از این نویسنده

  • شاید در علم اقتصاد کلمه زشت‌تری از تورم و فقر را نتوان پیدا کرد. ادبیات اقتصاد کلان تا دو دهه پیش آکنده از بررسی چرایی تورم و راه‌های مقابله با آن بود؛ موضوعی که امروزه، به‌جز در اندکی از کشورها، دیگر در صدر اخبار و به تبع آن از موضوعات جذاب علم اقتصاد نیست. اما، تورم چیست؟ تورم به بیان ساده، سرعت افزایش میانگین قیمت‌ها در یک اقتصاد است.

  • دو هفته قبل در همین ستون تجربه جهانی مقابله با کرونا توضیح داده و مشخصا از دولت خواسته شد تا به این روش‌ها توجه کند.

  • نوشتن از شیوه مهار گسترش ویروس کرونا در شرایط این روزهای کشور عزیزمان بسیار سخت است. زیرا فداکاری و از خودگذشتگی پزشکان، پرستاران و کارکنان بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی که در صف اول مبارزه با این ویروس قرار دارند، قابل ستایش و احترام است و ممکن است در این شرایط نقدهای وارده بر تلاش‌ها و جانفشانی‌های این گروه سایه بیندازد. اما در در دیگر سو، واکنش محافظه‌کارانه و کاملا منحصربه‌فرد سیاست‌گذاران است.

  • یکی از دوستان گزیده یک مناظره تلویزیونی را برایم فرستاد که تا الان که این چند سطر را قلمی می‌کنم، خواب و آرامش را بر من حرام کرده است.

  • شرایط کنونی کشور خیلی از دغدغه‌مندان و متخصصان علوم اجتماعی و علم اقتصاد را به گوشه رینگ برده است. برخی دولتمردان با زیرکی مسوولیت ندانم‌کاری و بی‌عملی خیره‌کننده چند سال اخیر خود را به اندیشمندان علوم اجتماعی و اقتصاد نسبت می‌دهند. ایجاد چنین فضایی، اقتصاددانان و متخصصان سایر حوزه‌های علوم انسانی را در وضعیت نامطلوبی قرار می‌دهد.

  • سلام، من یک اقتصاددان هستم. با دو دوستم آقایان دولت و بانک به میانسالی رسیده‌ایم گاه و بی‌گاه یکدیگر را می‌بینیم.

  • نخست: «جنگ‌های زیادی در تاریخ روی داده و ژنرال‌های زیادی در آنها حضور داشتند؛ اما تعداد معدودی از ژنرال‌های تاریخ، نامشان پس از جنگ، برای همیشه ماندگار می‌شود.»

  • بسیاری از اقتصاددانان و آنهایی که مبانی اقتصاد را خوانده‌اند و آن را فهم کرده‌اند، راه‌حل بسیاری از مشکلات را مکانیزم بازار می‌دانند؛ زیرا آنان برخلاف بسیاری از افراد خیال‌باف دریافته‌اند که بشر تا انتهای سال ۲۰۱۹ هنوز راه‌ بهتری برای حل مشکلات پیش‌پا افتاده‌ای از جمله کنترل نرخ ارز، تورم، ترافیک و قیمت کالاها- به ویژه کالایی مانند بنزین- پیدا نکرده است.

  • یکی از ویژگی‌های اغلب ما این است تا لحظه آخر اگر کاری را لازم نباشد انجام دهیم، انجام نمی‌دهیم تا کار به جایی می‌رسد که چاره‌ای جز انجام نداریم و در این حالت بالاترین هزینه را می‌پردازیم و البته کمترین استفاده را می‌بریم. مردم شاید تصور کنند که دولتمردان افراد متفاوتی با آنها هستند. در حالی که این‌گونه نیست. دولتمردان، مدیران و وزیران همان ویژگی‌های مردم عادی را دارند.

  • رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در روزهای اخیر چارچوب اصلاح ساختار بودجه را معرفی کرده است. براساس این اظهارات نقشه راه بودجه سال آینده بر مبنای اختصاص درآمدهای نفتی به هزینه‌های سرمایه‌ای و عدم استفاده از آنها برای تامین مالی هزینه‌های جاری است.

  • هدف دولت از بودجه‌ریزی چیست و بودجه اساسا چه کارکردی دارد؟ احتمالا بسیاری از سیاست‌گذاران اقتصادی پاسخ چندان دقیقی به این سوال ندارند و شاید طرح آن را نیز بیهوده بدانند، زیرا از نگاه آنان بودجه‌ریزی بر حسب عادت انجام می‌شود، نه یک رویکرد.

  • وقتی بالاخره در سال ۲۰۱۷، موگابه مجبور به کنار رفتن از قدرت شد، کشوری را تحویل داد که درآمد سرانه شهروندانش نسبت به سال ۱۹۸۰ نصف شده بود. سالی که او توانست با انقلابیون، قدرت را از اقلیت سفیدپوست به رهبری ایان اسمیت بگیرد.

  • چندی پیش در «روزنامه دنیای‌اقتصاد» گفت‌وگویی منتشر شد که جان کلامش این بود؛ «اقتصاد ایران لنگر ندارد.» این سخن تازه، به تجربه کشورهای توسعه‌یافته و خارج شده از دام فقر مستند شده بود.

  • برای یک فعال اقتصادی تفاوتی نمی‌کند اعتبار مالی که توانسته به‌دست آورد و با آن کارش را ادامه دهد، به‌راستی سرمایه مالی است یا اعتباری است که به‌طور مستقیم از خلق پول زاده شده است. اما برای اقتصاد کلان کاملا متفاوت است که بنگاه تولیدی کار خود را با کدام یک از این دو به پیش می‌برد. اما جالب است بدانیم که تمایز بین سرمایه و پول برای بسیاری از اقتصادخوانده‌ها نیز دشوار است.

  • هسته اصلی خلق ثروت، تجارت است. بدون قدرت داد و ستد، تخصصی شدن مهارت‌ها و تشکیل بازار امکان‌پذیر نخواهد بود و ثروتی نیز تشکیل نخواهد شد. دست نامرئی تنها زمانی کار می‌کند که تمامی انسان‌ها بتوانند محصول و تخصص خود را به دیگران عرضه کنند. هرچه دایره تجارت بزرگ‌تر باشد، اثرگذاری دست نامرئی واسع‌تر و خلق ثروت و رفاه بیشتر و عمیق‌تر خواهد بود.

  • به نظر می‌رسد کشور دوباره بر سر دوراهی مهمی در زمینه سیاست ارزی قرار گرفته است. آن‌گونه که در خبرها آمده است ظاهرا تصمیم‌گیران آخر هفته در جلسه‌ای قرار است درباره سیاست ارزی تصمیم مهمی بگیرند و از بین این دو یکی را انتخاب کنند؛ «حذف تدریجی» یا «حذف کامل» دلار ۴۲۰۰ تومانی. به همین دلیل، لازم است یکبار دیگر با چشمانی فراخ و گوش‌هایی باز به استدلالات کارشناسانه نگاه کرد.

  • تجربه تورم‌های بسیار بالا در کشورهایی نظیر ترکیه و برزیل نشان می‌دهد که دو عامل می‌تواند نقش موثری در تداوم افزایش نرخ تورم داشته باشد. عامل اول، شاخص‌بندی کامل حقوق و دستمزد بر مبنای تورم است. پولی کردن کسری بودجه به معنی آنکه پول پرقدرت به میزان کسری، افزایش یابد، دومین عامل تجربه‌شده در کشورهای با تورم بالا عنوان می‌شود. حال سوال این است که در اقتصاد ایران این دو عامل وجود دارند؟

  • ​تئوری پولی مدرن بحث جدیدی ارائه نمی‌کند و ملغمه آشفته‌ای از دو مفهوم پذیرفته‌شده در ادبیات اقتصادی است. «شارلاتان‌های سیاسی» با این تئوری تلاش بی‌محابایی را برای از بین بردن یافته‌ها و دستاوردهای کلیدی علم اقتصاد دارند. دو مفهوم پذیرفته‌شده اقتصادی که این تئوری آشفته بر آنها تکیه دارد، عبارتند از قدرت بی‌بدیل حاکمیت برای استقراض به‌منظور پیشبرد برنامه‌های مالی و توانایی منحصربه‌فرد برای خلق پول.

  • ​اقدام رهبران ایالات متحده در تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حرکتی است که نتیجه آن به‌طور مطلق در اختیار تصمیم‌گیرندگان آمریکایی نیست. این حرکت با هر هدفی طراحی شده، می‌تواند برای آمریکا تبعات متعددی داشته باشد. شناسایی تبعات تصمیم ترامپ و مشاورانش با هدف استفاده و تامین منافع ملی کشور بهترین پاسخ و رفتار از سوی ایران است.

  • ​برای انجام کاری به دو نفر مراجعه می‌کنید نفر اول با اطمینان و قطعیت می‌گوید توانایی انجام این کار را دارد؛ اما نفر دوم برخی دغدغه‌های و چالش‌های را با شما در میان می‌گذارد و برای انجام درست کار خواهان وقت از شما می‌شود تا پس از بررسی همه جوانب به شما پاسخ دهد. اگر شما نفر اول را انتخاب کردید و نتیجه کار باب دل شما نبود و با هدف فاصله داشت گرفتار پدیده «داروینیسم معکوس» شده‌اید.

  • اقتصاد ایران در سال گذشته دو نوع مکانیزم سیاست‌گذاری را تجربه کرد: قیمت‌گذاری برای برخی کالاها و خدمات در کنار سهمیه‌بندی مقداری. قیمت‌گذاری ارز و در ادامه «عرضه ارز با نرخ پایین‌تر از بازار با هدف پایین نگه داشتن قیمت کالاها و خدمات» مصداق مکانیزم اول است، به تبع این سیاست در برخی مقاطع برای شماری از کالاها براساس کارت ملی سهمیه تعیین شد.

  • ​داستانی است درباره مردی که هر روز کمی قبل از ساعت ۹ صبح در میدان شهر می‌ایستاد و کلاه قرمز خود را با شدت تکان می‌داد و بعد از پنج دقیقه ناپدید می‌شد. یک روز مامور پلیس سراغ او رفت و پرسید: «چه کار می‌کنی؟» مرد به پلیس پاسخ داد: «در حال دور کردن زرافه‌ها از میدان شهر هستم.» پلیس گفت: «اما اینجا که زرافه‌ای نیست.» مرد جواب داد: «خب، پس من کارم را خوب انجام داده‌ام.»۱

  • ​«هشدار» و «نگرانی» دو کلید‌واژه پر تکرار اقتصاد ایران است. کارشناسان با هر گرایش فکری و گروه‌های سیاسی و اجتماعی از طیف‌های متفاوت، در یکجا به اشتراک رسیده‌اند؛ درباره وضعیت جاری اقتصاد کشور «نگران» هستند و نسبت به آینده «هشدار» می‌دهند. اما این اشتراک تا کنون نتوانسته به یک راه‌حل مدون منجر شود؛ به گونه‌ای که حتی یکی از چهره‌های مهم اجرایی مشورت با متخصصان اقتصاد را پر ثمر نمی‌داند.

  • اقتصاد کشور شرایط سختی را سپری می‌کند، تورم از محدوده آرامش خارج شده و قیمت‌ها در حال افزایش است، رشد اقتصادی کاهش پیدا کرده و امید به رونق در ماه‌های آینده نیز کمتر شده است. با این همه، تمام وقت و انرژی سیاست‌گذاری اقتصادی کشور معطوف نرخ ارز شده و روزی نیست که دولتمردی سابق یا قدرتمندی حاضر، سازی کوک نکرده باشد، پیش‌بینی نرخی نکرده باشد.

پربازدیدترین‌ها