوره ترامپ و انتقال قدرت به شخص دیگری را به‌عنوان یک فرصت می‌بیند و این در شرایطی است که تحمل فشارهای اقتصادی برای یک سال و نیم دیگر، کار راحتی نیست و از سوی دیگر به نظر می‌رسد ترامپ در مقایسه با رقبای خود از شانس بیشتری در انتخابات سال ۲۰۲۰ برخوردار باشد. از این‌رو تاکتیک انتظار و خرید زمان و ادامه سیاست‌های عکس العملی مشکلات ایران را حل نمی‌کند.

ایران برای برون‌رفت از وضعیت موجود باید ابتکار عمل را به‌دست گیرد و میزان و سطح همکاری خود با سایر اعضای برجام و جامعه بین‌المللی و جامعه جهانی را افزایش دهد. همچنین باید دیپلماسی عمومی و تاثیرگذاری روی افکار عمومی مردم صلح‌طلب را نیز افزایش دهد. به‌صورت جدی، حرفه‌ای و خلاق، تنش‌زدایی در منطقه را به‌عنوان سیاست راهبردی خود پیگیری کند. در سطح داخلی تلاش و مبارزه بی‌امان برای ریشه‌کنی فساد، فقر، بیکاری، رکود اقتصادی، تورم و گرانی را در دستور کار خود قرار دهد. افزایش قدرت چانه‌زنی و تاب‌آوری ایران در مقابل آمریکا ارتباط مستقیمی با افزایش میزان رضایتمندی مردم و به‌خصوص اقشار آسیب‌پذیر از حاکمیت دارد. بستن تنگه هرمز یا خروج از برجام و NPT ممکن است در کوتاه‌مدت دستاورد‌هایی داشته باشد ولی در درازمدت پشتیبانی قاطع مردم از حاکمیت نقش اصلی را در تغییر رویکردهای آمریکا دارد. باید فضا را برای گفت‌وگوی صمیمی و فراگیر ملی فراهم کرد و با استفاده از توان بی‌بدیل همبستگی ملی و هم‌افزایی و هم‌اندیشی ملی به سوی آینده گام برداشت. به جای امید بستن به تغییرات و روندهای داخلی آمریکا و هزینه‌پردازی در رفتارهای عکس‌العملی و احساسی، سنگر غیرقابل نفوذ مقاومت ملی را تقویت کنیم.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید