از این نویسنده

  • ایران و ایالات متحده در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره کنش رفتاری خود را بر اساس نشانه‌هایی از ابهام راهبردی، تضادهای ژئوپلیتیک و رویارویی تاکتیکی مرحله‌ای قرار داده‌اند.

  • محور اصلی سیاست خارجی دولت چهاردهم را به‌گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر، تعامل‌گرایی شکل خواهد داد.

  • ایران در منطقه‌ای بحران‌زده و پرآشوب قرار دارد. منطقه‌ای که نشانه‌هایی از تهدید را در سطوح تاکتیکی، راهبردی و ژئوپلیتیک فراروی امنیت ملی ایران بازتولید کرده است.

  • خاورمیانه در جنوب غرب آسیا در زمره حوزه‌های ژئوپلیتیک منطقه‌ آشوب‌زده محسوب می‌شود. منطقه آشوب‌زده دارای این ویژگی است که اولا در آن نشانه‌های کنش ساختاری در روابط بازیگران مشاهده نمی‌شود. ثانیا بازیگران در حال ظهور همانند ایران از انگیزه لازم برای کنش عملیاتی برخوردار می‌شوند. نکته سوم آن است که نشانه‌هایی از تغییر در موازنه قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی به‌وجود آمده است که انعکاس این امر را می‌توان در چگونگی، فرآیند و میزان تضاد و رویارویی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی دانست.

  • اقتصادنیوز: ​ایالات متحده در روند بحران غزه از‌سازوکارهای کنش حمایتی فراگیر و همه‌جانبه از اسرائیل بهره گرفت. الگوی کنش منطقه‌ای آمریکا از فضای موازنه خارج شد.

  • ایران سیاست خارجی مبتنی بر چندجانبه‌گرایی را در دستور کار قرار داده است. چندجانبه‌گرایی به مفهوم آن است که واحدهای سیاسی تلاش دارند تا الگوی رفتاری خود در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل را بر اساس همکاری‌های نهادی و بین‌المللی شکل دهند. براساس چنین رویکردی، واحدهای سیاسی به گونه تدریجی بخشی از معیارها و شاخص‌های ناشی از اراده و حاکمیت ملی را با ضرورت‌های بقا، همکاری و مشارکت راهبردی در سیاست بین‌الملل مبادله می‌کنند. چنین رویکردی می‌تواند بخشی از رهیافت نهادگرایی برای همکاری‌های چندجانبه و نیل به منافع مشترک سازنده تلقی شود.

  • ایران و آمریکا در ۴۵سال گذشته بیشترین سطح تنش دیپلماتیک و چالش‌‌‌های امنیتی را در ارتباط با یکدیگر تجربه کرده‌‌‌اند.

  • دیپلماسی فرآیندی پیچیده، پرمخاطره و ابهام‌آمیز خواهد بود. سیاست امنیتی آمریکا در برخورد با ایران همواره مبتنی بر نشانه‌هایی از کنش ابهام‌آمیز و عدم همکاری عملی برای حل موضوعات و مسائل راهبردی بوده است. اگرچه مقام‌های آمریکایی از مفهوم کنش دیپلماتیک بهره می‌گیرند، اما چنین رویکردی هیچ‌گاه به نتیجه واقعی و موثر برای موازنه منطقه‌ای منجر نشده است.

  • سیاست خارجی هر کشور تابعی از ضرورت‌های سیاست بین‌الملل است. سیاست بین‌الملل معادله قدرت، رقابت، همکاری و تعارض بین بازیگران اصلی سیاست جهانی بوده است و این امر تاثیر خود را بر الگوی کنش بازیگران پیرامونی و کشورهای منطقه‌‌‌ای از جمله ایران می‌گذارد.

  • ​اگرچه بسیاری از رسانه‌ها در ماه‌های گذشته انتظار توافق سیاسی، امنیتی و راهبردی جدیدی را در ارتباط با کنش متقابل ایران، سیاست بین‌الملل و عربستان داشتند، اما اولا این رویکرد در شرایطی انعکاس پیدا کرد که سفر رئیس‌جمهور اسلامی ایران به چین انجام گرفت.

  • سفر رئیس‌جمهور اسلامی ایران به چین از این جهت اهمیت دارد که گام نخستین برای توسعه روابط اقتصادی با کشورهای شرق آسیا از طریق روابط دوجانبه برداشته می‌شود.

  • ساخت نظام جهانی در دوران ریاست‌جمهوری بایدن با تغییرات نشانه‌ای، انگاره‌ای و کارکردی روبه‌رو شده است. بایدن تلاش دارد تا شکل جدیدی از سنگربندی نظام جهانی را به‌وجود آورد و بر این اساس زمینه انسجام اجتماعی، ساختاری، منطقه‌ای و بین‌المللی را فراهم کند. بحران اوکراین فرصت مناسبی برای بایدن به وجودآورد تا از یکسو فشارهای راهبردی علیه ایران را افزایش دهد و از سوی دیگر زمینه برای سنگربندی جدید ساختاری در نظام بین‌الملل را فراهم آ‌ورد.

  • اگرچه بازار اقتصادی، خود را با واقعیت‌های پرفراز و نشیب دیپلماسی هسته‌ای هماهنگ نمی‌کند، اما اولین و اساسی‌ترین درس سیاست بین‌الملل آن است که در‌های دیپلماسی همواره گشوده خواهد شد.

  • سیاست بین‌الملل عرصه کنش تعاملی تمام بازیگرانی است که درصدد حداکثرسازی منافع، امنیت و قدرت هستند.

  • واقعیت‌های سیاست بین‌الملل همواره مبتنی بر کنش متقابل برای نیل به حداکثر منافع ملی بوده است. منطق کنش در روابط ایران و کشورهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده نیز بر اساس چنین نشانه‌هایی معنا پیدا می‌کند.

  • برنامه‌ جامع اقدام مشترک در زمره موضوعات راهبردی محسوب می‌شود و می‌‌تواند تاثیر خود را بر شکل‌‌بندی‌‌های سیاست بین‌‌الملل به‌‌جا گذارد.

  • سند امنیت ملی ایالات متحده در دوران بایدن، نگرشی راهبردی نسبت به ایران، روسیه و چین دارد.

  • اگر چه فرآیندهای کنش دیپلماتیک و مذاکرات چندجانبه در حوزه سیاست بین‌الملل ماهیت مبهم و تناقض‌‌آمیز دارد، اما دیپلماسی وین نشان از تعلیق و تردیدهای ابهام‌‌آمیز است.

  • فرسایشی شدن روند احیای برنامه جامع اقدام مشترک، زمینه شکل‌‌گیری بحران‌‌های جدید در روابط ایران، ایالات متحده، کشورهای اروپایی و آژانس بین‌‌المللی انرژی اتمی را به‌وجود آورده است.

  • واقعیت‌‌‌های سیاست خارجی ایران بیانگر آن است که برجام با فراز و نشیب‌‌‌های خود هنوز ادامه دارد. اگرچه ایران و ایالات‌‌‌متحده رویکردهای متفاوتی در ارتباط با سیاست‌های منطقه‌‌‌ای دارند، اما واقعیت آن است که می‌توان برجام را خارج از تفاوت‌‌‌های ادراکی دو کشور ایران و آمریکا درباره شکل‌‌‌بندی‌‌‌های امنیت منطقه‌‌‌ای به نتایج مثبت و موثری رساند.

  • مذاکرات وین از اواسط اسفند در وضعیت «تعلیق مرحله‌‌ای» قرار گرفت.

  • مذاکرات ایران و کشورهای گروه 1+5 به این دلیل در وضعیت و فضای ابهام قرار گرفته که از یک طرف اراده ایران، آمریکا و کشورهای اروپایی بر اعاده برجام بوده و خواهد بود و آمریکایی‌‌ها به این موضوع واقف هستند که عدم توافق زمینه برخورد و رویارویی احتمالی را به وجود می‌‌آورد.

  • درباره آینده برجام رویکردهای متفاوت و متنوعی ارائه شده است. هر یک از این رویکردها بر چگونگی کنش و جهت‌گیری بازیگران موثر در برجام نقش تعیین‌‌کننده‌‌ای خواهد داشت.

  • بحران اوکراین بسیاری از تحلیلگران موضوعات منطقه‌‌‌ای و بین‌المللی را با نشانه‌‌‌هایی از شوک و ابهام روبه‌‌‌رو ساخت. تحلیل‌‌‌های ارائه شده در یک ماه گذشته هیچ یک معطوف به کنش نظامی و اقدامات ژئوپلیتیک در اوکراین نبوده است. جابه‌‌‌جایی نیروهای نظامی روسیه به سمت مرز اوکراین به موازات دیپلماسی چندجانبه شکل گرفته بود. واکنش ناتو و ایالات‌‌‌متحده در برابر تحرک نظامی و ژئوپلیتیکی روسیه کاملا ماهیت انفعالی داشت.

  • اگرچه بخش قابل‌‌‌توجهی از توافق برجام نهایی شده اما هنوز موضوعات جدی جدیدی وجود دارد که نیازمند تصمیم‌گیری سیاسی از سوی مقامات و نهادهای اجرایی ایران و آمریکا خواهد بود.

  • روند دیپلماسی هسته‌ای ایران و کشورهای۱+۴ با تغییرات مرحله‌‌ای همراه شده است. رابرت مالی، نماینده آمریکا در مذاکرات وین تلاش دارد تا زمینه لازم را برای ایجاد تعهدات جدید برای ایران فراهم سازد. الگوی رفتاری رابرت مالی با قالب همکاری‌‌های مرحله‌‌ای بدون توجه به نشانه‌های راستی‌آزمایی خواهد بود.

  • درباره روند دیپلماسی هسته‌‌‌ای وین روایت‌‌‌های متعارض و متفاوتی ارائه می‌شود. آژانس‌‌‌های خبری از یکسو نسبت به احتمال دیدار مستقیم مقام‌‌‌های ایرانی و آمریکایی در وین حساسیت نشان داده و موضوعی را مطرح کردند که هنوز از سوی مقامات رسمی دو کشور مورد پذیرش قرار نگرفته است.

  • دیپلماسی هسته‌‌‌ای ایران و کشورهای ۱+۴ با نشانه‌‌‌هایی از همکاری‌‌‌های سازنده پیوند یافته است. در این ارتباط، اولیانوف نماینده روسیه در مذاکرات نقش موثری ایفا کرده است.

  • مذاکره دیپلماتیک ایران و کشورهای اروپایی، روسیه، چین و آمریکا در آخرین روزهای دسامبر۲۰۲۱ ادامه پیدا کرد.

  • کمیساریای سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ۲۳دسامبر اعلام کرد که سومین دوره مذاکرات وین از ۲۷ دسامبر ۲۰۲۱ آغاز خواهد شد.

  • هرگونه مذاکره دیپلماتیک نیازمند اراده سیاسی و برنامه مشخص برای تامین و تحقق اهداف است. ایالات‌متحده، کشورهای اروپایی، روسیه، چین و همچنین اتحادیه اروپا به این موضوع واقفند که کنترل قدرت هسته‌ای ایران صرفا در شرایطی حاصل می‌شود که زمینه برای پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی مربوط به برجام فراهم شود.

  • مذاکرات وین در شرایطی آغاز می‌شود که کارگزاران دیپلماتیک و رسانه‌‌‌های آمریکایی نسبت به آینده مذاکرات بدبینی خود را مطرح کرده و از سازوکارهای تهدید برای وادارسازی ایران به مذاکرات سازنده بهره‌‌‌ گرفته‌‌‌اند.

  • رویکرد دولت رئیسی در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری درباره چگونگی نگرش دولت وی به برجام ماهیتی مثبت و امیدوارکننده داشته است.

  • سازمان همکاری‌های شانگهای در سال ۱۹۹۶ یعنی ۲۵ سال قبل در فضای «صلح سرد» ظهور یافت.اگرچه جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ پایان یافته بود، اما هنوز شکل‌بندی‌های ساختاری جنگ سرد یعنی پیمان ناتو نقش موثری در کنترل محیط منطقه‌ای و بین‌المللی داشته است.

  • از زمان پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، حدود سه‌ماه سپری شده، اما هنوز برنامه کنش تاکتیکی و راهبردی ایران برای مذاکرات دیپلماسی وین ارائه نشده است.

  • دیپلماسی وین در شرایطی آغاز شد که امیدهای ایران برای پایان یافتن تحریم‌های اقتصادی به‌عنوان دغدغه نهایی مسوولان خودنمایی می‌کرد.

  • دیپلماسی وین امید فراوانی برای دولت روحانی ایجاد کرد که شرایط برای پایان یافتن تحریم‌ها فراهم شود. اگرچه مذاکرات وین گام مهمی برای برگشت‌پذیری برجام محسوب می‌شود، اما تاکنون هیچ نتیجه مشخص و قطعی در فضای مذاکرات حاصل نشده است.

  • روند مذاکرات دولت بایدن با ایران بیانگر آن است که دیپلماسی برجامی بایدن، بلینکن و رابرت مالی ویژگی‌های کنش تاکتیکی دارد.

  • درباره روندهای سیاست خارجی دولت بایدن و ایران، رویکردهای مختلفی ارائه شده است. تیم سیاست خارجی دولت در زمان رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا احساس می‌کرد که پیروزی بایدن به مثابه پایان تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران محسوب می‌شود.

  • انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۹۹ برگزار خواهد شد.

  • درباره برنامه جامع اقدام مشترک رویکردهای مختلفی ارائه شده است. هر یک از تحلیلگران براساس قالب‌های ذهنی، شکل‌بندی‌های معرفتی و الگوی تحلیلی خاصی به بررسی نتایج برجام مبادرت کرده‌اند.

  • ​رقابت ترامپ و بایدن در سنت‌های سیاسی و الگوهای کنش فرهنگی آمریکایی مبتنی بر رویارویی دو اندیشه رئالیستی و نئولیبرالی است.

  • برنامه جامع اقدام مشترک را می‌توان به‌عنوان نتیجه «ماراتن دیپلماتیک» دانست. مذاکرات ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در شرایطی آغاز شد و تداوم یافت که ایران به ارتقای موقعیت اقتصادی و راهبردی خود در محیط منطقه‌ای امید داشت.

  • تعهدات برجامی ایران در دوران بعد از کناره‌گیری دونالد ترامپ از همکاری با برجام ادامه یافت. ایران و کشورهای اروپایی امیدوار بودند که الگوی رفتاری جدیدی برای حفظ برجام ایجاد کنند. سیاست‌های ایالات متحده از اثربخشی لازم بر کشورهای اروپایی و آسیایی برای امتناع از همکاری‌های فراگیر اقتصادی با ایران برخوردار بود.

  • هرگونه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در سیاست بین‌الملل برای نیل به دو هدف حاصل خواهد شد. گزینه اول بر حداکثرسازی منافع تاکید دارد. تصمیم‌گیری راهبردی هر کشوری عموما معطوف به ارتقای دستاوردها و حداکثرسازی قابلیت‌های یک کشور در رقابت با سایر بازیگران محسوب می‌شود. در چنین شرایطی، هر کشوری باید از الگوها و راهبردهایی استفاده کند که منجر به ایجاد مازاد اقتصادی و مطلوبیت‌های مندرج در سیاستگذاری امنیتی شود. گزینه دوم معطوف به افزایش هزینه‌های راهبردی کشور رقیب است. براساس الگوی رفتاری مربوط به گزینه دوم، هر کشور در تصمیم‌گیری خود باید بتواند هزینه‌های راهبردی طرف مقابل را بدون آنکه با تهدید خاصی روبه‌رو شود، در روندی مرحله‌ای افزایش دهد.

  • سطح روابط و الگوی کنش ایران و ایالات‌متحده در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ با نشانه‌هایی از بحران، چالش امنیتی و محدودیت‌های راهبردی روبه‌رو شده است. کشورهایی مانند ایران بخش قابل‌توجهی از تولید ناخالص داخلی و اقتصاد سیاسی خود را براساس صادرات نفت تنظیم می‌کنند. در چنین فرآیندی، فروش نفت بخشی از ضرورت‌های اقتصادی و عناصر تشکیل‌دهنده امنیت ملی ایران خواهد بود.

  • ​خروج دونالد ترامپ از برجام، زمینه‌های تغییر بنیادین در الگوی روابط ایران با کشورهای منطقه‌ای و سیاست بین‌الملل را به‌وجود آورد. ترامپ تلاش داشت تا شکل جدیدی از تعامل سازمان‌یافته در روابط با ایران و ایالات‌متحده را به‌وجود آورد. در حالی که جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گونه تمایلی به انعطاف‌پذیری راهبردی در برابر سیاست‌های تهاجمی دونالد ترامپ نشان نداده است. چنین فرآیندی بیانگر شکل جدیدی از الگوهای کنش رفتاری ایران، اروپا و ایالات‌متحده را منعکس می‌سازد.

  • ​بسته پیشنهادی اروپا را باید تنها راه‌حلی دانست که ایران را به ادامه همکاری‌های فراگیر با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ترغیب می‌سازد. ایران همواره نسبت به سیاست‌های گذشته که «تضمین‌های اجرایی» را در دستور کار قرار نداده، ابراز نگرانی کرده است.

  • توقف همکاری‌های دونالد ترامپ با برنامه جامع اقدام مشترک در ۸ می ۲۰۱۸ اعلام شد. بیان چنین رویکردی به‌مفهوم عدم اجرای تعهد دولت آمریکا در مورد تحریم‌های اقتصادی علیه ایران است. درحالی‌که ایران امیدوار بود تا زمینه پایان دادن به سایر تحریم‌های اقتصادی و راهبردی را فراهم آورد، دونالد ترامپ از سیاست شوک علیه ایران و کشورهای اروپایی بهره گرفت.

  • تفسیرهای مختلفی درباره میزان ثبات و تداوم برنامه جامع اقدام مشترک وجود داشت. نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل به این موضوع اشاره دارند که هرگونه توافق راهبردی بستگی به «میزان اثربخشی» و همچنین «تداوم کنش الگویی بازیگران» خواهد داشت. اگر خواسته باشیم نتایج مربوط به برنامه جامع اقدام مشترک را براساس دو مؤلفه یادشده تبیین نماییم، طبعا برنامه جامع اقدام مشترک نتایج و مخاطرات غیرقابل پیش‌بینی برای ایران به همراه خواهد داشت.

  • دونالد ترامپ در سخنرانی جنجالی ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷، به این موضوع اشاره داشت که به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا نمی‌تواند موافقت‌نامه‌هایی همانند برجام را مورد پذیرش قرار دهد.

پربازدیدترین‌ها